تمام شعرهایم
بوی تو را میدهند
عاشقانه که صدایم می کنی
نامم دل انگیزترين
آواى دنيا را به خود می گیرد
@sherziba110
🌹🌹🌹
به آتش نگاهش اعتماد نکن
لمس نکن
به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند
به سرزمینی بی رنگ
بی بو و ساکت
آری
بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو
اگر خواستار جاودانگی عشقی..!
#حسين_پناهى
@sherziba110
🌹🌹🌹
بیادم نیست کی بود و کجا بودم،
ولی در یاد دل ماندهست و میدانم که میماند.
از آن بالای بالا بر رخ دریا،
دو دریا شور و بر هر کشتزاری جذبه میبارید.
سماع صد ستاره،
آفتاب و آسمانها را میان دیدهگان چشمه میدیدم.
و کوه بس بلندی را، که گرد خویشتن چرخید و چون گردی،
به سوی درّهای رفت و به همراه دل درّه،
بیابان را به سوی خود کشیدند و به جای دیگری رفتند.
به جایی که نشانی، سایهای، چیزی،
ز چیزی و کسی اصلن نبود و جا،
در آنجا، عین بیجایی و بیجایی، خودِ جا بود.
در آن بیجایی و جا، تا سحر با عشق بیپایان،
به گرد خویش و بیگانه، به گرد ذرهها،
در ذرهها، با ذرهها، پیوسته چرخیدند.
از آن مستی،
شدم سرمست و گرد خویش و بیرون از خود و در خود،
چنان پیوسته چرخیدم که صد خورشید را در خویشتن دیدم.
بیادم نیست کی بود و کجا بودم،
ولی در یاد دل مانده است و میدانم که میماند.
#حمید_کریم_پور (آریا آریاپور)
@sherziba110
🌹🌹🌹
خیال که میرود
به مهمانی دل
شب
از پایههای ذهن بالا میرود
و سر میگذارد
بر بالین عاشقانهها
تا من
تو را در دریای آغوشم
غرق و
بوسه باران کنم
با شعرهای از سر دوستت دارم.
#زینب_ساعدی (س-شاپرک)
@sherziba110
🌹🌹🌹
دوباره از گلویِ واژههایم میتراود خون
تمامِ دفترم یکبار دیگر میشود گلگون
مرا امروز بنشین و تماشا کن جنون یعنی
همین حالی که من دارم، همین حالا، همین اکنون
هزاران لیلیِ آزرده خاطر در بغل دارم
و از حجمِ سیاه قصهام فرهادها مجنون
عزادارم برای کشتههایِ مانده بر دوشم
هزاران آرزو این روزها در خاکِ من مدفون
خزر از چشمهایِ خستهام هر روز میبارد
سپس از گونهام تا دشتِ سینه میشود کارون
دماوند و دنا بر شانهام آرام میرقصند
وَ رویِ دستِ من انگار میخشکد لبِ هامون
اگر آتش بگیرد پیکرم از خشم میبینی
که از هر آستینم صد سیاوش میزند بیرون.
#امیر_اخوان
@sherziba110
🌹🌹🌹
تخمِ بادند
این خیلِ خزندهای که،
زندهترین کلامشان
مرگ بَر است…
#غلامحسین_نصیری_پور
@sherziba110
🌹🌹🌹
مهتاب
یکپارچه
زیباست
هر وقت به چشم خورد
در خاطرم اناری بر سنگفرش حیاط، شکست
زیباست
مثل زنم که دستهاش دو انگشترند
زیباست
کبودی زیر چشم زنی که یک روز
هزار بار از تیمارستان گریخت
زیباست
و من هر شب مهتابی
عصا - نفسزنان
از پلهها
بالا میروم...
#تیرداد_نصری
@sherziba110
🌹🌹🌹
دهلیایگه خوهشبوو
لهفالهف ده گول
تووهی ئهرغهوان
□
دریایی است خوشبو
لبالب از گل
دره ارغوان.
#ایرج_خالصی
@sherziba110
🌹🌹🌹
سنگینم از خویش و
رویاهای فرو ریخته بر شانهی تو
سنگین
سنگین
میچینم از کشالهی جاده
مغز نگاهی فرو پاشیده
و نشستههای سنگی
میبینمت بر کنارهی ماه
زلال ایستادهای
به شستن چشمهای خاک آلود
و جامههایی به چرک تنگی
میبینمت در آستانهی شکفتن
ستارهی بادامی!
#پرویز_مخدومی
@sherziba110
🌹🌹🌹
شهر را گویی نفس در سینه پنهان است
شاخسار لحظه ها را برگی از برگی نمیجنبد
آسمان در چاردیوار ملال خویش زندانیست
روی این مرداب یک جنبنده پیدا نیست
آفتاب از اینهمه دلمردگی ها روی گردان است
بال پرواز زمان بستهست
بر آ از سینه تاریک و تار مشرق ای خورشید
ای روشنگر جان ها
که ما در چنگ خون پالای شام دیرپا مردیم
به سان غنچهای از تند باد یأس پژمردیم
دلی بودیم لبریزِ از امید
افسوس
افسردیم
از بس خون دل خوردیم.
#نصرت_الله_نوح
@sherziba110
🌹🌹🌹
هر بوسه نامهایست
که ما پست میکنیم
لب ریز عاشقانهترین
حرفها، پیامها، سلامها
کوتاه و گرم و بیمضایقه
هر بوسه نامهایست.
#مهرداد_محمدی
@sherziba110
🌹🌹🌹
ضظغ
به جنس باد و پرنده و حیوان
نسجی ز من متفرق
چیزی نمانده با من قابل
آن نفس هوشیاری یم
ششدر شده اسیر
هم لات گشته در معبر
هم مات گشته در دل
در خود شکسته و گمراه
همهی کارداران دلجو
دورم به جرگه برآمدند
یله بر بازوهاشان به سراهاشان رفتم
همه هر یک را بساط هر یک را خانهیی
به رسم خانهی خود دارانِ آزادی
[...]
#منوچهر_یکتایی
@sherziba110
🌹🌹🌹