eitaa logo
خاطرات همسران
43.2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
3 فایل
‌「بسمِ رب♥️」 ‌‌ اینجا‌حرفها‌و‌صحبت‌های‌شماگذاشته‌میشه‌✨ جهت ارسال حرفای دلتون و پرسش و پاسخ و....با من در ارتباط باشید👇 ‌ 💫: @ayeeh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز تعمیرکار اومد خونمون شیر دستشوییمون ک چکه میکردو درست کنه، من و خواهرزادم خونه تنها بودیم، آقاهه اومد گفت کدوم شیر خانوم؟! خواهرزاده ی 6ساله ی منم ک سرگرم بازی بود با ی اخم جدی رو پیشونیش گفت همون شیری ک خودمونو باش میشوریم🤨 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
امروز خواهرزادم نشسته بود داشت به ماهیای توی تنگ غذا میداد، چند دیقه ای از غذا ریختنش گذشت ولی ماهیا نمیومدن بالا بخورن... اینم کلافه و عصبی گفت: «اگه نمیخورید سفره رو جمع کنم..؟!»😐😂 واااقعا نمیدونم اون لحظه چجور همچین چیزی ب ذهنش رسید ولی فووق العاده بود😂👌🏻 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
یکی از اقواممون در شُرُف ازدواج بود، ماهم با کلی ذوق و کنجکاوی داشتیم سوال پیچش میکردیم ک خب کیه چجوریه چیکارس چندسالشه و فلان😍😁 این بنده خداهم گف والا پسر بدی نیس، خوبه فقط ی کم زیادی چاقه و شکم داره... گذشت تا روز عقد رسید و ما بالاخره شادومادو دیدیم ولی در کمال تعجب دیدیم این بابا ک اصن شیکم نداره😳نکنه تو این چندوقت رژیم سخت گرفته😄 ب عروس گفتیم شوهرت ک خوبه، یکم توپره ولی شکم نداره ک... با ی نگاه تهی گفت آره ولی تا زمانی ک گِنِشو درنیاورده باشه😳🙊😂 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
وااای اونی ک گفت عربی و انگلیسی رو قاطی کرده منو یاد خودم انداخت🤦🏻‍♀ عربی و انگلیسی از سال هفتم (ب نظام قدیم اول راهنمایی) وارد دروس ما شدن و ما بصورت همزمان این دوتا درسو یاد میگرفتیم، یادمه یبار امتحان عربی داشتیم، سوال پرسیده بود: کیف حالک؟! "حالت چطوره" بعد منم اومدم مَشتی بازی درارم ی جواب کامل بدم نوشتم اَنا بِخَیر...اند یو؟!😐😂 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
امروز خواهرزادم نشسته بود داشت به ماهیای توی تنگ غذا میداد، چند دیقه ای از غذا ریختنش گذشت ولی ماهیا نمیومدن بالا بخورن... اینم کلافه و عصبی گفت: «اگه نمیخورید سفره رو جمع کنم..؟!»😐😂 واااقعا نمیدونم اون لحظه چجور همچین چیزی ب ذهنش رسید ولی فووق العاده بود😂👌🏻 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
امروز خواهرزادم نشسته بود داشت به ماهیای توی تنگ غذا میداد، چند دیقه ای از غذا ریختنش گذشت ولی ماهیا نمیومدن بالا بخورن... اینم کلافه و عصبی گفت: «اگه نمیخورید سفره رو جمع کنم..؟!»😐😂 واااقعا نمیدونم اون لحظه چجور همچین چیزی ب ذهنش رسید ولی فووق العاده بود😂👌🏻 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
وااای اونی ک گفت عربی و انگلیسی رو قاطی کرده منو یاد خودم انداخت🤦🏻‍♀ عربی و انگلیسی از سال هفتم (ب نظام قدیم اول راهنمایی) وارد دروس ما شدن و ما بصورت همزمان این دوتا درسو یاد میگرفتیم، یادمه یبار امتحان عربی داشتیم، سوال پرسیده بود: کیف حالک؟! "حالت چطوره" بعد منم اومدم مَشتی بازی درارم ی جواب کامل بدم نوشتم اَنا بِخَیر...اند یو؟!😐😂 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
یکی از اقواممون در شُرُف ازدواج بود، ماهم با کلی ذوق و کنجکاوی داشتیم سوال پیچش میکردیم ک خب کیه چجوریه چیکارس چندسالشه و فلان😍😁 این بنده خداهم گف والا پسر بدی نیس، خوبه فقط ی کم زیادی چاقه و شکم داره... گذشت تا روز عقد رسید و ما بالاخره شادومادو دیدیم ولی در کمال تعجب دیدیم این بابا ک اصن شیکم نداره😳نکنه تو این چندوقت رژیم سخت گرفته😄 ب عروس گفتیم شوهرت ک خوبه، یکم توپره ولی شکم نداره ک... با ی نگاه تهی گفت آره ولی تا زمانی ک گِنِشو درنیاورده باشه😳🙊😂 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
یکی از اقواممون در شُرُف ازدواج بود، ماهم با کلی ذوق و کنجکاوی داشتیم سوال پیچش میکردیم ک خب کیه چجوریه چیکارس چندسالشه و فلان😍😁 این بنده خداهم گف والا پسر بدی نیس، خوبه فقط ی کم زیادی چاقه و شکم داره... گذشت تا روز عقد رسید و ما بالاخره شادومادو دیدیم ولی در کمال تعجب دیدیم این بابا ک اصن شیکم نداره😳نکنه تو این چندوقت رژیم سخت گرفته😄 ب عروس گفتیم شوهرت ک خوبه، یکم توپره ولی شکم نداره ک... با ی نگاه تهی گفت آره ولی تا زمانی ک گِنِشو درنیاورده باشه😳🙊😂 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
وااای اونی ک گفت عربی و انگلیسی رو قاطی کرده منو یاد خودم انداخت🤦🏻‍♀ عربی و انگلیسی از سال هفتم (ب نظام قدیم اول راهنمایی) وارد دروس ما شدن و ما بصورت همزمان این دوتا درسو یاد میگرفتیم، یادمه یبار امتحان عربی داشتیم، سوال پرسیده بود: کیف حالک؟! "حالت چطوره" بعد منم اومدم مَشتی بازی درارم ی جواب کامل بدم نوشتم اَنا بِخَیر...اند یو؟!😐😂 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
امروز تعمیرکار اومد خونمون شیر دستشوییمون ک چکه میکردو درست کنه، من و خواهرزادم خونه تنها بودیم، آقاهه اومد گفت کدوم شیر خانوم؟! خواهرزاده ی 6ساله ی منم ک سرگرم بازی بود با ی اخم جدی رو پیشونیش گفت همون شیری ک خودمونو باش میشوریم🤨 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
امروز خواهرزادم نشسته بود داشت به ماهیای توی تنگ غذا میداد، چند دیقه ای از غذا ریختنش گذشت ولی ماهیا نمیومدن بالا بخورن... اینم کلافه و عصبی گفت: «اگه نمیخورید سفره رو جمع کنم..؟!»😐😂 واااقعا نمیدونم اون لحظه چجور همچین چیزی ب ذهنش رسید ولی فووق العاده بود😂👌🏻 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran