من یادمه دیوانه وار عاشق عابدزاده بودم.تا حالا هیچ کس و اونقدر پاک و خالصانه دوست نداشتم....
یه شب خوابشو دیدم که با نیما نکیسا اومدن دنبالم و منو بردن واسم کلی قاقا لی لی خریدن...
بستنی و شکلات و شیرینی خامه ای و ....از اون شب به بعد دیگه دیوونه ش شده بودم...
هنوزم خیلی دوسش دارم.وقتی هم فهمیدم دیگه بازی نمیکنه کلی گریه کردم..انگار عشقم مرده...😂
#اعتراف 🙈
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
مامان من خیاطه
چند سال پیش ک کوچیک بودیم یه خانمه آورد مامانم براش چادر دوخت
بعد از چند روز اومد چادرشو ببره
پرسید دستمزدت چقدر میشه
مامانم گفت هیچی بابا،کاری بود که از دستم بر میومد ، نمیخواد پول بدی
این خانمه هم هی گیر میداد
(مامانمم داشت تعارف میکرد دیگه)
خلاصه خانمه گفت من پول رو میدم ب دخترت (من)
پول رو داد به من و مامانم ازش تشکر کرد
منم فکر کردم اون پول حق مامانم نیست،ب خاطر همین نمی گرفتش😂
وقتی داشتن تشکر و خداحافظی میکردن من آروم پول رو انداختم تو پلاستیک اون خانمه😌😌😆
بعدش ک رفتیم خونه مامانم گف حالا پولو بده
گفتم انداختم تو پلاستیکش دیگه😐
با بابام کلی دعوام کردن💔😂
#اعتراف 🙈
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان...؟17 ساله؟نام پدر....؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : "اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 48 ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی"!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان...
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!😢😢
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
مدتی پیش همسرم از شهرکرد عسل اصل خیلی گرون برای مادرشوهرم آورد اما برای من نیاورده بود
صبح زود که همسر خواب بود عسل اصل رو تو یه شیشه دیگه ریختم وعسل معمولی رو به جاش تو اون شیشه اصلیه ریختم
بعد شب که خدمت مادر شوهر عزیز شرفیاب شدیم وعسل رو خدمت ایشون دادیم درش رو باز کردند وبا انگشت کوچیکه چشیدن وگفتن اوووووم به به چه عسلی از رو طعمش معلومه که عسل اصل هست من هم گفتم بله اصل اصله نوش جانتون ☺️
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
بچه بودم خونه مامان بزرگم هندونه رو با انگششششت خورده بودم سوراخ سوراخ شده بود شب که شد آوردن بخورن گفتن احتمالا کار موشه🤣منم ضربان قلبم هزار بود😂
تپل بودم و شکمو
بچه بودم تو حموم صابون از دستم ميفتاد زمين با شامپو مى شستمش که تمیز بشه 😐😓
#اعتراف 🙈
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
وقتی بچه بودم یه روز دفتیم خونه مادربزرگم یدونه موش مرده وسط حیاطشون دیدم🐭
تازه اون موقع ها یاد گرفته بودیم قلب چیه شش چیه و ....
منم کنجکاو گفتم بدنش رو ببرم ببینم داخلش چه شکلیه😬
خلاصه رفتم یدونه چاقو میوه خوری خیلی خوشگل که توش عکس ماه و ستاره سه بعدی بود رو برداشتم و رفتم سراغ بریدن شکم موشه🤢
هر کار کردم نبرید منم خیلی ریلکس چاقو زیبا رو گرفتم زیر شیر آب و بعدم گذاشتم سر جاش🤮
خلاصه بعد از گذشت چندین سال هر وقت از اون چاقو ها میارن من از ترسی که همون موشیه باشم میرم عوضش میکنم🤧🤐
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
من و دوستم یه بار
عصر حوصلمون سر رفت یواشکی پتو اوردیم وسط کوچه خوابیدیم
مامانامون با کتک برمون گردوندن خونه😂😂😂😂
#اعتراف 🙈
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو میکردم تو دماغم!!😁
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
کوچیک بودم با دختر و پسر خاله هام لباس کهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم که همسایمون مارو لو داد و کتک خوردیم!!😁
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
بچه که بودم یه روز به دختر همسایه گفتم بیا اشپزی کنیم
میخواستیم ماکارونی بپزیم اب ریختیم ماکارونی هم توش گذاشتیم زیر تخت
فکر میکردم بعدش که نرم شد باید رو گاز بذارم😂
بعد یادم رفت تا چند روز همونطور موند
#اعتراف 🙈
🤭 @Sooti_Hamsaran
بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو میکردم تو دماغم!!😁
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran
دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان...؟17 ساله؟نام پدر....؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : "اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 48 ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی"!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان...
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!😢😢
#اعتراف
#سوتی_بفرست 😁🖐
🤭 @Sooti_Hamsaran