eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
531 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
218 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🗓 ۲۳ آبان‌ ماه ۱۳۵۹ ♦️در چنین روزی؛ ارتش بعثی صدام در دشت خوزستان به #دهلاویه هجوم برد و آن را بطور
🔺نبرد نابرابر در ؛ روستای کوچکی است در استان خوزستان و در منطقه دشت آزادگان. این روستا در شهرستان سوسنگرد(۱۲ کیلومتری غرب سوسنگرد و ۱۵ کیلومتری جنوب شرق ) و در کنار جاده اصلی سوسنگرد _ بستان قرار دارد. تا قبل از سال های ؛ دهلاویه روستای گمنامی بود؛ اما امروز؛ مقتل یکی از به یادماندنی ترین اسطوره های دفاع مقدس؛ است که مسافران و زائران زیادی را به سوی خود می کشاند. دهلاویه همچنین شاهد حضور بزرگمردان دیگری همچون ؛ ؛ و ده ها رزمنده دیگر بود که با شهادتشان از اسلام عزیر و از این مرز و بوم دفاع کردند. در ابتدای جنگ تحمیلی؛ علی تجلایی با ۵۰ رزمنده تبریزی به دهلاویه رفت تا از جبهه سوسنگرد دفاع کند. او در یکی از یادداشت هایش درباره مقاومت در دهلاویه نوشته است: در هجوم دشمن به محور دهلاویه؛ ده ها تانک و نفربر و بیش از ۴۰۰۰ نیروی پیاده شرکت داشتند. با من تماس گرفتند که عقب نشینی کنم؛ در جواب گفتم تا آخرین نفر خواهم ایستاد. دشمن در چند روز اول جنگ؛ نتوانست از سمت جاده بستان _ سوسنگرد پیشروی کند و ناچار به پیشروی از سمت شمال منطقه(تپه های الله اکبر) شد. در آن چند روز؛ روستاهای دو سمت جاده بستان _ سوسنگرد؛ از حمله دشمن در اَمان ماندند؛ اما با تصرف بستان؛ دشمن حمله خود را از امتداد این جاده سازماندهی کرد و پیش آمد. با کشیده شدن آتش جنگ به سمت پل سابله؛ دهلاویه خالی از سکنه شد و اهالی روستا به شهرها و روستاهای دورتر رفتند. گزارش ها حاکی بود که در دهلاویه؛ نیروهای عراقی؛ خانه های مردم را به غارت برده اند. صبح روز ۲۳ آبان بود که قوای دشمن؛ با کمک ۴۰ دستگاه تانک؛ پیش آمدند. نیروهای خودی در دهلاویه تا ساعت ۱۸ مقاومت کردند. وقتی تاریکی شب فرا رسید؛ توان مدافعان و مهمات آن ها کاهش یافته بود و بسیاری هم شهید شده بودند. مدافعان برای کمک به سوسنگرد؛ از دهلاویه عقب نشینی کردند و با به جا گذاشتن ده ها شهید؛ به سوسنگرد رفتند و دهلاویه به دست دشمن افتاد. عملیات آزادسازی دهلاویه در سال بعد؛ از بامداد ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد و در همان ساعات اولیه روستای مخروبه دهلاویه آزاد شد و نیروهای خودی تا یک کیلومتری غرب روستا پیش رفتند. دشمن دوبار دست به ضد حمله زد و نیروهای خودی مجبور به عقب نشینی شدند. متن گزارش (فرمانده عملیات) در روز ۲۷ خرداد چنین بود: ✍دهلاویه مظلوم است. امروز ۲۷ خرداد؛ در حدود ۳۰۰ متری شرق دهلاویه مستقر شدیم. دیروز ساعت ۴/۳۰ بامداد؛ حمله کردیم. دشمن را تا یک کیلومتر عقب راندیم. حرکت خودروها در یک کیلومتری غرب دهلاویه به سمت آنجا را دیدیم. برادران خمپاره انداز بسیجی؛ مواضع دشمن را در این روستا زیر آتش گرفتند و تعدادی از سنگرهای دشمن منهدم شد. ۲۹ خرداد ۱۳۶۰؛ دشمن با پشتیبانی آتش توپخانه به دهلاویه حمله آورد. نیروهای رستمی؛ خسته بودند و تعدادشان نسبت به دشمن کم بود. دامنه حمله هر لحظه بیشتر می شد؛ دستور عقب نشینی بسمت شرق روستا صادر شد. رزمندگان که هر متر از زمین را با زحمت پس گرفته بودند؛ عقب نشینی برایشان تلخ بود. طبق دستور؛ به شرق رفتند؛ اما هیچ جان پناهی نبود؛ توپخانه خودی به کمک شان آمد؛ لابه لای سنگرها و دیوار خرابه ها؛ کار به جنگ تن به تن کشید. دود غلیظ؛ منطقه را برداشته بود. ساعت ۲/۳۰ بامداد سی ام خرداد ۱۳۶۰ بود و فقط ۴۰ گلوله مانده بود. رستمی؛ آر.پی.جی برداشت و یک تانک را نشانه گرفت و بعد جستی زد و به خاکریز جلویی رفت تا از حال بقیه افرادش مطلع شود.دید همه شهید شدند. گلوله خمپاره نزدیک او به زمین خورد. ترکش به سرش اصابت کرد. با دستمال؛ سر او را بستند تا جلوی خونریزی را بگیرند؛ اما فایده نداشت. او پر کشید و به آرزویش رسید و به درجه رفیع شهادت نایل گردید. پس از اطلاع از این موضوع سریع خود را به منطقه رساند. او با دیدن یار نزدیک و همرزم خود؛ : رستمی گفت: خدا رستمی را دوست داشت و برد؛ اگر ما را هم دوست داشته باشد می برد ... که این دوری زیاد طول نکشید و "شهید چمران" در همان محل شهادت "شهید ایرج رستمی" با اصابت گلوله خمپاره ۶۰ به شدت مجروح شد که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید و به هم سنگر خود پیوست. 🕊🕊 ▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹 ✍پ.ن: با آغاز هجوم سراسری ارتش عراق به خاک میهنمان و در آن شرایط حساس و بحرانی؛ این دکتر چمران و سروان ایرج رستمی بودند که ستاد جنگ های نامنظم را ایجاد کردند. آنان با همکاری نیروهای سپاه؛ اقدام به طرح ریزی چندین عملیات در منطقه خوزستان کردند که منجر به وارد آمدن ضربات سختی به دشمن بعثی شد و در نتیجه از پیشروی بیشتر دشمن به عمق خاک ایران جلوگیری به عمل آمد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇
📆 ۲۶ آبان‌ ماه‎ سال ۱۳۵۹ 🔺ماجرای شکست محاصره ✍ متن‌ نامۀ هشدار آمیز آیت‌الله‌ خامنه‌ای به فرمانده لشگر ۹۲ زرهی‌ اهواز 🌷 نیزدر ذیل آن مطالبی افزوده‌ است. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🌷؛ فرمانده "گروه دستمال سرخ‌ها" 🔹در محله دولاب تهران به دنیا آمد(۱۳۲۹). در سال های جوانی توانست با مشقت فراوان از ایران خارج شده و دوره های چریکی را در میان مبارزان فلسطینی طی کند. سپس به ایران آمد و زندگی مخفی خود را شروع کرد؛ اما سرانجام توسط عوامل رژیم طاغوت بازداشت شد. اول به اعدام و بعد با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد ولی بعدها حکم تغییر کرد و دوازده سال زندان برایش بریدند. در اواخر سال ۵۶ هم بعد از پنج سال و نیم حبس؛ از زندان آزاد شد. 🔹با پیروزی انقلاب؛ علی اصغر انتظامات زندان قصر را تشکیل داد و در سال ۵۹ وارد سپاه شد و از بنیانگذاران اصلی بخش اطلاعات سپاه گردید و مدتی نیز فرماندهی بخش اطلاعات خارجی را بر عهده گرفت. 🔹روحیه علی اصغر به هیچ وجه با امور اداری و ستادی سازگار نبود و به همین دلیل مسئولیت خود را در ستاد مرکزی سپاه رها کرده و به جبهه غرب شتافت تا به نبرد رودررو با ضدانقلاب و متجاوزین بعثی بپردازد. او با گردان تحت امرش در سخت ترین جبهه های غرب کشور به نبرد با ضدانقلابیون و ارتش صدام پرداخت. بسیاری از نیروهایش در همین زمان به شهادت رسیدند. همچنین در غائله پاوه؛ دوشادوش با گروهک‌های معارض جنگید. نیروهای تحت امر علی اصغر وصالی به دلیل بستن دستمال سرخ بر گردن هایشان به "گروه دستمال سرخ ها" شهرت داشتند. (وجه تسمیه این گروه؛ به شهادت یکی از اعضای جوان آن باز می گردد که به هنگام شهادت؛ لباسی سرخ بر تن داشت که همرزمانش به عنوان یادبود و تکه هایی از لباس او را بر گردن بستند و عهد کردند که تا گرفتن انتقامش؛ آن را از خود جدا نکنند.) 🔹روز تاسوعای سال ۱۳۵۹ تصمیم گرفته شد؛ عملیاتی برای روز عاشورا تدارک دیده شود. حوالی ظهر عاشورا؛ علی اصغر در تنگه حاجیان از ناحیه سرمورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر همین جراحت؛ مصادف با چهلمین روز شهادت برادرش اسماعیل به شهادت رسید. پیکر پاک او در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران در کنار برادرش و در میان یارانش(گروه دستمال سرخ‌ها) به خاک سپرده شد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🗓 ۲۷ آذر ۱۳۵۹؛ روزی که با شهادت؛ گذشته اش؛ را پاک کرد.🌿 ⌛️اول دی ماه ۱۳۲۸ در تهران تولد یافت. چند سالی با خانواده اش به آبادان رفت. پس از سه سال که به تهران برگشتند؛ سراغ کُشتی رفت و تا سال ۱۳۵۵ درگیر کشتی بود. او هیکل درشتی داشت. در نخستین حضورِ مسابقات کشتی فرنگی؛ قهرمانِ جوانانِ تهران دستهٔ صد کیلو شد و سال ۱۳۵۰ در دستهٔ فوق‌سنگین جوانان کشور قهرمان شد. در مسابقات کشتی آزاد تهران نیز نایب‌قهرمان شد. در سال‌های بعد؛ نایب‌قهرمان کشتی فرنگی بالای صد کیلوی کشور شد. در مسابقات کشتی سامبو؛ قهرمان جوانان تهران در دستهٔ‌سنگین‌ وزن شد. وی را پیش از انقلاب به جاهل مآبی و لات گری می شناختند ... و پاتوق او کاباره ها و اماکن عیش و نوش بود!!! با شنیدن نام امام روح الله؛ تحولی درونی در او پیدا شد و در ایام منتهی به پیروزی نهضت به انقلابیون پیوست. روز ۱۲ بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷؛ لحظه ورود امام خمینی(ره) به فرودگاه مهرآباد؛ به همراه چند کشتی‌گیر دیگر که توسط فدراسیون کشتی برای گروه محافظت از امام انتخاب شده بودند؛ مستقر شدند. در ایام انقلاب؛ او در پاکسازی‌ها نقش داشت و با شروع غائله کردستان وقتی حضرت امام(ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید؛ دیگر سر از پا نمی‌شناخت. ‌‌به پاوه و سر پل ذهاب و بعد به سمت می‌‌رود. در همان روزهای اول جنگ قبل از همه پا به عرصه گذاشت. به توصیه به رفته و به فرمانده جنگ های نامنظم "فداییان اسلام" می‌پیوندد. وقتی خبر رسید که آبادان در حال محاصره است؛ این ‌شهید به همراه نیروهای داوطلب مردمی به ذوالفقاری آبادان می‌رود. صبح هفدهم آذرماه ۱۳۵۹ برای عملیات و آزادی‌ بخش‌هایی از آبادان به سمت جاده می رود ‌که زخمی می شود و بعد به شهادت می رسد. پیکرش در شمال رودخانه بهمنشیر آبادان جبهه دشت ذوالفقاریه؛ حد فاصل جاده آبادان _ ماهشهر جا ماند؛ بعدها هم اثری از پیکرش پیدا نشد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
🗓 ۱۵ دی ۱۳۵۹ _ سالگرد شهادت مظلومانه و یارانش 🔺 در این عملیات با شرکت تعدادی از نیروهای ؛ عشایر عرب‌ منطقه‌؛ بچه‌های مساجد اهواز و دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علم‌الهدی انجام شد. ابتدا نیروها پیشروی خوبی داشته و توانستند تعدادی از تانک ها و نفربرهای دشمن را منهدم ساخته و تلفاتی از آن ها بگیرند. اما در ادامه قرار شد نیروی کمکی به آن ها برسد که این کار عملی نشد و جناح راست آنان خالی ماند. از طرفی؛ دشمن؛ نیروی تازه‌نفس وارد میدان نمود. دستور عقب‌نشینی صادر شد ولی به علت عدم برقراری تماس بی‌سیم؛ نیروها مطلع نشدند. دشمن نیز افراد باقیمانده در منطقه را محاصره نمود که اغلب آن ها به شهادت رسیدند. از جمله شهید علم‌الهدی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام که همراه او بودند. در این قتل عام؛ ابدان شهدا در زیر چرخ‌ تانک‌های دشمن سفاک پاره‌پاره شد تا این که ۲ سال بعد؛ بقایای پیکرهای مطهر کشف شد و در همان جا دفن گردید. 🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷 🟢 روایت شاهد عینی از آخرین لحظات عمر شهید حسین علم‌الهدی: صدای تانک‌‌های دشمن آن طرف جاده به گوش می‌رسید. تیراندازی لحظه‌ای قطع نمی‌شد. راه افتادیم؛ با اینکه می‌دانستیم امید برگشت نیست؛ ولی رساندن آرپی‌جی به علم‌الهدی؛ ما را مصمم به این کار کرد. به جاده که رسیدیم؛ توانستیم تانک‌هایی را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند؛ بقیه غرش‌کنان به پیش می‌تاختند. چشمم به حسین که افتاد؛ خستگی از تنم درآمد. آرپی‌جی دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود. در امتداد خاکریز غیر از او حدود ۱۰ نفر دیگر هنوز زنده بودند. حتی یک جسد از شهدا بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچه‌ها با گلوله مستقیم تانک‌ از پا در آمده و پودر شده بودند! تانک‌های سالم از کنار تانک‌های سوخته عبور می‌کردند و به طرف خاکریز علم‌الهدی پیش می‌آمدند. او و افرادش هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دادند. "روزعلی" که حسابی نگران شده بود؛ آرپی‌جی را از من گرفت و به تانک‌ها نشانه رفت. دست او را گرفته و گفتم: کمی صبر کن شاید بچه‌ها برنامه‌ای داشته باشند. تانک‌ها به حدود ۵۰ متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شد و نزدیک‌ترین تانک را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از حسین؛ ۲ نفر دیگر که آرپی‌جی داشتند؛ به طرف تانک‌ها شلیک کرده و ۲ تای آن ها را از کار انداختند. بقیه تانک‌ها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاکریز را به گلوله بستند. "روزعلی" دوباره بلند شد و یکی دیگر را نشانه رفت و آن را به آتش کشید. علم‌الهدی نیز از میان دود و گرد وغبار پشت خاکریز پیدا شد و او هم یک تانک دشمن را از کار انداخت. پیدا بود که از همه افراد گروه؛ فقط "روزعلی" و حسین زنده مانده‌اند. آن ها به پشت چسبیده بودند و تانک‌ها نیز به طرفشان در حرکت بود. در فاصله‌ی چند متری به خاکریز؛ حسین بار دیگر قامت کشید و آن ها را هدف گرفت که در نتیجه یک تانک دیگر به آتش کشیده شد. این بار ۴ تانک دشمن به سمت او آمدند و حسین نیز آخرین گلوله را رها کرد. یکی از آن ها منهدم شد و ۳ تای دیگر همزمان به سمت خاکریز شلیک کرده به طوری که دیگری چیزی از آن باقی نماند. پس از اندکی که گرد و غبار فرو نشست؛ توانستم پیکر مطهر و پاره‌پاره‌ی حسین و چفیه‌ی خون‌آلود او را بر روی زمین ببینم! کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
⏳۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۷ _ ملاقات با امام خمینی پس از بازگشت به ایران 🔹او مدت ۲۰ سال از ایران دور بود. ابتدا تحصیل و ساکن شدن در آمریکا و سپس هجرت به لبنان پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷؛ دکتر چمران به اتفاق جمعی از رزمندگان جنبش امل از لبنان عازم ایران شده و با رهبر انقلاب ملاقات نمودند... در این دیدار حضرت امام از چمران خواستند در ایران بماند و در امر اداره کشور حکومت نوپای اسلامی را کمک کند. دکتر چمران انتقال امر نمود و علیرغم خواست شیعیان لبنان که همراه او بودند؛ در ایران ماند ... و ماندن او؛ به رغم رمان کوتاه تا شهادتش؛ منشأ اثر فراوان شد. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
14.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | خاطرات رهبر معظـــم انقلاب از دوره سخت و دشوار اوایل جنگ ... زمانی که ایشان در دسته و همپای او در عملیات شبانه شناسایی دشمن شرکت می‌کردند ... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🌷؛ فرمانده گردان حضرت رسول(ص) لشکر ۷ ولی عصر(عج) 🌱متولد اهواز – ۱۳۳۹؛ در خانواده ای متدینِ فاضل؛ پرورش يافت. در نوجوانی آرام و متين و مودب بود که توجه بزرگان محله؛ مسجد و مدرسه را به خود جلب می کرد‌. در دوران انقلاب همراه با دوستانش در مبارزات و تظاهرات خيابانی شرکت فعال داشت‌. در سال ۵۷ ديپلم رياضی فيزيک گرفت. جوانی پر کار و فعال بود که بر اثر تزکيه نفس و مطالعات عميق به درجه ای از کمالات انسانی رسيده بود. با آغاز جنگ؛ تحت فرماندهی در قالب شبيخون به مواضع دشمن حماسه آفرینی کرد؛ در شرایط دشوار اول جنگ به دفاع از ؛ ؛ و ساير مناطق خوزستان پرداخت. يکی از همرزمانش درباره او می گويد‌: هوای دم کرده و شرجی در سال ۱۳۵۹ رزمندگان سپاه اسلام را تشنه و کلافه کرده بود‌. وقتی عليرضا تشنگی همرزمان خود را ديد‌‌؛ در دل تاريکی شب به عقب برگشت و در زير طوفانی از گلوله با ماشينی پر از يخ به خط بازگشت؛ در حالی که خود لبی عطشناک داشت‌. بعد از بازگشایی دانشگاه ها در آزمون کنکور شرکت کرد و در رشته ی مهندسی دانشگاه اهواز قبول شد اما هيچگاه در دانشگاه حاضر نشد و تا زمان شهادتش از مرخصی تحصيلی استفاده کرد‌. وقتی به او پيشنهاد ازدواج و ادامه تحصيل را می دادند‌‌؛ می گفت: من فرزند جبهه ام‌. او خيلی زود به سبب شجاعت و توان بالایی که داشت‌‌؛ به سمت فرماندهی گروهان منصوب شد. با تشکيل تيپ ۳ لشکر ۷ وليعصر(عج)؛ عليرضا به سمت فرمانده گردان منصوب شد. مدتی بعد مأمور تشکيل گردان جديد رزمی به نام سلمان فارسی شد. او به اتفاق جمعی از همرزمانش اين کار مهم را انجام داد‌. در ادامه خدمت؛ فرماندهی (ع) و بعد از آن (ع) را به عهده داشت که گردان های مذکور در عمليات های مختلف شرکت کردند. اوج مجاهدت خارق العاده عليرضا جعفرزاده در بود که او فرماندهي (ص) را به عهده داشت‌. در اين عمليات؛ نقطه اتکای فرماندهان لشکر بود و هر جا مشکل غير قابل حلی پيش می آمد‌‌؛ همه نظرها به سوی جعفرزاده بر می گشت. در ادامه عمليات؛ مجروح شد و به پشت جبهه منتقل گرديد اما بعد از مداوای اوليه به خط مقدم برگشت. سر انجام اين سردار خستگی ناپذیر بعد از ۷ سال افتخار حضور در جبهه و ۷ بار مجروحیت در سحرگاه ۱۹ رمضان ۱۳۶۶ بر اثر اصابت تیر به گلویش؛ در حاليکه ذکر يا حسين(ع) بر لب داشت پر کشید. برادر کوچک خود حسین؛ نیز در به شهادت رسیده بود. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🕊 فرشته بی‌گناه 🌷؛ در نوجوانی وارد بهداری شد و به مدت ۳ سال خدمت کرد. او به یکی از بیمارستان‌های منتقل شد. پیرو خط امام بود و آشکارا؛ این را اعلام می‌کرد. در رمضان ســـال ۱۳۵۸(۲۵ مرداد ۵۸) در سن ۲۰ سالگی در جریان حمله گروهک ضد انقلاب ؛ در حالی که در گروه شهید چمران و در بیمارستان پاوه؛ یاری‌رسان مجروحان بود؛ هنگام کمک به سوار شدن زخمی‌ها به هلیکوپتر؛ مورد اصابت گلوله قرار گرفت... ... و آنگاه که پیکر مجروح او را برای انتقال به عقبه؛ داخل بالگرد می‌گذاشتند؛ هلیکوپترِ حامل او و دیگر مجروحان در آن میانۀ آتش و گلوله ضدانقلاب؛ سقوط کرد و فوزیه و دیگر افراد به رسیدند...🕊🕊🕊 🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹 🌷 در وصف شهیده‌ فوزیه شیردل: دختر پرستاری که پهلویش هدف گلوله دشمن قرار گرفته بود؛ خون؛ لباس سفیدش را گلگون کرده بود؛ و خون از بدنش می‌رفت و پاسداران هم که کاری از دستشان بر نمی‌آمد؛ گریه می‌کردند. این فرشته بی‌گناه؛ ساعاتی بعد؛ در میان شیون و زاری بچه‌ها جان به جان آفرین تسلیم کرد. 🌱 زنی که به انسان‌ها زندگی می‌بخشید و از نفسانیات و خودخواهی‌ها آزاد بود... کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
🔺شرح کوتاهی از روز ۱۱ ماه رمضان سال ۱۳۵۸؛ ضدانقلاب برنامه حمله به پاوه را طرح ریزی کرد و گروهای ضد انقلاب؛ هم قسم شدند که با تصرف شهر پاوه به انقلاب نوپای ما لطمه بزنند. روز چهارشنبه ۲۱ ماه رمضان مصادف با ۲۴ مرداد سال ۵۸ و در سالروز شهادت امام علی(ع)؛ حمله آغاز شد. نیرویی بین دو تا هشت هزار نفر ضد انقلاب به مردم بی دفاع پاوه حمله کرد. ابتدا جاده های ارتباطی را بستند و بعد مخابرات پاوه را از کار انداختند و سپس سراغ منبع آب آشامیدنی شهر پاوه رفتند و تلمبه خانه را از کار انداختند. آب آشامیدنی شهر قطع شد. روز پنجشنبه ۲۲ ماه رمضان سال ۵۸ ارتفاعات مشرف به شهر پاوه را گرفتند و وارد شهر پاوه شدند و شهر را تصرف نمودند. در ساعات اولیه روز ۲۵ مرداد مصادف با ۲۲ ماه رمضان با هواپیمای جنگنده F4؛ برای مرعوب نمودن و شکستن دیوار صوتی بر فراز شهر پاوه رسید. روز ۲۲ ماه رمضان؛ به همراه با هلی گوپتر در زیر آتشباری دشمن وارد شهر پاوه شد. فقط مرکز ژاندارمری و سپاه محل مقاومت مدافعین شهر پاوه بود. روز جمعه ۲۳ ماه رمضان و ۲۶ مرداد ۵۸ که مصادف با اولین پس از انقلاب بود؛ هلی کوپتری به پاوه رسید که قدری مهمات و آذوقه آورد و شهید فلاحی برای هماهنگی و پشتیبانی از مدافعان پاوه؛ به کرمانشاه رفت. ساعت ۴ بعد از ظهر؛ هلی کوپتری آمد که آذوقه و مهمات برساند و مجروح به عقب تخلیه کند که با آتش ضد انقلاب در مسر برگشت با تعدادی مجروح به کوه برخورد کرد و سرنگون شد. روز جمعه ۲۳ ماه رمضان ضد انقلاب به بیمارستان پاوه رسید و مجروحان و پاسداران را سربرید و تیرباران نمود. خبر جنایت ضد انقلاب و محاصره پاوه به رسید و روز شنبه ۲۴ ماه رمضان مصادف با ۲۷ مرداد؛ امام پیام داد که نیروهای مسلح برای مقابله با ضد انقلاب اقدام عاجل بنمایند و اگر ظرف ۲۴ ساعت ضد انقلاب سرکوب نشود اقدام انقلابی می نماید که بعد از این پیام؛ ورق برگشت و پاوه آزاد شد. این روایت مظلومی حماسه سازان شهید پاوه بود که ۱۴ قهرمان این حماسه در گلزار شهدای تهران در خاک آرمیده اند🕊🕊 کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
مرد میدان علم و عمل بود .... ⏳زمستان ۱۳۵۹؛ جنوب سوسنگرد در حال رصد کردن دشمن از پشت خانه‌های روستای مالکیه. در جلوی تصویر دیده می‌شود. 🗓 ۳۱ خرداد ماه سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 🎥 ببینید | ؛ همرزم و فرمانده از ماجرای محاصره می گوید... ⏳ دوران جنگ کردستان - اوایل انقلاب 🎤 ⏳۲۷ مرداد ۱۳۵۸ _ سالروز صدور فرمان تاریخی امام خمینی مبنی بر گسیل نیروهای نظامی به منظور شکستن محاصره از چنگال تجزیه طلب ها کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra