Mohammad Hossein Hadadian - Gharar Nabood (128).mp3
9.2M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
°〖الانیهسالونیمهکهحرمنیومدم
ولیفقطتواینیکسالتوروصدازدم〗•
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
صفحه-301.mp3
1.08M
#هࢪ_ࢪۅز_ݕٵ_ڨࢪٵن🦋
صفحه 301
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#طݪبڱـٖے👳🏻♂
اگه همین جمعه،
جمعه ظهور بود؛
چه کار باید بکنیم...؟!
چقدر آمادهاے...؟!
چقدر حساب و کتابت
رو درست کردے؟
چقدر حق الناس گردنت هست...؟!
چقدر توبه کردے...؟!
در یه سری روایات اومده
که بعد از ظهور دیگر
توبهای پذیرفته نمیشه...!!!
#استاد_رائفیپور🌱
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#دلتنگـٖے🕊
•| هذا یَومُ الجُمعه
و هُوَ يَومُکَ المُتَوَقَّعُ
فيهِ ظهورک...
•| امروز روز جمعه، روز توست!
و روزیست که در آن؛
ظهور تو انتظار میرود...
#اللهمعجّلالولیڪالفرج🌱
ⓙⓞⓘⓝ
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#دلتنگـٖے🕊 •| هذا یَومُ الجُمعه و هُوَ يَومُکَ المُتَوَقَّعُ فيهِ ظهورک... •| امروز روز جمعه، روز
جمعہھـا مےرود اۍ جمعہ دلخـواه بیا(:
رهبرمون #واکسن زدن 😷
انشاءالله همیشه سالموسلامتباشن 💚°•
#باافتخار_ایرانی ام:)
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
رهبرمون #واکسن زدن 😷 انشاءالله همیشه سالموسلامتباشن 💚°• #باافتخار_ایرانی ام:) ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @s
💭#پویشختمصلوات :)
°•. باهمسلامتیمقاممعظمرهبری درایامپسازتزریقواکسنکرونارا ازخداوندمسئلتمیجوییم.📿🤲🏻
📤از #سرباز[دهههشتادی]
📥به #رهـبر[امامخامنهای]
± https://EitaaBot.ir/counter/56lg
✨⇧°•سهمترومشخصکن•°⇧✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخگویـٖےشبھاتجمھوریاسلامی'
••نگاهیبه؛
آماروارقامدرحوزهسلامتوپزشکی...!!
#پاسخ_به_شبهات✂️ [استاد راجی]
#ایران_سیاسی🌐🇮🇷
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#شاید_تلنگر...!
جرممااینبود...
کهبهانتظار امامزمان«عج»
نایستادیم!
#فقطنشستیم...:/
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
مداحی آنلاین - جمعه ها دارن میگذرن - میثم مطیعی.mp3
5.37M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
°〖 جمعہها دارن میگذرن... 〗•
🎤حاجمیثممطیعی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
صفحه-302.mp3
1.86M
#هࢪ_ࢪۅز_ݕٵ_ڨࢪٵن🦋
صفحه 302
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#طݪبڱـٖے👳🏻♂
کسانی که برای هدایت
دیگران تلاش می کنند؛
به جای مردن، شهید می شوند....!
#استاد_پناهیان🌱
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
💭#پویشختمصلوات :) °•. باهمسلامتیمقاممعظمرهبری درایامپسازتزریقواکسنکرونارا ازخداون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ڪات_ڪتابـــــ🎬📚
•• عنوانڪتاب: "خاطرات سفیر"
•• نویسندهڪتاب: نیلوفرشادمهری
•• موضوعڪتاب: خاطرات دختری ایرانی است که برای تحصیل و پیشرفت بیشتر به کشور فرانسه سفر میکند. در آنجا با دختری خوش اخلاق آشنا میشود که آمریکایی است و...
•• خریدآنلاینڪتاب:
https://www.digikala.com/product/dkp-411874/
📖#قسمتهاییازڪتاب
روهرشببراتونمیفرستیم:)
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخگویـٖےشبھاتجمھوریاسلامی'
•• نمونههایعجیب؛
ازجهلسیاسیمردم . . .!!
#پاسخ_به_شبهات✂️ [استاد راجی]
#ایران_سیاسی🌐🇮🇷
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#پای_اخلاق_شهدا🌺
•• نوجوانکهبودکلاسِزبانمیرفت.
وهمازبقیهی بچههاقویتربود، وهم
شاگرداولِمدرسه🏅؛ دمِدرِخونهشون تابلوییزده🚪، ورویاوننوشتهبود:
"کلاسِتقویتیدرسِزبان"
درمسجدِامامعلی'علیهالسلام'؛
ساعت۲تا۴؛ هزینهیهرساعت=
¹⁰تاصلوات؛ قبولیباخدا...
👨🏻🏫علیبا برگزاریِاینکلاسخیلیاز بچههایِمحلروجذبِمسجدکرد.
🎙#سردار_شهید_علیهاشمی🌹
تولد:¹⁰دی¹³⁴⁰اهواز
شھادت:⁴تیر¹³⁶⁷جزیرهمجنون
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
#شاید_تلنگر...!
داخلفضایمجازی: سربازگمنامامامزمان(عج) داخلفضایواقعی: نمازصبحقضا!!!
- وقتینمازتردبشه
#کلاعمالتردمیشهرفیق:|
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
Faryad Khoda.mp3
9.66M
#رزق_معنوی_شبانه☁️🌙☁️
°〖 پَـناھ خــدا . . . 〗•
🎤علیاکبرقلیچ
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#ڪات_ڪتابـــــ🎬📚 •• عنوانڪتاب: "خاطرات سفیر" •• نویسندهڪتاب: نیلوفرشادمهری •• موضوعڪتاب: خاط
#خاطراتسفیر🚁
#قسمت_اول1⃣
چندتا پذیرش داشتم از چند تا دانشگاه معتبر، مهمترینش ENSAM پاریس بود. انسمها اکلهای ملی ممتاز مهندسیان که اعتبار خیلی بالایی دارن، دانشجوی خوب و توانمند میگیرن و به اندازه کافی هم امکانات در اختیارش قرار میدن.
هزار تا فکر و خیال میاومد توی سرم و میرفت و ذوقم رو ۱۰ برابر میکرد. خیلی خوشحال بودم که میتونستم دانشجوی انسم باشم. چقدر خوبه این سیستم دانشگاهی که برای میزان علم دانشجو و توانمندیهای علمیش اینقدر ارزش قائله. استادی که قرار بود استاد راهنمای تزم بشه یه نامه برام فرستاده بود که بیا همدیگر رو ببینیم. اون موقع ساکن شهر توغ بودم. با یه خانواده فرانسوی زندگی می کردم؛ چیزی شبیه دختر خونده. رفتم یه بلیط رفت و برگشت گرفتم برای دو روز بعد.
یه ساعتی بود که رسیده بودم پاریس. جلوی در انسم بودم؛ یه بنای خیلی قدیمی و زیبا و اصیل. رفتم تو. چند دقیقه بعد، با راهنمایی برگه ای که توش بخش پذیرش و نگهبانی داده بودن دستم، رسیدم به دفتر استادی که مدیریت تز من رو قبول کرده بود؛ یه خانوم خیلی خیلی یخ و سرد. در زدم و خیلی مودب رفتم تو و با یه لبخند سلام کردم. به هر حال به اندازه کافی برای اینکه دانشجویی اون اکل بودم ذوق داشتم که قیافه سنگی استاد نتونه لبخند رو بپرونه! استاد بایه نگاه مبهوت سر تا پام رو برانداز کرد و بعد از یه مکث کوتاه جواب سلامم رو داد. ازم خواست بشینم. شاید ۱۰ ثانیه به سکوت گذشت. منتظر بودم ازم سوال کنه؛ اگرچه همه چیز رو میدونست که قبولم کرده بود. رزومه و سوابق تحصیلی من دستشون بود. من هم خیالم از همه چیز، به خصوص توان علمی و سطح تحصیلیم توی دوره های قبل، راحت راحت بود. برای همین اتفاقاً من بیشتر مایل بودم که ازم سوال کنه؛ از اینکه چه ایده هایی دارم، از اینکه چیزی تو سرمه و چه جوری می خوام به نتیجه برسونمش ... جواب همهش رو آماده کرده بودم و داشتم فکر می کردم باید از کجا شروع کنم. خیلی خوشحال، منتظر شروع گفتگو بودم که خانوم دکتر، در حالی که با دست به سر تا پای من و حجابم اشاره می کرد، گفت: تو همین جوری می خوای بیای توی دانشگاه؟ انتظار همه جور حرفی رو داشتم به جز همین یکی رو! اما ... خب، نیازی به از قبل فکر کردن نبود. جوابش خیلی واضح بود. گفتم: البته!...
#ڪات_ڪتابـــــ📚
✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری
#ادامهدارد...⌛
••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓••
#ڪپی_فقط_باذڪرآیدی_ڪانال➣√
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#خاطراتسفیر🚁 #قسمت_اول1⃣ چندتا پذیرش داشتم از چند تا دانشگاه معتبر، مهمترینش ENSAM پاریس بود. ا
#خاطراتسفیر🚁
#قسمت_دوم2⃣
تلفن رو برداشت و زنگ زد به یه نفر دیگه که اون موقع نمی دونستم کیه. آقایی که قیافهش اصلا شبیه فرانسویا نبود، اما ژست و اداهاش چرا، اومد توی اتاق دستش رو آورد جلو که دست بده. دستام رو روی هم گذاشتم و عذرخواهی کردم و توضیح دادم که من مسلمونم و نمیتونم با شما دست بدم. بعدها فهمیدم اون آقا، که معاون رئیس اون لابراتوار بود، خودش یه مسلمون مراکشیه؛ از اون افرادی که اصرار دارن از خود اروپاییا هم اروپایی تر رفتار کنن! آقاهه یه نگاهی کرد به خانوم استاد و با هم از اتاق بیرون رفتن؛ اما به مدت فقط چند ثانیه. آقاهه یه جوری بود. خدا رو شکر می کردم که اون استادم نیست.
استاد اومد تو بدون اینکه بخواد چیزی درباره من بدونه، گفت: فکر نمیکنم بتونیم با هم کار کنیم؛ به خصوص که توهم میخوای اینجوری بیای دانشگاه ... غیرممکنه ... اون هم توی انسم! توی سرم، که تا چند دقیقه قبل پر از ولوله و هیاهوی حرف های جور واجور بود، یهو ساکت شد؛ اما صدای فریاد و اعتراض دلم رو میشنیدم.
بلند شدم. خیلی سخت بود؛ ولی دوباره بهش لبخند زدم. گفتم: ترجیح میدم عقایدم رو حفظ کنم تا مدرک دکتری انسم رو داشته باشم. گفت: هر طور می خوای!
توی قطار، موقع برگشتن به شهر خودم، به این فکر می کردم که میزان دانش و توانمندی علمیم چقققدر توی این کشور مهمه ... و خب البته اینکه موهام دیده بشه مهمتره! نمیدونم چرا بغض کرده بودم. به خودم گفتم: چته؟ اگه حرفی رو که زدی قبول نداشتی و همینجوری یه چیزی پروندی که بیخود کردی دروغ گفتی؛ اما اگه قبول داری، بیخود ناراحتی. تو بودی و استاد. اما خدا هم بود. ان شاءالله که هرچی هست خیره.
یه هفته بعد برای ثبتنام توی لابراتوار سهپهانای دانشگاه آنژه عازم شهر آنژه شدم...
#ڪات_ڪتابـــــ📚
✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری
#ادامهدارد...⏰
••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓••
#ڪپی_فقط_باذڪرآیدی_ڪانال➣√
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ دَهـہهَشتـٰادیٖ』
#ڪات_ڪتابـــــ🎬📚 •• عنوانڪتاب: "خاطرات سفیر" •• نویسندهڪتاب: نیلوفرشادمهری •• موضوعڪتاب: خاط
31.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطراتسفیر🚁
کلیپ انیمیشن
#قسمت_اول1⃣ و#قسمت_دوم2⃣
✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری
••| ادامهدارد...
#ڪپی_فقط_باذڪرآیدی_ڪانال➣√
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @shohaadaae_80