eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه8⃣#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته گویی تقدیر چنین بوده است که حضور دو روزه‌ی من در دنیا با غم و اندوه عج
گاه اندوه من آنزمان بود که بر زمین نازل شدم، آغاز دوره‌ی غم باز من آنگاه بود که نه چون آدم علیه‌السلام به اجبار و از سر گناه بلکه چون پدرم محمد (ص) به اختیار و از سر لطف و رحمت پروردگار، از بهشت هبوط کردم. مهبطم اگر چه مهبط وحی بود و منزلم اگر چه منزل جبرئیل و قرارگاهم اگر چه قرار گاه عزیزترین بنده‌ی خدا و خاتم پیامبران او. اگر چه آن دست‌ها که به استقبالم آمده بود، دستهای برترین زنان عالم امکان بود، اگر چه اولین جامه‌هایی که در زمین بر تن کردم، جامه‌های بهشتی بود. اگر چه به اولین آبی که تن سپردم، زلال بی‌همانند کوثر بود، اگر چه... اما... اما محنت و مظلومیت نیز، از بدو تولد با من زاده شد، با من رشد کرد و در من تبلور یافت. من هنوز اولین روزهای همنشینی با گهواره را تجربه می‌کردم که آمد و رفت تازه مسلمانان زجر کشیده اما صبور و مقاوم به خانه‌مان آغاز شد. رفت و آمدی مومنانه اما هراسناک عاشقانه اما بیم زده، خالص و صمیمی و شورانگیز اما ترسان و گریزان و مراقب. خدنگ اولین خبرهایی که از ورای گهواره می‌گذشت و بر گوش جگر من می‌نشست، شکنجه و آزار و اذیت مومنان نخستین بود. یک روز خبر سمیه می‌آمد، آن پیرزن زجر دیده‌ای که عمری در عطش باران توحید زیسته بود و با چشیدن اولین قطرات آن از ابردستهای پیامبر، همه چیز خویش را فدا کرد و جان خود را سپر ایمان خالص خود ساخت. آن ییرزن مومنی که سخت‌ترین شکنجه‌ها را بر تن رنجور و نحیف خویش هموار ساخت تا ندای حق پیامبر بی‌لبیک نماند. روز دیگر خبر یاسر می‌آمد؛ «یاسر را مشرکان در بیابان سوزان و تفتیده حجاز خوابانده‌اند و سنگ‌های سخت و گران بر اندام او نهاده‌اند تا او دست از توحید بردارد و در مقابل بتها سر بساید.» یک روز خبر بلال می‌آمد، روز دیگر عمار، روز دیگر... و من به وضوح می‌دیدم که شکنجه‌ها و آسیب‌ها و لطمه‌ها نه فقط بر نو مسلمانان ایثارگر که بر پدرم رسول خدا وارد می‌شود و او چه می‌تواند بکند جز این که هر روز بر این مومنان محبوس بگذرد و آنان را به صبر و استواری بیشتر دعوت کند. ✨صبْراً یا آلِ یاسِر، صَبْراً یا بِلال... و... بغض‌ها و اشک‌ها و گریه‌های خویش را به خانه بیاورد. در تب و تاب شکنجه‌ی پیروان مومن و معدود بسوزد اما توان هیچ ممانعت و دفاعی نداشته باشد. خدا بیامرزد ابوطالب را و غریق رحمت کند حمزه را که اگر این دو حامی با صلابت و قدرتمند نبودند، آنکه در بیابان سوزان، سنگ بر شکمش می‌نشست پیامبر بود و آن بدن که آماج عمودها و نیزه‌ها قرار می‌گرفت، بدن مبارک پیامبر بود، همچنانکه با وجود این دو حامی موحد و استوار نیز آنکه شکنبه‌ی شتر بر سرش فرود می‌آمد پیامبر بود و آنکه پایش به سنگ جهالت دشمنان می‌آزرد، پیامبر بود- سلام خدا بر او-. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 به قلم سید مهدی شجاعی http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
بچه بسیجی حیفه بمیره ها...! _حاج حسین یکتا |🌹 🌹
🎁🎈 برای فعالسازی بسته ۶۰ دقیقه مکالمه رایگان به مناسبت یلدا *98*4# رو شماره گیری کنید😊 🍉
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه9⃣#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته گاه اندوه من آنزمان بود که بر زمین نازل شدم، آغاز دوره‌ی غم باز من آنگ
⃣1⃣ گاه اندوه من آنزمان بود که بر زمین نازل شدم، آغاز دوره‌ی غم باز من آنگاه بود که نه چون آدم علیه‌السلام به اجبار و از سر گناه بلکه چون پدرم محمد (ص) به اختیار و از سر لطف و رحمت پروردگار، از بهشت هبوط کردم. مهبطم اگر چه مهبط وحی بود و منزلم اگر چه منزل جبرئیل و قرارگاهم اگر چه قرار گاه عزیزترین بنده‌ی خدا و خاتم پیامبران او. اگر چه آن دست‌ها که به استقبالم آمده بود، دستهای برترین زنان عالم امکان بود، اگر چه اولین جامه‌هایی که در زمین بر تن کردم، جامه‌های بهشتی بود. اگر چه به اولین آبی که تن سپردم، زلال بی‌همانند کوثر بود، اگر چه... اما... اما محنت و مظلومیت نیز، از بدو تولد با من زاده شد، با من رشد کرد و در من تبلور یافت. من هنوز اولین روزهای همنشینی با گهواره را تجربه می‌کردم که آمد و رفت تازه مسلمانان زجر کشیده اما صبور و مقاوم به خانه‌مان آغاز شد. رفت و آمدی مومنانه اما هراسناک عاشقانه اما بیم زده، خالص و صمیمی و شورانگیز اما ترسان و گریزان و مراقب. خدنگ اولین خبرهایی که از ورای گهواره می‌گذشت و بر گوش جگر من می‌نشست، شکنجه و آزار و اذیت مومنان نخستین بود. یک روز خبر سمیه می‌آمد، آن پیرزن زجر دیده‌ای که عمری در عطش باران توحید زیسته بود و با چشیدن اولین قطرات آن از ابردستهای پیامبر، همه چیز خویش را فدا کرد و جان خود را سپر ایمان خالص خود ساخت. آن ییرزن مومنی که سخت‌ترین شکنجه‌ها را بر تن رنجور و نحیف خویش هموار ساخت تا ندای حق پیامبر بی‌لبیک نماند. روز دیگر خبر یاسر می‌آمد؛ «یاسر را مشرکان در بیابان سوزان و تفتیده حجاز خوابانده‌اند و سنگ‌های سخت و گران بر اندام او نهاده‌اند تا او دست از توحید بردارد و در مقابل بتها سر بساید.» یک روز خبر بلال می‌آمد، روز دیگر عمار، روز دیگر... و من به وضوح می‌دیدم که شکنجه‌ها و آسیب‌ها و لطمه‌ها نه فقط بر نو مسلمانان ایثارگر که بر پدرم رسول خدا وارد می‌شود و او چه می‌تواند بکند جز این که هر روز بر این مومنان محبوس بگذرد و آنان را به صبر و استواری بیشتر دعوت کند. ✨صبْراً یا آلِ یاسِر، صَبْراً یا بِلال... و... بغض‌ها و اشک‌ها و گریه‌های خویش را به خانه بیاورد. در تب و تاب شکنجه‌ی پیروان مومن و معدود بسوزد اما توان هیچ ممانعت و دفاعی نداشته باشد. خدا بیامرزد ابوطالب را و غریق رحمت کند حمزه را که اگر این دو حامی با صلابت و قدرتمند نبودند، آنکه در بیابان سوزان، سنگ بر شکمش می‌نشست پیامبر بود و آن بدن که آماج عمودها و نیزه‌ها قرار می‌گرفت، بدن مبارک پیامبر بود، همچنانکه با وجود این دو حامی موحد و استوار نیز آنکه شکنبه‌ی شتر بر سرش فرود می‌آمد پیامبر بود و آنکه پایش به سنگ جهالت دشمنان می‌آزرد، پیامبر بود- سلام خدا بر او-. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 به قلم سید مهدی شجاعی http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
شب یلدا 🍉 از دل زندگی مجازی بیایم بیرون بریم در دل خانه😉🍁🍂🍁 شب یلداتون شاد شاد☺️ ❄❄ 🌹 🍉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
‌‌‌‌‌‌‌#تلنگر_روزانه🔎 از #آیت‌الله‌بهجت پرسیدند؛ آیا آدم #گنهکــــار هم می تواند امام زمانش را ببیند...؟! ✏️جواب دادند ↓ شمر هم امام زمانش را دید!! امـــا نشناختــــ..... #اللهم‌عرفنی‌حجتک✨ #خدایا_امام_زمانم_را_به_من_بشناسون #التماس_تفکر...🤔 #روزتون_مهدوی🌹 http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
💠 : جوانان عزیز ما این کشور را خواهند ساخت؛ بهتر از آن چیزی که در ذهن‌های نسل ما قبلی‌هاست. ۹۷/۱/۱ 🇮🇷 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه0⃣1⃣#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته گاه اندوه من آنزمان بود که بر زمین نازل شدم، آغاز دوره‌ی غم باز من آ
⃣1⃣ خبر رحلت مادر، برای من بسیار دردناک بود بخصوص که زخم شعب ابی‌طالب هنوز التیام نیافته بود و اندوه تنهایی پدرم کاستی نپذیرفته بود. من وقتی به یکباره جای مادرم را در خانه، خالی یافتم سرآسیمه و آشفته موی به دامن پدر آویختم که: - مادرم کجاست؟! پدرم غم آلوده و مضطرب به من می‌نگریست و هیچ نمی‌گفت، شاید هیچ لحنی که بتواند آن خبر جانسوز را در آن بریزد نمی‌یافت. جبرئیل از پس این استیصال فرود آمد و به پدرم از جانب خدا پیام داد که: «سلام مرا به فاطمه‌ام برسان و بگو که مادر تو را در قصری از قصرهای بهشت جای دادیم که از طلا و یاقوت سرخ فراهم آمده است و او را با مریم دختر عمران و آسیه هم خانه ساختیم.» من به یمن این پیام خداوند، آرامش یافتم، خداوند، جل و علا را تقدیس و تنزیه کردم و گفتم که سلام‌ها و سلامتی‌ها همه از اوست و تحیت‌ها همه به او بازمی‌گردد. کلام خدا اگر چه تسلای دل من شد اما فقدان خدیجه در کوران حوادث، چیزی نبود که برای پیامبر و من تحمل کردنی و تاب آوردنی باشد. دلداری خدیجه نبود اما تیرهای تهمت و افترا و آسیب و ابتلای پیامبر همچنان به شدت و قوت خود باقی بود. یک روز دیوانه‌اش می‌خواندند، یک روز ساحرش لقب می‌دادند. یک روز دروغگو و لاف زن و عقب مانده‌اش می‌نامیدند و هر روز به وسیله‌ای دل مبارک او را می‌آزردند. البته اصل و ریشه پیامبر استوارتر و شاخه و برگش در آسمان گسترده‌تر از آن بود که عصیان‌ها و کفران‌ها و تهمت‌ها و اذیت‌ها بتواند خدشه و خللی در دعوت او پدید بیاورد یا ملول و خسته‌اش کند و از پایش درآورد. او تا بدانجا در دعوت به هدایت ثبات می‌ورزید و از دل و جان مایه می‌گذاشت که گاهی خدا به او فرمان توقف می‌داد و او را به مواظبت از جسم و جانش ملزم می‌نمود. آنچه دل پیامبر را می‌آزرد، نه آزار دشمنان که جهالتشان بود، پیامبر نه از آنان، که بر آنان غمگین می‌شد که چرا تا بدان پایه بر جهالت خویش، پای می‌فشرند، و پا از حصار کفر و شرک بیرون نمی‌گذارند، چرا در فضای حیات بخش توحید تنفس نمی‌کنند، چرا حلاوت و شیرینی عبودیت را نمی‌چشند. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
⭕️ سرنوشت یک ملت را تعیین می‌کند. یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. امام خمینی (ره) | ۹ اسفند ۱۳۶۲ 🇮🇷 🌹 http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله 🔷 بهار مؤمن است،از شب های طولانی اش برای شب زنده داری،و از روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد. وسائل الشیعه،ج7،ص302
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ مهم استاد رائفی پور 🔮 « برای انتخابات مجلس به چه کسی رای بدهیم؟؟ » 🔺ببینید و منتشر کنید 🎤سخنرانی: حقوق بشر آمریکایی 🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه1⃣1⃣#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته خبر رحلت مادر، برای من بسیار دردناک بود بخصوص که زخم شعب ابی‌طالب هن
⃣1⃣ در این غمخواری، مشارکتی که ابوطالب موحد و خدیجه‌ی مهربان با او می‌کردند از دست و دل هیچ ایثارگری جز همین دوخ بر نمی‌آمد. وقتی ابوطالب و خدیجه رفتند، وقتی ابوطالب و خدیجه، هر دو در یکسال با پیامبر وداع کردند، پیامبر بسیار بیش از آنچه تصور می‌کرد، تنها شد. و من اگر می‌خواستم فقط دختر او باشم، باری از دوش تنهایی از برنمی‌داشتم. پدرم با آنهمه مصیبت و سختی، نیاز به مادر داشت، مادری که پروانه‌وار گرد شمع وجود او بگردد و با بالهای محبت و ایثار، اشکهایش را بسترد و من تلاش کردم که برای پدرم- محبوب‌ترین خلق جهان- مادری کنم و موفق شدم. پدرم مرد به مادری قبول کرد و به لقب «اُمّ اَبیها» مفتخرم ساخت. و این شاید یکی از شیرین‌ترین لقب‌هایی بود که خدا و پیامبرش به من داده بودند. این لقب البته آسان به دست نیامد. پشت این لقب، خون دلها خفته بود و تیمارها نهفته. هیچ کس نمی‌تواند عمق جراحت دل مرا بفهمد آنزمانی که من پدرم را پریشان حال و آشفته موی بر در گاه خانه می‌یافتم یا آزرده پای و آلوده لباس در آغوشش می‌فشردم، یا مجروح و زخم خورده، تیمارش می‌داشتم. هر سنگ نه بر پای او که بر چشم من فرود می‌آمد و هر زخم نه بر اندام او که بر جگر من می‌نشست. با این تفاوت عمیق که دل او، دل پیامبر بود، عظیم و استوار و نلرزیدنی ودل من دل فاطمه بود، نازک و لطیف و شکستنی. شرایط آنقدر سخت و سخت‌تر شد که خداوند پیامبرش را دستور هجرت داد. مردمی که به خورشید با نفرت می‌نگرند، شایسته شب‌اند. مردمی که به سوی آفتاب، کلوخ پرتاب می‌کنند، لایق ظلمت‌اند. خورشید، طلوع کردنی است. ابرهای سیاه حتی اگر در آغاز مشرق کمین کنند، خورشید، متین و بزرگوار از کنارشان خواهد گذشت و روشنی‌اش را به ارمغان جهانیان خواهد برد. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
#تلنگر_روزانه🔎 از‌یاورانِ‌مهدۍ‌بود و‌ادبیات‌📚درس‌میداد بہ‌خطِ‌فاصلہ "----" ‌میگفت‌:خط‌تیرہ!!! چراڪہ‌میدانست‌#فاصلہ‌گرفتن ‌از‌مهدۍ(عج)🌸 چقدرروزگارِ‌آدم‌را‌تیرہ‌میڪند :)✨ #امام‌زمانی‌باشیم🙂💔 #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌹 #التماس_تفکر...🤔 ⚠️http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a⚠️
‼️ ✏️رهبر معظم انقلاب اسلامی: حضور طلاب در خدمات‌رسانی به مردم، مدرسه‌سازی، بیمارستان‌سازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصه‌ها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه می‌آورد و منشأ خدمات خواهد شد. 🇮🇷 👊 http://eitaa.com/joinchat/3276144666C5a1f059d7a
🔸 مثل زلیخا است، دنبال هر کسی نمیرود.🍃 🔹 باید قلبی زیبا چون داشته باشی...❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا