#زندگی
#شیرین
🌸 قصه شیرین
🔰 مادربزرگم با ۸۶ سال سن، پارسال بهم گفت شمارتو برام بنویس رو کاغذ و تأکید کرد انگلیسی بنویسم که شبیه اعداد رو کیبورد گوشی باشه؛ چون سواد نداره بتونه شبیه همون عدد رو پیدا کنه و شمارهگیری کنه بهم زنگ بزنه.
آدمی که براش مهم باشید راهی پیدا میکنه ازتون سراغ بگیره!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#شیرین
🌸 قصه شیرین
🔰 رفیقم ازدواج کرده!
حالا چهجوری؟
دوتا انگشتر عقیق ست خریدن.
عروسی و عقد در حد صد نفر دعوت کردند.
الان سر خونه و زندگیشون هستند.
سرباز هم هست تازه، خانمش هم دانشجوست.
نداشتند. خرج الکی نکردن واسه مراسم عروسیشون، خیلی هم خوشبختن!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
▪️باختن همیشه هم تلخ نیست؛
مثل دل باختن
بردن هم همیشه خوب نیست
مثل آبرو بردن
کاش یاد بگیریم
کجا و کی ببریم و کی ببازیم!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#شیرین
🌸 قصه شیرین
🔰 قدیما گاهی که پشتبوم خونمون کباب درست میکردیم، همیشه بابام برای هر سه تا مستأجری که بودن توی ساختمون، دوتا سیخ کباب درست میکرد و میداد دست منِ هفتساله که ببرم دم خونههاشون تا یه وقت هوس نکنن.
از اون موقع یاد گرفتم حواسم به خیلی چیزا باشه؛ شاید خیلیا نداشته باشن... دلشون بخواد!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#سادگی
🌺 همدیگر را یافتن هنر نیست
هنر این است
که همدیگر را گم نکنیم
آدمهای ساده اغلب دوستداشتنی هستند
چون خودشان هستند و نقش
بازی نمیکنند
سادگی شیکترین ژست دنیاست!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
✅ روايتهای زندگی
🔹سادگی
▫️بعضی آدمها سادهاند و بی کنایه حرف میزنند؛ بیآلایشاند. صداقت در چشمهايشان مثل الماس ميدرخشد. اهل تجمل و خریدهای آنچنانی نیستند. خيلي راحت روي زمين غذا ميخورند، هر زمان خسته ميشوند، راحت خوابشان ميبرد، اگر فقط بالشتي به آنها بدهي، ميبيني كه هفت پادشاه را هم خواب ميبينند.
وقتي مهمان منزلت ميشوند، اصلاً دلهره نداري چه چيزي بپزي؛ چون ميداني با هر غذاي سادهاي خوشحال خواهند شد و بعداً پشت سرت حرف نمیزنند. تازه لازم هم نيست تمام خانهات را برق بيندازي؛ چراكه كلاً اين افراد اهل تكهپراني نيستند، حتي اگر خانهات از دست بچههاي قدونيمقدت بههمريخته باشد نزدشان شرمنده نميشوي. لازم هم نيست برايشان که ميوه ميبري همه درجهیک و بيخال باشند.
آه! گاهي خسته ميشوم از اينكه تمام بشقابهاي مهمانها را يك گل، سِت كنم، اوقاتي طاقتم طاق ميشود از پوشيدن لباسهاي مجلسي و كفشهاي پاشنهبلند كه بعد از درآوردنشان بايد تاولها را يكی يكی مرهم بگذاري. قلبم گرفته از اینهمه تجمل؛ از آدمهايي كه تو را براي اينكه رنگ قاليات با پردههايت هماهنگ نيست يا بلد نيستي پيتزا درست كني، سرزنش ميكنند، يا تو را بيكلاس میدانند چون مايكروفر نداري و یا هنوز ظرفهاي آشپزخانه را با دست میشویی. آری، دلم تنگ است برای سادگي..
🔸امام علي (ع): براي سالم ماندن دينتان به اندكي از نعمت دنيا قانع باشيد كه مؤمن را اندک كفاف دنيا قانع ميسازد. (غررالحكم و دررالکلم، ص156)
✍️ سمانه هوشمند
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#روز_زن
🌸 قصه شیرین
🔰 بعد مدتها بابابزرگم از روستا اومد خونمون به همراه دو متر پارچه پیراهنی زنونه...
گفت «این پارچهرو عین همین پیراهن مامانبزرگت که یواشکی از بقچه لباسهاش برداشتم بدوز. فقط سریعتر بدوز تا شک نکرده! میخوام کادوی روز زن بهش بدم...»
یعنی من عاشق کارهای رمانتیکشم اونم تو سن هشتادسالگی!
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#مادر
💚 مامانم دارد با مادربزرگم تلفنی صحبت میکند. به او میگوید: مامان! دیشب خیلی معده درد داشتم. مادربزرگم انگاری که قربانصدقهاش میرود و راهکار به او نشان میدهد.
با خودم میگویم «آخه چیه این مادر که آدم تو هر سنی بهش پناه میبره!»
مامان من 58 سالش است.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#زندگی
#شیرین
#قصههای_واقعی
💚 چند وقت قبل در شرکت، با یکی از منشیها صحبت میکردم. پرسیدم پدر چهکار میکنند؟
با شعف و افتخار گفت: پدرم پیک موتوری است. منزلمان دور است و من هر روز صبح، ترک موتور پدر مینشینم و یک ساعت طول میکشد تا به محل کارم برسم.
بعد خندید و گفت: من خیلی خوشبختم! و ادامه داد: به نظرتان چند تا دختر هستند که هر روز صبح قبل از کار، این امکان را دارند که یک ساعت تمام، پدرشان را بغل کنند؟!
مدتی طولانی سکوت کردم و بعد آرام گفتم: آفرین دختر! خدا پدرت را حفظ کند.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane
#صبح
#زندگی
☘️ امروز در آهنگ صبح
شعری باید گفت
پر از طلوع
قصه ای باید گفت
پر از هیجان
و ترانه ای باید خواند
پر از پرواز☘️
سلام صبحتون بخیر 🌺
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@SofreFarhangiReyhane