#مرگ_بر_اسرائیل دنیا همه ظلم، سربه‌سر عصیان است هر سو که نگاه می‌کنی حرمان است فرداست که طوفان بلا خواهد شد آن آه که در نهاد مظلومان است ✍ #حامد_طونی

ای خدا روزی کن آن روزی مرا وارهان زین روز بی سوزی مرا بسته در ها را برویم باز کن خاک را با قدسیان همراز کن #اقبال_لاهوری

نان پاره ز من بستان 🥠 جان پاره نخواهد شد 🌝 آواره عشق ما 🥀 آواره نخواهد شد 🌼 آن را که منم خرقه 🕋 عریان نشود هرگز ☘ وان را که منم چاره 🕋 بیچاره نخواهد شد 😇 آن را که منم منصب 🕋 معزول کجا گردد 🏙 آن خاره که شد گوهر 💎 او خاره نخواهد شد 👌 . . . خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر 💐 آن نفس که شد عاشق ❤️ اَمّاره نخواهد شد 🥰 #مولانا #لا_اله_الا_الله #باور_توحیدی_دوای_درد_ها

خاک تشنه باز هم از ابر خواهش می‌کند بوسه‌ی باران تن گل را نوازش می‌کند انقلاب رنگی پاییز حاکم می‌شود باغ هم با لشکر پاییز سازش می‌کند #مهتاب_بهشتی سلام صبح بخیر زندگیتون به رنگ خوشبختی

تقدیم به پیشگاه مولای مهربانمان آقا امان زمان (ع) به شرط قبولی بماند از من حقیر به یادگار باز به یادت غزل، سخت هوایی شده حاجت هر لحظه اش، کاش بیایی شده تا که تفال زده بر گذر واژه‌ها پرسش هر هفته اش، یار کجایی؟ شده چشم غزل خون شد و ریخته از قافیه ذکر لبش روز و شب، وای جدایی شده در طلب دوست هم رشته به دستان توست دوست کجا من کجا؟ کار خدایی شده قصه هجران و شعر، درد گره خورده ایست قاصدکی مژده داد، فصل رهایی شده #مهتاب_بهشتی #غزل_انتظار #العجل....

استقبال از مطروحه‌ی استاد فرهیخته دکتر مجاهدی بزرگوار تقدیم به ساحت قدسی حضرت شهربانو مادر عفیفه‌ی حضرت سجاد(ع) بس که بر خیل زنان فرّ شرف داشته ای قرعه‌ی فال کشیدند، تو برداشته ای کشتی عشق به دریای تو لنگر انداخت شور دلدادگیت شعر شد و قافیه باخت برگزیده ست تو را حضرت زهرای بتول شاهبانوی عجم، نذر دلت باد قبول تو چه کردی که شدی منتخب حضرت یاس گوهر ذات تو ارزنده تر از هر الماس چشم بد دور که محبوبه‌ی حیدر شده ای کفو کابینه‌ی اولاد پیمبر شده ای همچو سلمان بخدا موجب فخر عجمی پیش چشم همه‌ی اهل حرم، محترمی دامن تو شده سجاده‌ی سجاده نشین تهنیت بر قدمش می‌رسد از عرش برین من دخیل ادبت کاش که حاجت بدهی مثل جمع شهدا، اذن شهادت بدهي #مهتاب_بهشتی #غزل_آئینی السلام علی الحسین(ع) و علی علی ابن الحسین(ع) و علی اولادالحسین(ع) و علی اصحاب الحسین

معبر چشمم به یادت باز هم تر می‌شود سینه‌ی سینایی ام صحرای محشر می‌شود شمع چشمانم به راه انتظارت دوخته بی تو حالم روز و شب هر لحظه بدتر می‌شود غنچه‌ی سجاده ام از بس که باران خورده است طفلکی در اشک چشمانم شناور می‌شود من دعا می‌کارم و از عشق خواهش می‌کنم جان من از بردن اسمت معطر می‌شود زائر بارانی آدینه های غیبتم دیدنت یعنی دوباره باز قسمت می‌شود؟ #مهتاب_بهشتی #غزل_انتظار اللهم عجّل لولیک الفرج به شرط قبولی ان شاالله، بماند از من حقیر به یادگار

«باید خندید و گریست، عشق ورزید، کار کرد و لذت برد و رنج کشید…این به نظر من هستی حقیقی انسان است.» گوستاو فلوبر.

«با سادگیِ تمام بی‌صدا شکستیم ، چه زخم‌هایی که از عزیزان خوردیم اشک‌ها را پشتِ لبخندی مخفی می‌کنیم که خیلی درد می‌کند و هیچ کس نمی‌فهمد ، ما را دردِ همین نفهمیدن می‌کُشد نه زخم‌ها ...!» احمد شاملو.

چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم هر جا سکوت کوچه ها از ترس سنگین تر شود یک اه همگون می کند تا شهر رنگین تر شود پروانه پشت پیله‌اش حس کرد راهی هست و رفت شایدبه راه بسته هم باید امیدی بست و رفت شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود دستان ما در بند هم دور از تصور میرود چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست قنقوس برمیخیزد و ما را تماشا میکند شعله فرو می افتد و در بهت حاشا میکند چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم. شاعر/ افشین یداللهی.

« برای هر ستاره ای که ناگهان در آسمان غروب می کند دلم هزار پاره است دل هزار پاره را خیال آنکه،آسمان همیشه و هنوز پر ستاره است،چاره است ... » محمد زهری.

"جاناسخن مهر به گفتار نگنجد در لفظ کم این معنی بسیار نگنجد ز اندازه فزون است مرا مهرتو ای دوست در قالب اندیشه به ناچار نگنجد لبریز چنانم ز می عشق که دیگر یک قطره در این ساغر سرشارنگنجد تنگ است مرا سینه برای دل شیدا در کنج قفس مرغ گرفتار نگنجد بشنو ز زبان نِگهم تا به تو گوید رازی که به صد دفتر و طومارنگنجد مشکن ز رَه جور دل اهل هنر را کاین درج گرانقدر به بازار نگنجد در مکتب عشق تو شد استاد دل من جانا سخن مهر به گفتار نگنجد"