eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
527 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
187 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹۱۵ دی ۱۳۵۹ _ سالگرد شهادت مظلومانه و یارانش 💠 در هویزه 🔺این عملیات با شرکت تعدادی از نیروهای ؛ منطقه؛ بچه‌های مساجد اهواز و دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علم‌الهدی انجام شد. ابتدا نیروها؛ پیشروی خوبی داشته و توانستند تعدادی از تانک ها و نفربرهای دشمن را منهدم ساخته و تلفاتی از آن ها بگیرند. اما در ادامه قرار شد نیروی کمکی به آن ها برسد که این کار عملی نشد و جناح راست آنان خالی ماند. از طرفی؛ دشمن؛ نیروی تازه‌ نفس وارد میدان نمود. دستور عقب‌نشینی صادر شد ولی به علت عدم برقراری تماس بی‌سیم؛ نیروها مطلع نشدند. دشمن نیز از افراد باقیمانده در منطقه را محاصره نمود که اغلب آن ها به شهادت رسیدند. از جمله شهید علم‌الهدی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام که همراه او بودند. در این قتل عام؛ ابدان شهدا در زیر چرخ‌ تانک‌های دشمن سفاک پاره‌ پاره شد تا این که ۲ سال بعد؛ بقایای پیکرهای مطهر آن ها کشف شد و در همان جا دفن گردید. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
های_الله_اکبر الله اکبر؛ نام کوهی است در محدوده شهرستان که در فاصله ۱۰ کیلومتری شمال و در نزدیکی قرار دارد و ۷ کیلومتر طول و بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ متر عرض دارد و مرتفع ترین تپه آن ۵۵ متر از سطح زمین ارتفاع دارد و بعد از ارتفاعات میشداغ؛ مرتفع ترین عارضه ی دشت آزادگان محسوب می شود. در سال ۱۳۲۳ ق و در اواخر حکمرانی احمد شاه قاجار؛ در جنگ بین عشایر مسلمان ایران و ارتش بریتانیا بر روی این تپه ها؛ شیخ عبدالله بن عمار الطرفی به همراه مجاهدین نماز خواندند و چون قبل از آغاز نماز بر بلندای آن تپه اذان گفته شد؛ شیخ عبدالله نام آن را تپه ی الله اکبر نامید و تا کنون نیز به همین نام شهرت دارد. با شروع جنگ این تپه ها به عنوان عارضه ای حساس مورد توجه ارتش عراق قرار گرفت و تیپ ۳۵ لشگر ۹ زرهی ارتش عراق پس از تصرف پاسگاه های سوبله و و پس از دو روز توقف در اطراف بستان؛ به سمت تپه های الله اکبر به حرکت درآمد و سرانجام در ۴ مهر ماه این تپه ها به اِشغال و بلافاصله بر روی آن استحکاماتی ایجاد کرد. دشمن با اِشغال این تپه ها توانست را زیر آتش قرار دهد و مقدمات سقوطِ سوسنگرد را فراهم کند. از همین رو یک گردان رزمی از تیپ ۳ لشگر ۹۲ زرهی در ۱۰ مهر ماه ۱۳۵۹ موفق شد در اقدامی سریع قسمتی از تپه های الله اکبر را آزاد نماید. با آزادسازی تپه ها؛ از ۱۸ مهرماه مواضع رزمندگان مستقر در آن زیر آتش شدید دشمن قرار گرفت و دشمن در ۱۹ مهرماه برای اِشغال دوباره تپه های الله اکبر تا آبادی های سید خلف؛ صالح حسن و حمود عاصی واقع در جنوب غربی تپه های الله اکبر؛ پیش روی کرد و خود را به ۵ کیلومتری مواضع رزمندگان رسانید. موقعیت رزمندگان در تپه های الله اکبر که با اِشغال بستان و تشدید آتش توپخانه دشمن مورد تهدید جدی دشمن قرار گرفته بود؛ مدافعان را مجبور به عقب نشینی از تپه های الله اکبر کرد و به این ترتیب تپه های الله اکبر دوباره به اشغال ارتش عراق درآمد. پس از اشغال هفت ماهه ی این تپه ها؛ رزمندگان در دو عملیات محدود (ع) و (غرب تپه های الله اکبر) دشمن را مجبور به عقب نشینی کردند. با تلاش رزمندگان در عملیات امام علی(ع) در ۳۱ مرداد ماه ۱۳۶۰ که محور اصلی عملیات بر روی تپه های الله اکبر بود؛ ضمن وارد آمدن خسارات به ارتش عراق؛ تپه های الله اکبر به طور کلی آزاد شد و در عملیات نصر که در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۶۰ انجام شد؛ تپه سبز و مناطق غرب تپه های الله اکبر نیز از اِشغال دشمن درآمد. به این ترتیب تپه های الله اکبر و مناطق اطراف آن تا پایان جنگ تحمیلی از تهدید دشمن در امان ماند. سید آزادگان ایرانی مرحوم در یکی از مأموریت های شناسایی عملیات ستاد جنگ های نامنظم در منطقه تپه های الله اکبر در تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۵۹ به اسارت نیروهای دشمن درآمد. 📚 اطلس جغرافیای حماسی ۱ (خوزستان در جنگ) صفحه ۱۳۶ _ ۱۳۷ کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🗓 ۱۵ دی ۱۳۵۹ _ سالگرد شهادت مظلومانه و یارانش 🔺 در این عملیات با شرکت تعدادی از نیروهای ؛ عشایر عرب‌ منطقه‌؛ بچه‌های مساجد اهواز و دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علم‌الهدی انجام شد. ابتدا نیروها پیشروی خوبی داشته و توانستند تعدادی از تانک ها و نفربرهای دشمن را منهدم ساخته و تلفاتی از آن ها بگیرند. اما در ادامه قرار شد نیروی کمکی به آن ها برسد که این کار عملی نشد و جناح راست آنان خالی ماند. از طرفی؛ دشمن؛ نیروی تازه‌نفس وارد میدان نمود. دستور عقب‌نشینی صادر شد ولی به علت عدم برقراری تماس بی‌سیم؛ نیروها مطلع نشدند. دشمن نیز افراد باقیمانده در منطقه را محاصره نمود که اغلب آن ها به شهادت رسیدند. از جمله شهید علم‌الهدی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام که همراه او بودند. در این قتل عام؛ ابدان شهدا در زیر چرخ‌ تانک‌های دشمن سفاک پاره‌پاره شد تا این که ۲ سال بعد؛ بقایای پیکرهای مطهر کشف شد و در همان جا دفن گردید. 🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷 🟢 روایت شاهد عینی از آخرین لحظات عمر شهید حسین علم‌الهدی: صدای تانک‌‌های دشمن آن طرف جاده به گوش می‌رسید. تیراندازی لحظه‌ای قطع نمی‌شد. راه افتادیم؛ با اینکه می‌دانستیم امید برگشت نیست؛ ولی رساندن آرپی‌جی به علم‌الهدی؛ ما را مصمم به این کار کرد. به جاده که رسیدیم؛ توانستیم تانک‌هایی را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند؛ بقیه غرش‌کنان به پیش می‌تاختند. چشمم به حسین که افتاد؛ خستگی از تنم درآمد. آرپی‌جی دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود. در امتداد خاکریز غیر از او حدود ۱۰ نفر دیگر هنوز زنده بودند. حتی یک جسد از شهدا بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچه‌ها با گلوله مستقیم تانک‌ از پا در آمده و پودر شده بودند! تانک‌های سالم از کنار تانک‌های سوخته عبور می‌کردند و به طرف خاکریز علم‌الهدی پیش می‌آمدند. او و افرادش هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دادند. "روزعلی" که حسابی نگران شده بود؛ آرپی‌جی را از من گرفت و به تانک‌ها نشانه رفت. دست او را گرفته و گفتم: کمی صبر کن شاید بچه‌ها برنامه‌ای داشته باشند. تانک‌ها به حدود ۵۰ متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شد و نزدیک‌ترین تانک را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از حسین؛ ۲ نفر دیگر که آرپی‌جی داشتند؛ به طرف تانک‌ها شلیک کرده و ۲ تای آن ها را از کار انداختند. بقیه تانک‌ها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاکریز را به گلوله بستند. "روزعلی" دوباره بلند شد و یکی دیگر را نشانه رفت و آن را به آتش کشید. علم‌الهدی نیز از میان دود و گرد وغبار پشت خاکریز پیدا شد و او هم یک تانک دشمن را از کار انداخت. پیدا بود که از همه افراد گروه؛ فقط "روزعلی" و حسین زنده مانده‌اند. آن ها به پشت چسبیده بودند و تانک‌ها نیز به طرفشان در حرکت بود. در فاصله‌ی چند متری به خاکریز؛ حسین بار دیگر قامت کشید و آن ها را هدف گرفت که در نتیجه یک تانک دیگر به آتش کشیده شد. این بار ۴ تانک دشمن به سمت او آمدند و حسین نیز آخرین گلوله را رها کرد. یکی از آن ها منهدم شد و ۳ تای دیگر همزمان به سمت خاکریز شلیک کرده به طوری که دیگری چیزی از آن باقی نماند. پس از اندکی که گرد و غبار فرو نشست؛ توانستم پیکر مطهر و پاره‌پاره‌ی حسین و چفیه‌ی خون‌آلود او را بر روی زمین ببینم! کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🌴 استقامت به شیوه علم الهدی دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در عقب‏ نشینی كنند و به بیایند. حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی ‏صدر هم صحبت كرده بود. وقتی كه دید راه به جایی نمی‏ برد؛ نامه ‏ای به آیت‏ الله خامنه‌‏ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه ‏های ما از تعداد نیروها هم كمتر است؛ ولی می‏مانیم! چهارم دی ۱۳۵۹؛ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی؛ اما با دل استوار از ایمان و توكل؛ مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند. هیچ كس زنده نماند! عراقی‏‌ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند؛ طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازه ‏ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای. 🌙 نیمه‏ هاى شب بود كه نهج البلاغه می‏خواند. من نگاه كردم به ایشان؛ دیدم چهره ‏اش برافروخته شده و دارد اشك می‏ریزد. من با زیر چشم؛ شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى؛ سید حسین؛ نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. من صفحه نهج البلاغه را باز كردم؛ دیدم همان خطبه‏ اى است كه حضرت على(ع) در فراق یاران باوفایش ناله می‏كند و می ‏فرماید: أینَ عمار؟ أینَ ذوالشهادتین؟ كجاست عمار؟ كجاست ... 🗓 سالروز حماسه نبرد عاشورایی شهدای هویزه به فرماندهی در ۱۵ دی ماه ۱۳۵۹ کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra