ارسالی اعضا گرامی وخوش ذوق👆👆👆

💢دل بستگی‌های دنیا 🔹🔶 خودبینی و خودخواهی و خودکامگی نفس 🔶🔹 جان را چو رَوان کرده زمینگیر و دگر هیچ 📙 امام خمینی، دیوان اشعار، ص 74. 📎 #شعر_نگاشت 📎 #امام_خمینی 📎 #تکبر 📎 #غرور

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگ‌های سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمه و بانگ پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست خوش به‌حالِ روزگار ... #فریدون_مشیری 🍃🌸

چنــــــــــــــــــــــان باید معانی اوج گیرد در کلامِ تو که خود را آسمان پیشِ تو کمتر از زمین بیند #علیرضاشیدا

آیت اللّٰه حق شناس(ره): به افرادی که نمازهایشان قضا ميشد میفرمودند که "سوره یس" و" زیارت عاشورا " بخوانيد تا قلبتون از ظلمات و تاریکی به نور قرآن و زیارت عاشورا روشن و هدایت شود ...

🔰حاضر نشدن در نماز جماعت چهار دست و پا بسوی نماز شتافتن حضرت امام جعفر صادق رئيس مذهب تشییع می فرمایند: وجود نازنین حضرت نبی اکرم صلى الله عليه وسلم برای ادای نماز صبح با جماعت وارد مسجد شدند. پس از نماز به پشت سر خود نگاه کردند و مشاهده نمودند عده ای از ،مسلمین برای نماز جماعت اول وقت نیامده اند. حضرتش نام آنها را به زبان آوردند و فرمودند: آیا این افراد در نماز شرکت نمودند؟ حاضران گفتند خیر :  فرمودند آگاه باشید برای افراد منافق، نمازی سخت تر از نماز عشاء و نماز صبح نیست چنانکه آنان پاداش بسیار نماز صبح و عشاء را با جماعت در مییافتند، خود را به جماعت می رساندند، گرچه چهار دست و پا مانند راه رفتن کودکان شیرخوار باشد. نماز جماعت ✅

‌ 🌸 حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه: گاهی دل از غم مالامال می‌شود ــ ازاین‌قبیل قضایا در زندگی انسان هست؛ چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی ــ اما عزم و اراده باید راسخ بماند؛ گام باید محکم برداشته بشود. غم‌هایی هست که کوه‌ها را می‌شکند؛ [ولی‌] انسانِ مؤمن را نمی‌تواند بشکند. راه را باید ادامه داد (۱۳۹۴/۱۲/۰۵). #ایمان #محکم_باشیم #ارادۀ_ما_سست_نشود #اَلسّلامُ_عَلیکِ_یا_زَینَب‌ُالکُبری

بعدِ تو روز و شبم، تلفیقی از تکرار بود جای‌دستت نازنین‌در دستِ‌من سیگار بود... زحمتِ تنهایی‌ام را حضرتِ غم می‌کشید وسعتِ رسوایی‌ام سرخطِّ هر اخبار بود... هاله‌ای از دود، زانو در بغل، مردی غریب سایه‌ی تلخِ سکوت‌ افتاده بر دیوار بود... ابرِ غمگینِ غزل هم شوقِ باریدن نداشت توده‌ی بغضِ غریبم خسته از انکار بود... می‌فشردم بر جگر دندانِ صبرِ کوچه را هر گذر یک کربلا، صد مثنوی آزار بود... هم‌چو سروی بی‌خبر از کینه‌ی دستِ تبر دست‌رنجِ عمرِ من بازیچه‌ی اغیار بود... سادگی کردم نباید می‌سپردم از نخست دل که در آیینِ رندان مخزن‌ِ اسرار بود... می‌رسید از باغِ دل هردم شهیدی لاله‌گون روزگاری اشتیاقم این‌چنین بر دار بود... رسمِ دنیا، امتحان یا جبر حالا هرچه بود دستِ تقدیر از قضا همواره با کفتار بود... این‌چنین زد بر لبم مهرِ سکوت این روزگار ورنه پشتِ بغضِ لالم صحبتی بسیار بود... ✍حسن_کریم‌زاده 📓بغضِ_لال #منتظر ✓

من همان قطره‌ی بارانی‌ام و دلگیرم زیر پای غم و غصه شده له تصویرم ساعت عاشقی‌ام کوک به وقت غزل است ذکر خیر تو شده بر لب هر تفسیرم زخم دردم شده باز و چه کسی می‌فهمد پشت این چهره‌ی خندان به غمی درگیرم عقل افتاده به دام دل عاشق اینجا "عقل من دست دلم بوده و بی‌تقصیرم" چون درختی که شده با تبری دوست ببین بی تو آخر به تب‌ِ خاطره‌ها می‌میرم سرزنش کرد مرا هر که پریشانم دید من نه، باید که شود سرزنش این تقدیرم باز هم فصل خزان؛ باغ پر از برگ‌ِ زرد جاده و یک غزل خیس شده تسخیرم #مستان