▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش اول
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 این سطور در وقتی نوشته میشود که یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ بر سر آزادی فلسطین برقرار است؛ طوفانالأقصی. صبح هفتم اکتبر، وقتی که طوفانالأقصی آغاز شد، کسی فکر نمیکرد این «عملیات» آغاز یک «نبرد» به وسعت سرزمینی پنج میلیون کیلومتر مربع باشد. اما شد. مگر شوخی است که ظرف بیست روز از منتهاالیه حجاز تا مرز اروپا و آسیا همگی وارد «نبردی واحد» بشوند؟ گویا دعوت تازهای پیدا شده؛ دعوت به انقلاب و تحولی اساسی. با مروری بر اخبار برای ما روشن میشود که باور به تحول و انقلابی بزرگ در آینده، در ارتکاز بسیاری از گویندگان و نویسندگان و تحلیلگران کنونی حاضر اسـت. برخی از «جنگ جهانی سوم» سخن میگویند، برخی از انتقال قدرت از غرب به آسیا، برخی از پایان جهان تکقطبی و آغاز دوران چند قطبی و... مشربهای مختلف این تحول بزرگ را به زبانها و بیانهای گوناگونی مطرح و پیشبینی میکنند؛ اما قدر متیقَن حرفهای همۀ آنها «در راه بودن تحولی بزرگ» است. این حاصل شنیدن ندای تازهای است که صحنه سرداده است. صحنه (و یا هرچیز دیگری که گویای واقعیت کلیتی بهنام جهان باشد) خود را در مستعدّترین وضع خود بر نیروهای صحنه نمایان و عیان کرده است؛ چنانکه نیروهای مختلف و متعارض وقتی به صحنه نظر میکنند؛ همگی اذعان میکنند که «بله! صحنه هیچ موقع اینقدر مستعدّ انقلاب و تحوّل نبودهاست».
🔹 نبرد طوفانالأقصی از پس محاسبهای طراحی و ممکن شدهاست؛ محمد الضیف، از بزرگان مقاومت اسلامی فلسطین در دقایق اول عملیات دربارۀ اهداف این عملیات توضیحاتی داد: «اهانت به مسجدالأقصی توسط صهیونیستها، تشدید ظلم نسبت به اسرای فلسطینی و...» این اهداف حتماً جزء انگیزههای اصلی مقاومت فلسطین بوده است؛ اما چرا مقاومت «حالا» عزم به چنین نبردی کرده است؟ این عزم در درکی از صحنه ریشهدار است. مقاومت صحنه را مستعدّ تحولی بزرگ یافته و از سر همین درک، عملیات طوفانالأقصی را ممکن دیده است. همینطور اولیاء طاغوت؛ آنان هم صحنه را بسیار مستعدّ این تحول بزرگ یافتهاند؛ صفبندی سریع بینالمللی در برابر مقاومت، تجمیع نیروهای منطقهای غربی در خاک اسرائیل ظرف مدت سه روز و آرایش شدید آنان در برابر مقاومت و مهمتر از همه سبُعیت بیمثال آنان در بمباران غزه، همه و همه بهخاطر آن است که آنان هم آن تحول بزرگ را واقعاً محتمل و نزدیک یافتهاند. طرحهای سادهلوحانۀ دودولتی بیش از هر زمان دیگری بچگانه مینماید؛ چرا که نسبتی با بلندای دعوت صحنه به انقلاب و تحول، پیدا نمیکنند.
🔸 گفتارهای معمولِ تحلیلی در مسائل بینالملل، ریشهها و نشانههایی برای این تغییر و تبدیل شناسایی کردهاند؛ تقویت بنیۀ نظامی مقاومت (هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ نیروی انسانی)، ضعف ائتلاف غربی در منطقه بهطور عامّ و ضعف درونی رژیم بهطور خاص و قدم گذاشتن چین در منطقه به عنوان یک قدرت اقتصادی و ... اینها البته علل و عوامل قابل تأمل و لازم توجهی است. اما پیداست که طوفانالأقصی و تمام مناسباتی که تحت عنوان «محور مقاومت» میشناسیم، بیش از هر چیز حاصل یک «عزم» است. حتی اگر تصور تقویت بنیۀ نظامی مقاومت، بیعزم انسانی درست و ممکن باشد، وقتی همۀ این توشه و توان فراهم باشد و عزمی به جهاد و راهی برای مجاهدتِ در آن در کار نباشد، چطور آرایشی به این وسعت محقق خواهد شد؟ تحلیلهای مادی نسبت به آنچه با آن روبهروییم چندان گویا نیستند؛ چرا که از دیدار عزمها عاجزند؛ غافل از آنکه مهمترین استعداد صحنه در تغییر و انقلاب، ظهور و زوال عزمهاست. آنچه میجنگد، عزم است. آنچه شکست میخورد عزم است. آنچه ظهور میکند، عزم است. آنچه زایل میشود و میمیرد هم عزم است. اما عزم چیست؟ «عزم جوهرۀ انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است»(چهل حدیث؛ امام خمینی، صفحۀ 7). آدمی همه عزم است؛ انسانی است و عزمی. اگر صحنۀ مستعدّ کنونی را عزم تازهای خلق کرده است، و اگر عزم جوهرۀ انسان است، پس آیا نباید حکم کنیم که انسان تازهای قدم به صحنه گذاشته است؟ صحنه تازه نخواهد شد، مگر آنکه انسان تازه شده باشد؛«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(رعد، 11). باید انسانها تازه شوند تا عزمهای تازه صحنه را مستعدّ تازگی کنند. اگر صحنه بیش از هر زمان دیگری مستعدّ تحولی بزرگ شدهاست، این یعنی بیش از هر وقت دیگری انسانی تازه پا به عرصه گذاشته و بیش از هر زمانی انسان تازه شده است. این انسانِ تازه وجوه دیدنی مختلفی دارد. اما آنچه اینجا میباید در نظر آورد، عزم و ارادۀ این انسان به ساخت یک جغرافیای مستقل است.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش دوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 وقتی توافق «سایکس-پیکو» در 1916 بـه امضای طرفین بریتانیایی و فرانسوی رسید، دورنمای روشنی در ذهن امضاکنندگان دربارۀ منطقه وجود نداشت؛ اما آنچه مسلّم گرفتـه میشـد، آن بـود که طرفیـن میخواستند جغرافیایی خلق کنند که در آن، جغرافیایِ سلطهپایۀ خودشان ممکن بشود.(سرنوشت فلسطین، صفحۀ 46) این ائتلافات و نزاعهای اروپایی بود که در قالب رقابت استعماری در منطقۀ غرب آسیا جلوه کرده بود. البته که یکی از اصلیترین مسائل، تلاش برای از میان برداشتن سدّ نیمهجان عثمانی بود. برای اینکار آنها تصور میکردند ایجاد ائتلاف با یهودیان میتواند کارسازتر باشد. «فیتس موریس» از دولتمردان بریتانیا در یادداشتی در سال 1916 چنین نوشته است: «اگر ما میتوانستیم در فلسطین ترتیبی بدهیم که به مراد دل یهودیان باشد، شاید میتوانستیم از آنها بخواهیم که در ازایش دست از حمایت ترکهای جوان بردارند و آنگاه ترکها خودشان سقوط میکردند.»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ دیوید فرامکین، صفحۀ 187). این تصور گرچه غلط بود، اما آغاز فکر کردن به یهودیان به عنوان عنصر مؤثر در برنامۀ منطقهای غربیها بود. بعدها با دلایل گوناگون دیگری ائتلاف غرب و صهیونیسم بیشتر و بیشتر شد. اما این ائتلاف فقط و فقط بر بستر تلاشی پیشینی از سوی نظام سلطهپایۀ غرب برای مصرف سرزمینهای منطقه، به نفع جغرافیای خودشان بود.
🔹 این تلاش غربیها بههرحال نتیجه داد؛ «ما متحد و نیرومند و آماده نبودیم که دستخوش تجاوزات بیگانه شدیم»(ولایت فقیه؛ امام خمینی، صفحۀ 34). در وانفسای همین متحد نبودن و آماده نبودن، «وطن اسلام را استعمارگران و حکام مستبد و جاهطلب تجزیه کردند. امت اسلام را از هم جدا کرده و به صورت چندین ملت مجزا درآوردند»(همان، صفحۀ 36). منطقه قطعهقطعه شد و نظمی پیدا کرد که با نظم پیشین نسبتی نداشت. این نظم انسان تازهای را هم خلق کرد که به نحو «تیپیکال» _ بهقول ادوارد سعید _ «عربِ نفتفروش» است. این تیپیکال حاصل همین جغرافیای غربی است؛ جهانی که واجد یک مرکز است و اشیاء همگی در نسبت با جهات و آمال و حاجات آن «مرکز» معنا و هیئت و صورت پیدا میکنند. دیگر جغرافیای مستقلی در کار نیست؛ مثلاً مرکز جهان به نفت محتاج است؛ پس نفت، فرصت بودن در جهان میشود. مادامی که نفت در کار باشد و مادامی که مرکز جهان از شما نفت بخرد، میتوانی در جهان باشی. مرکز جهان میخواهد خون بریزد، چپاول کند و تجاوز کند. مادامی که این امکان را فراهم کنی و مادامی که مانعی بر سر راه این خواست نباشی، فرصت بودن در جهان را دارا هستی. حق جنگیدن با تو نیست، این حقّ را مرکز تعیین میکند. جنگ، جنگِ اوست و صلح، صلحِ او؛ چرا که جغرافیا، جغرافیای اوست. در چنین جغرافیایی تنها راه برای به دست آوردن «فرصتی برای بودن» همان «عربِ نفتفروش» بودن است. چهرۀ تمامی کسانی که منطق این جغرافیا را پذیرفتهاند، جز همین تیپیکال نیست. اینان قد آدمیت را خم کردهاند و در بهترین حالت به خدم و حشمهای قدرتهای بزرگ یا همان مرکز تبدیل شدهاند. اقتصاد و سیاست تمامی کشورهای حجاز و حاشیۀ خلیج فارس، نمود روشن این وضع است.
🔸 محور مقاومت اسلامی از اساس چیزی در برابر این طرح است و این ریشه در روح دینی و اسلامی این سرزمین دارد. فرامکین، در دیباچۀ کتاب معروف خود که در سال 1989 به چاپ رسیده است، بیان شایان احترامی در این باره دارد: «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه _ یعنی دین _ را روسها با کمونیسمشان و انگلیسیها با ناسیونالیسم یا وفاداریِ دودمانی زیر سؤال بردند. ایرانِ انقلابی در جهان تشیّع و إخوانالمسلمین در مصر و سوریه و سایر کشورهای سنّیمذهب این قضیه را زنده نگه داشتهاند»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد، صفحۀ 11). نظر او در اینکه شالودۀ نظم سیاسی، یعنی اساسیترین یافت ما _ به عنوان مردم منطقه _ و طرح ما برای زندگی، یک طرح دینی است، صائب و صحیح است. اما او موفق نمیشود توضیح دهد که چرا اسلام توانسته است چنین سرزمینی را خلق کند. پاسخ این سؤال را باید در تعریف اسلام در کتاب تاریخساز «ولایت فقیه» امام خمینی(ره) جستجو کرد:
🆔 @Sourehmagazine
▫️ انسان، عزم، جغرافیا
• سرمقالهٔ شمارهٔ هشتم سوره، بخش سوم و پایانی
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍ حمیدرضا میررکنی
🔸 «اسلام دین افراد مجاهدی است که بهدنبال حقّ و عدالتند. دین کسانی است که آزادی و استقلال میخواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصی که در حوزههای علمیه عرضه میشود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند، حکومتی به وجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کنند، چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان است»(ولایت فقیه، صفحۀ 10)
🔹 کشف و رعایت مدام شأن انسان در همۀ شئون، پژوهش و مجاهدت اصیلی است که مسلمان از اساس و از آن حیث که مسلمان است، آن را دنبال میکند. جهت تمام احکام و آداب اسلام تدارک زندگیای است که در شأن انسان است؛ و مسلمان، مادامی که در مقام تأسیس چنین زندگانیای باشد، به راستی مسلمان است. مسلمان قد خم نمیکند، بلکه جهت حرکت او اساساً «قدِ آدمیت راستگرداندن» است: «هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند»(همان، صفحۀ 70)
🔸 حالا، انسان مسلمان _ معتقد به اسلام با چنین مختصاتی _ پا به عرصۀ تاریخ گذاشته است. او به عبودیت حق نظر دارد و در این راستا «نفی عبودیت غیر خدا» را پیشه ساخته، به دستور «أنِ اعبُدونی» تن داده و دیگران را هم به این عبودیت دعوت میکند. لازمۀ این نظر داشتن و این دعوت، بیرون آمدن از تمام رقیتها است. او رفتهرفته بندهای رقیت که لازمۀ حضور در جغرافیای سلطهپایۀ پیشین بود را کنار زده، ندای «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» سر داده و حال آمادۀ ساخت جغرافیای خود است؛ جغرافیای مقاومت. فلسطین دقیقاً در میدان جنگ این دو جغرافیاست. در تأسیس این جغرافیای تازه، فلسطین نقطهای تعیینکننده است. فلسطین، امروز حیاتیترین نقطۀ تماس نیروهای وابسته به دو جغرافیای موجود در تاریخ و منطقه است؛ جغرافیای سلطهپایۀ کفر و جغرافیای ایمانی مقاومت.
🔹 پیداست که جهت تمامی نیروهای جغرافیای مقاومت، میباید قدس و آزادی تمام فلسطین باشد. انسان مسلمانِ مقاوم، به آزادی فلسطین نه از آن رو فکر میکند که مسجدالأقصی مقدس است و نه از آن رو که فکر میکند باید دشمنان ستمپیشۀ خدا و خلق را به سزای اعمالشان برساند. بلکه او به آزادی قدس فکر میکند، چون در تمنای یکسره کردن تکلیف جغرافیای کفر است. در میان امت حزبالله تبادری عرفی دربارۀ کلمۀ «نبرد پایانی» وجود دارد که بسیار حائز اهمیت است. ما وقتی از نبرد پایانی سخن میگوییم، نوعاً جنگ با اسرائیل و تحریر و آزادسازی فلسطین را اراده میکنیم. چرا که فلسطین را بهواقع میدان پایان دادن به جغرافیای کفر در تمامیتش میشناسیم. این تصور لزوماً غلط نیست و بسا که دودمان کفر با برچیده شدن منحوسترین دستآوردش به کلی بیمعنا و تهی شود؛ انشاءالله. آنچه مهم است، ظهور انسانی است با چنین عزمی. تمام استعداد صحنه به ظهور این انسان با این عزم است؛ اگر همه چیز آماده بود و این عزم در کار نبود، همه چیز بیمعنی بود و هیچ استعدادی در صحنه نبود.
🔸 طوفانالأقصی محقق شده است؛ آن آدمی که از آن میترسیدند موجود شد، ظهور کرد، تولید مثل کرد و حالا شده است یک «محور»، یک «بلوک»؛ شده است «طوفانالأقصی». این آدم شده است جوان بسیجی، شده است انسان مجاهد لبنانی، شده است مجاهد یمنی، مجاهد سوری، مجاهد عراقی، شده است ملت شجاع و مجاهد فلسطینی که در شبها و روزهای خوف و خطر، بیدار و هوشیار است و ذرهای پا به خواب غفلت و طوق رقیت نمیدهد: «سلام بر مردان و زنان مجاهد فلسطین که لاینام ایام الخوف». اینجا جنگی برپا است، انسانی سر برآورده و جغرافیایی در حال تولد است.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش اول
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 برای تغییر نظم منطقۀ غرب آسیا در اثر جنگ اول، عثمانی باید از درون، رشتۀ وحدت بخش یعنی دین را از دست میداد و بر مبنای نژاد، شکل جدیدی پیدا میکرد. شکل جدید، تجزیۀ عثمانی و تبدیل شدن آن به تعداد زیادی کشورهای کوچک بود. دیوید فرامکین، مورخ آمریکایی درباره اش میگوید: «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه، یعنی دین را روس ها با کمونیسم و انگلیسی ها با ناسیونالیسم زیر سؤال بردند.»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ صفحۀ 11)
🔸 دین همانگونه که فرامکین به آن اذعان میکند، شالوده و شیرازۀ سیاسی منطقه بود. نظمی بر پایۀ هویت دینی که استقرار سیاسی داشت و کمابیش میتوانست فِرق و مذاهب و نژادهای گوناگون را در برابر بیگانگان با عنوان «کفار» نسق بخشد. اما نظم جدیدی که بریتانیا برای منطقه سوغات آورد، بر پایۀ ناسیونالیسم بود و بذر هویتی خود را از نژاد مردم منطقه میگرفت.
تبدیل امپراطوری عثمانی به ده ها کشور ریز و درشت، اولین گام برای تغییر نظم منطقۀ غرب آسیا بر پایۀ عنصر «سرزمین» بود. عنصر دیگر که برای برقراری نظم جدید باید تغییر میکرد، «جمعیت» بود. قاطبۀ جمعیت منطقۀ غرب آسیا را مسلمانان تشکیل میدادند. البته ارامنه و مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک و یهودی ها دیگر ساکنان بومی این منطقه بودند اما در اقلیت به سر میبردند. برای مثال در سالهای ابتدایی جنگ اول، فلسطین متشکل از 500 هزار مسلمان، 60 هزار مسیحی و 60 هزار یهودی بود. غیرمسلمانان روی هم رفته یک پنجم جمعیت مسلمان فلسطین را تشکیل میدادند و بنا بر ایدۀ بریتانیا باید مقادیر زیادی «صهیونیست» به ساحل مدیترانه وارد میشد تا بر اساس حضور آنها «دولت ملی یهود» ساخته شود.
🔹 تغییر هر یک از این مؤلفه ها زمانبَر بود و مستلزم صرف هزینه های گزاف نظامی و سیاسی. اما بریتانیا برای این هزینه کردها انگیزهای قوی داشت. «فلسطین» بر سر راه مستعمرات انگلیس بود و پل بین آسیا و آفریقا محسوب میشد که اگر به دست رقیبان بریتانیا می افتاد، آنان را به سمت هندوستان گسیل میکرد و وضع برترِ انگلیس در آسیا را به خطر میانداخت. «بریتانیا تصمیم گرفته بود در آسیا جانشین امپراطوری عثمانی شود»(همان؛ صفحۀ 296) و باید هزینۀ آن را میپرداخت.
🔸 صهیونیست های تازه از راه رسیده از اواخر قرن 19 نیاز به یک قیم سیاسی داشتند تا ایدۀ پا در هوای آنها مبنی بر بازگشت به ارض موعود را روی زمین پیگیری کند و عینیت بخشد و از طرف دیگر انگلیسی ها هم برای تداوم و توجیه حضورشان در غرب آسیا، به دنبال یک موکل بودند تا وکیل مدافعش شوند. یهودی ها چنین کاربردی برای بریتانیا داشتند؛ به ویژه آنکه «ترکهای جوان» که در طول جنگ جهانی، صحنۀ سیاست عثمانی را در دست داشتند، با یهودی های بومی و ساکن فلسطین درگیر بودند و آنان را گوشمالی میدادند و در واقع گزک دست بریتانیا میدادند.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش دوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 چرچیل، سیاستمدار مشهور انگلیسی، ناسیونالیسمِ یهود را که مبتنی بر دین نژادی بود به دیدۀ ستایش نگاه میکرد و دربارۀ نسبت آن با بریتانیا میگفت: «اگر در زمان حیات ما و با حمایت دولت بریتانیا، در سواحل رود اردن دولتی یهودی شکل بگیرد، از هر نظر سودمند و همسو با حقیقی ترین منافع امپراطوری بریتانیا خواهد بود».(همان؛ صفحۀ 504)
در این نقطه بود که «طرح الهیاتی صهیونیسم» مبنی بر بازگشت یهودی ها به ارض موعود که از اواخر قرن 19 شکل گرفته بود با «طرح سیاسی بریتانیا» در جنگ جهانی، پیوندی نامشروع برقرار کرد و موجود نامشروعی تحت عنوان «اسرائیل» را آبستن شد تا در سواحل مدیترانه آن را متولد کند. شناسنامۀ آن را هم «لُرد بالفور»، وزیر خارجۀ بریتانیا به صورت غیرقانونی در زمان جنگ صادر کرد. «کابینۀ انگلیس به او مأموریت داد تا اعلامیهای حاکی از اظهار علاقۀ خود به موافقت با خواست صهیونیست ها صادر کند.»(بذرهای توطئه؛ صفحۀ 14) بالفور هم در اعلامیۀ خود نوشت: «دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقی میکند و برای رسیدن به این هدف، مَساعی حسنۀ خود را کار خواهد برد.»
🔸 مقاومت در برابر اسرائیل، از همان روزهای ابتدایی آغاز شد. از زمانی که عرب ها متوجه غیرعادی بودن اوضاع و اهداف اصلی انگلیسی های حاضر در فلسطین شدند. تا جایی که «کلیتون»، مسئول ادارۀ امور سرزمین های متصرفۀ بریتانیا به وزارت خارجۀ کشورش تلگراف زد و نوشت: «اعراب فلسطین نسبت به صهیونیست ها به شدت حالت خصومت از خود نشان میدهند و از بابت اهداف صهیونیسم در سرزمینشان دچار نگرانی و اضطراب هستند، ... علتی هم جز این ندارد که آنها تدریجاً هدف اصلی دولت انگلیس را دریافته اند و اینک به خوبی میدانند که دولت انگلیس واقعاً برای اجرای برنامه های صهیونیست ها در فلسطین تعهداتی به گردن گرفته است»(بذرهای توطئه؛ صفحۀ 40)
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش سوم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 گروه های مبارز که از ابتدا تاکنون در مقابل اسرائیل شکل گرفتند، ماهیت های گوناگونی داشتهاند؛ از گروههای ملیگرا که بر «فلسطین عربی» به جای «فلسطین یهودی» تأکید داشتند تا گروههای مبارز که رویکردی چپ و چریکی داشتند. اما هیچ کدام در مقابله با اسرائیل توفیقی به دست نیاوردند و پس از مدتی مبارزه به ناچار مجبور به پذیرش آن شدند. چراکه آنها اگرچه با «موجودی» به نام اسرائیل می جنگیدند اما در ساحت «وجودی» با آن موجود، تفاوت بنیادی نداشتند. چه ایده های ملی گرا و ناسیونالیستی و چه نگاههای چپ با ایده های سوسیالیستی، تاریخ تولدی همچون اسرائیل دارند و غرب مدرن، پدر وجودی همۀ آنها به شمار می آید. به همین خاطر این گروه ها همواره موجودیتی در عرض اسرائیل بودند، نه مقابل آن و در نهایت توسط آن هضم میشوند و به ورطۀ عادی سازی روابط کشیده میشوند؛ مانند «سازمان آزادی بخش فلسطین» اما در این میان هستههای مقاومتی شکل گرفت از جنس نظمِ پیشین منطقه؛ گروه هایی با ماهیت دینی و اسلامی که از اساس پایۀ وجودی متفاوتی با اسرائیل داشتند و همین ویژگی به آنان توانِ تاب آوری و هضم نشدن در برابر طرح غربی را میداد. کمااینکه اکنون در 2023 پس از گذشت یک سده از کاشت اولین بذر صهیونیسم، در جنگ میان ساکنان غزه و اسرائیلی ها، این گروه های اسلامی همچون حماس و جهاد اسلامی هستند که با انگیزه ای فراتر از «نژاد» و «سرزمین» در صف اول مقاومت حاضرند.
🔸 نظام دوقطبی ایجاد شده پس از جنگ دوم نیز به سرنوشت نظام های پیشین مبتلا شد. پایان هر جنگ، در حکم پایان نظم مستقر و آغاز دورۀ جدیدی بود. با پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، عملاً نظام دوقطبی از پای درآمد و دورۀ جدید یعنی نظام تک قطبی با محوریت ایالات متحده آغاز شد. پروژه «تغییر نظم منطقۀ غرب آسیا» عنصر ثابت در همۀ دوره ها بود، چراکه در نظام های مختلف بین المللی، محوریت با غرب مدرن بود و طرح ترویج سکولاریسم وناسیونالیسم به دیگر نقاط جهان از جمله غرب آسیا پیگیری میشد. حتی خاورمیانه نامی است که غرب مدرن پس از اندازه گیری فاصلۀ این منطقه با خودش، بر غرب آسیا گذاشت. اما آمریکا بدشانسی آورد و در مسیر تغییر نظم بین الملل و پیشبرد پروژه غرب مدرن، اختلالی پدید آمد. در 1979 میلادی، چند سال پیش از فروپاشی شوروی، انقلابی در منطقۀ غرب آسیا رخ داد؛ انقلابی که از جهت میزان تأثیر به جنگ ها شباهت داشت و نظم را تغییر میداد؛ انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی در ایران که پیش از آن نظام سلطنتیِ هماهنگ با ایالات متحده داشت. انقلاب اسلامی باعث شد ایران، تبدیل به دشمنی جدی برای آمریکا شود؛ حتی جدی تر از شوروی که آن زمان هنوز برقرار بود. چراکه انقلاب ایران، ماهیتی دینی و مشترک با نظم منطقه پیش از ورود غربی ها داشت. همین ویژگی باعث میشد ایران بتواند منطقه را به نظم دینی بازگرداند و تبدیل به دیگریِ غرب مدرن شود.
آمریکا اما مسیرِ یک صد سالۀ غرب را در خاورمیانه ادامه میداد. طرح آمریکا در این منطقه پیش از فروپاشی شوروی، مقابله با گسترش کمونیسم بود و پس از ظهور انقلاب ایران و رشد هویتِ دینی، مقابله با گروه های مقاومت اسلامی. آمریکا برای این ایده، حادثۀ 11 سپتامبر 2001 را دستاویزی برای حمله به افغانستان قرار داد و وجود سلاح کشتار جمعی را بهانه ای برای ورود به عراق. اسرائیل هم در سال 2006 داشت به نیابت از آمریکا با لبنان و گروه مقاومت اسلامی آن یعنی «حزب الله» میجنگید.
🔹 طرح ایالات متحده «خاورمیانۀ بزرگ» نام داشت و مبتنی بر تجزیۀ کشورهای غرب آسیا و تبدیل آنها به کشورهای کوچکتر و هماهنگ تر بود. از جمله تجزیۀ عراق به سه منطقۀ فدرالی. در واقع آمریکا داشت کاری که بریتانیا یک قرن پیش با تجزیۀ عثمانی آغاز کرده بود را ادامه میداد و تکمیل میکرد.
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
• بخش چهارم
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجۀ وقت ایالات متحده، جنگ 33 روزۀ لبنان و اسرائیل را به درستی بخشی از طرح آمریکا می دانست و می گفت: «آن چه شاهدش هستیم، دردهای زایمان یک خاورمیانۀ جدید است. ما باید مطمئن باشیم که به سوی این خاورمیانه قدم برمیداریم و نه برای بازگشت به خاورمیانۀ پیشین.» اما برعکس پیشبینی او، دردهای زایمان بیشتر از آنکه باعثِ تولد «خاورمیانۀ جدید» یا آمریکایی شود، گروه های مقاومت و نزدیک به ایران را تقویت کرد. چون جنگ 33 روزه با دست برتر «حزب الله» به پایان رسید و در ادامه در 2017، پروژۀ حذف «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه و متحد ایران، با شکست روبرو شد. آمریکا حتی توجیه حضور خود در افغانستان و عراق را هم از دست داد و در بازه های زمانی مختلف، مجبور به ترک این کشورها شد.
🔸 حالا منطقۀ غرب آسیا اگرچه ترکش های جنگ جهانی اول را در تن دارد اما توانسته در برابر «طرح خاورمیانۀ بزرگ» و تجزیۀ بیشتر، مقاومت کند. دولت ها و گروه های مقاومتی که اکنون در خاورمیانه شاهد آنها هستیم، اگرچه تفاوت های مذهبی و نژادی زیادی باهم دارند اما در یک نقطه مشترک هستند و آن دشمنی با اسرائیل با تکیه بر هویت اسلامی است. آنها اسرائیل را یک نمونۀ فشرده و اغراق شده از غرب مدرن میبینند که در تمامیت خواهی، میراثدار چند صد سالۀ استعمار غربی است. رهبر انقلاب اسلامی، کل این تاریخ را خلاصه میکند و به اختصار اسرائیل را «سگ نگهبان آمریکا در منطقه» می نامد. اسرائیل در اشاعۀ دموکراسی و توسعۀ غربی هم الگوی کشورهای منطقۀ غرب آسیا محسوب میشد. کشورهای منطقۀ غرب آسیا به نسبت عادی سازی رابطۀ خود با این غرب کوچک، توسط غرب بزرگ به رسمیت شناخته می شدند و در جامعۀ جهانی مورد پذیرش قرار می گرفتند. قراردادهایی همچون کمپ دیوید، پیمان ابراهیم و عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان در 2023 از این جنس به شمار می آمد.
اما این ها همگی، مربوط به پیش از تاریخ هفتم اکتبر 2023 بود؛ پیش از آنکه گروه های مقاومت اسلامیِ فلسطین در غزه با اسرائیل وارد جنگ شوند. «طوفان الاقصی»، این جنگ پردامنه که اکنون سه ماه است جریان دارد، تاریخ این منطقه را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرده و باعث شده نیم میلیون اسرائیلی، اسرائیل را ترک کنند و مهاجرت به این سرزمین، 70 درصد افت کند. در واقع «طوفان الاقصی» در حال به باد دادنِ زحمات صد سالۀ بریتانیا و آمریکا برای کوچاندن یهودی ها به ارض موعود است و نیرویی را به میدان جنگ آورده که فراتر از قومگرایی عربی و قوی تر از احساسات ناسیونالیستی کار میکند. به قول فرامکین «شالودۀ حیات سیاسی در خاورمیانه، دینی است»(صلحی که همۀ صلحها را بر باد داد؛ صفحۀ 11)
🆔 @Sourehmagazine
▫️ طوفانالاقصی، بازگشت غرب آسیا به نظم دینی
•بخش آخر
(#بازنشر به مناسبت سالگرد طوفان الأقصی)
✍️ سارا عاقلی
🔹 نبرد «نیروی مقاومت» با «نیروهای نیابتیِ آمریکا» حالا به ایستگاه پایانی یعنی قلب نظم مدرن در خاورمیانه (اسرائیل) رسیده است. از بین رفتن اسرائیل به معنای از بین رفتن نظم مدرن صدسالۀ این منطقه و بازگشت به نظم طبیعی و دینی غرب آسیاست. بر همین اساس، «طوفان الاقصی» از جنس جنگ جهانی اول است؛ از جنس جنگ هایی که تاریخ را ورق میزنند و نظمی دیگر را مستقر میکنند. بی راه نیست که اگر آن را به لحاظ بزرگی و تأثیرگذاری، جنگ جهانی سوم بنامیم. با این تفاوت که برعکس جنگ اول و دوم، این جنگ را غربِ مدرن برای توسعۀ سرزمینی راه نینداخته بلکه جریان مقاومت آن را برای بازگشت به خویشتن منطقه ای برپا کرده است. به همین خاطر شاهد مشارکت کل جبهۀ مقاومت در آن هستیم. «مقاومت» از فلسطین تا یمن و حزب الله لبنان، از سوریه تا ایران به «طوفان الاقصی» معتقد است و در آن مشارکت میکند چون آن را دروازۀ بازگشت تمام منطقه به خود واقعی میداند. این خود، چیزی در گذشته نیست، بلکه شالودۀ سیاسی منطقه است و ارادهای برای ساختن این خود در آینده.
🔸 نیروی مقاومت فعلی فقط با اسرائیل نمی جنگد، بلکه با کل فرایندی می جنگد که از اوت 1914 آغاز شد و خاورمیانۀ فعلی را بنیان نهاد و سلول سرطانی اسرائیل را در آن کاشت. «طوفان الاقصی» با جانشینی بریتانیا به جای عثمانی می جنگد، با تجزیۀ غرب آسیا، با قرارداد سایکس-پیکو بین انگلیس و فرانسه، با لشکرکشی «آلنبی» به دروازه های فلسطین، با بیانیۀ بالفور، با طرح مهاجرت هزاران یهودی، با ایدۀ دو دولتی و جاساز کردن صهیونیست ها در کنار فلسطینی ها، با آوارگی در سال 1948، با قراردادهای عادی سازی روابط با اسرائیل از کمپ دیوید تا معاملۀ قرن و با طرح «خاورمیانۀ بزرگ».
🆔 @Sourehmagazine
دربارهٔ کتاب «پاییز آمد» نوشتهٔ گلستان جعفریان
🔹 بانویی ایستاده در میدان
✍️ محمدصالح سلطانی
#بازنشر از پیششمارهٔ اول به مناسبت انتشار تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «پاییز آمد»
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
دربارهٔ کتاب «پاییز آمد» نوشتهٔ گلستان جعفریان 🔹 بانویی ایستاده در میدان ✍️ محمدصالح سلطانی #بازنش
دربارۀ کتاب «پاییز آمد»
▫️ بانویی ایستاده در میدان
✍ محمدصالح سلطانی
#بازنشر از پیششمارهٔ اول به مناسبت انتشار تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «پاییز آمد»
🔹 این یک روایت کلیشهشکن است؛ روایتی که شبیهش را کمتر دیده، شنیده یا خواندهایم. قصه، قصۀ یک زنِ مجاهد است که سبک زندگیاش، آرزوی همۀ آنهایی است که دوست دارند برای باورهایشان کاری کنند. راوی «پاییز آمد» از آن دخترهایی بوده که عادت به خانهنشینبودن نداشتند و در روزهای نخستِ پس از پیروزی انقلاب، هر کاری برای کمک به قوامگرفتن نهال نوپای انقلاب اسلامی نیاز بود، انجام میدادند؛ از تقویت مبانی فکری با مطالعه و مباحثه گرفته تا آموزش نظامی به دختران و کمک به ادارۀ کمیتۀ انقلاب اسلامی در آن روزهای آشفته.
🔸 قهرمان «پاییز آمد» از نسل بانوانی است که انقلاب اسلامی آنها را به صحنه آورد و هیچوقت از صحنه خارج نکرد؛ بانوانی که میدانداری، همسرداری و مادری را کنار هم بلد بودند و در هیچکدام کم نمیگذاشتند. این قصه یکی از بیشمار قصههای شگفتانگیز زنان ایرانی در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب است؛ قصۀ زنی کنشگر و فعال که در جهان پیرامونش «مؤثر» است و بر تابلوی انقلاب اسلامی، اثر چشمنوازی از خود به یادگار گذاشته است.
🔹 «پاییز آمد» قصۀ زندگی خانم «فخرالسادات موسوی» است. همسر سردار شهید «احمد یوسفی» که سرپرست تبلیغات لشکر 17 علیبنابیطالب و مسئول مهندسی سپاه زنجان بوده و در سیسالگی به شهادت میرسد. اما خانم موسوی پیش از همسریِ یک سردار شهید، از فعالترین بانوان زنجانی در سالهای ملتهب اواخر دهۀ پنجاه و اوایل دهۀ شصت بوده. در واقع این کتاب نه فقط خاطرات یک همسر شهید که خاطرات یک بانوی فعال است؛ زنی ایستاده در میدان انقلاب.
🔸 کتاب گذشته از تمام جنبههای قهرمانانۀ زندگی خانم موسوی، یک عاشقانه است. ماجرای ازدواج خانم موسوی با سردار شهید احمد یوسفی، از آن ماجراهایی است که سخت میشود باور کرد در زندگی یک پاسدار اتفاق افتاده باشد! شیوۀ آشنایی، مراسم عقد و تشکیل زندگی این زوج آنقدر از معیارهای قدیمی و ملاکهای گذشتگان دور است که انگار نه متعلق به دهۀ شصت که داستانی از امروزِ ماست. فخرالسادات بانو و همسرش احمدآقا، زندگیکردن را خوب بلد بودند و این را میشود از عاشقانههای حسرتبرانگیزِ این دو نفر فهمید. کتاب پُر از لحظههای شیرینی است که از یک عشق عمیق برخاسته و نویسندۀ «پاییز آمد» آنها را نجیبانه روایت کرده.
🔹 مدتهاست روایت زندگی همسران شهدا در دستور کار راویان ادبیات پایداری قرار گرفته و تعداد کتابهایی که با محوریت خاطرات این زنان منتشر میشود، در حال افزایش است. اما «پاییز آمد» میان همۀ این کتابهای خاطرات، برجسته است و این برجستگی علاوه بر سوژۀ خاص، حاصل روایت خوشفرم خانم «گلستان جعفریان» است. قلم متواضع نویسنده، با لحنی یکدست و پرداختی همگون، قصۀ زندگی خانم فخرالسادات موسوی را با متانت و البته در حجمی معقول (دویست صفحه) به رشتۀ تحریر درآورده. «پاییز آمد» نه از آن کتابهای کلیشهایِ روایت جنگ است و نه از آن کتابهای پُرحجمِ خاطراتِ دفاع مقدسی. ما با یک کتاب خاطرۀ ساده و صمیمی طرفیم؛ طرحی از یک زندگی باشکوه.
🆔 @Sourehmagazine
💠 بشارت یحیی؛ سقوط عادیسازی
🔰 پیشفروش شمارهٔ پانزدهموشانزدهم ماهنامه سوره آغاز شد.
🆔 @Sourehmagazine
ماهنامۀ سوره
💠 بشارت یحیی؛ سقوط عادیسازی 🔰 پیشفروش شمارهٔ پانزدهموشانزدهم ماهنامه سوره آغاز شد. 🆔 @Sourehm
💠 بشارت یحیی؛ سقوط عادیسازی
🔰 پیشفروش شمارهٔ پانزدهموشانزدهم ماهنامهٔ سوره آغاز شد.
🔻 در این شماره میخوانید:
🔸 تبلیغات جنگ
🔹 رسانه چگونه باید آرایش جنگی بگیرد؟
✍ سید علی سیدان
💠 بشارت یحیی؛ سقوط عادیسازی
🔸 طراح طوفان
🔹 نگاهی به زندگی یحیی سنوار
✍️ محسن فائضی
🔸 زیستجهان «مجاهد مسلمان فلسطینی»
🔹 مقدمهای بر رمان «خار و میخک» نوشتهٔ یحیی سنوار
✍ هانیه کمری
🔸 سکنا گزیدن در هنر و جهاد
🔹 مؤخرهای بر رمان «خار و میخک»
✍ علیرضا سمیعی
🔸 زندگی بیستوچهار عیار
🔹 روایتی از پویش جمعآوری طلا برای کمک به جبههٔ مقاومت
✍ سحر دانشور
🔸 طوفان عقلانیت توحیدی
🔹 فهمی از منطق پشتیبان عملیات طوفان الاقصی
✍ زهرا اسداللهی
💠 گفتار اسوهها
🔸 نبرد جنود الرحمان و جنود الشیطان؛ جنگ هر روز ما
🔹 متن جلسهای از سلسله دروس شهید سید حسن نصرالله با عنوان «السیر و السلوک فی خط الامام الخمینی»
🔸 بعثت انسان مقاومت
🔹 متن سخنرانی دبیرکل وقت حزبالله لبنان، «سید عباس موسوی»، در گردهمایی انتفاضهٔ فلسطین در لبنان
💠 همچنین در دیگر بخشهای مجله خواهید خواند؛
🔸 باید آرایش جنگی بگیریم
🔹 گفتوگو با سید علی میرفتاح دربارهٔ واکنش هنرمندان به جنگ
🔸 پرسش از وفاق
🔹 میزگردی با حضور علیرضا شجاعی زند و عباس عبدی دربارهٔ گفتار «وفاق»
🔸 مقاومت؛ فرمِ زندگی
🔹 دربارهٔ ابوالحسن خواجویی، پیرمرد کرمانی و کتاب زندگینامهاش، «مقاومت»
✍️ فردین آریش
🔸 فلسطین؛ روزِ داوری
🔹 گزارشی از مجلات فکریفرهنگی با نگاهی به واکنش مجلات نسبت به جنگ جبههٔ مقاومت و رژیم صهیونی
✍️ محمدجواد نجفی
🔸 سیاستزدایی از مدرسه
🔹 جریانشناسی عوامل تأثیرگذار در تنظیم کتبِ درسی
✍️ محسن خاکی
🔸 طرحی برای زندگی؟!
🔹 چرا کتب دینی مدرسه نمیتوانند تجربه و درکِ دینی را به دانشآموزان ارائه کنند؟
✍ فاطمه رومنا
🔸 تربیت سیاسی یعنی احساس توانایی و مسئولیت
🔹 انسان انقلاب اسلامی در نقطهٔ شکل دادن به مناسبات ایستاده است
✍️ محمدهادی محمودی
🔸 وفاقِ گرگها
🔹 چرا سیاستمداران جهان سلطه بر تقویت گنبد آهنین اسرائیل متفق هستند؟
✍ نائومی کلاین؛ ترجمهٔ حسین ولدخانی
▫️ برای پیشخرید شمارهٔ پانزدهموشانزدهم ماهنامهٔ سوره میتوانید به صفحات ماهنامهٔ سوره در اینستاگرام و پیامرسانهای بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید.
🆔 @Sourehmagazine
💠 دومین قسمت از ویژه برنامه #سوره_فتح
🔸به میزبانی دکتر وحید یامین پور
با حضور
سیدعلی میرفتاح
صابر شیخ رضایی
🔹امشب؛ ساعت ۲۳، شبکه۲
@Sourehmagazine
💠 سومین قسمت از ویژه برنامه #سوره_فتح
🔸به میزبانی دکتر وحید یامین پور
🔘 جنگ دیدن
با حضور
سید عباس میرهاشمی
سعید فرجی
🔹امشب؛ ساعت ۲۳، شبکه۲
@Sourehfath
@Sourehmagazine
💠 چهارمین قسمت از ویژه برنامه #سوره_فتح
🔸به میزبانی دکتر وحید یامین پور
🔘 مکتب نصرالله
با حضور
حجتالاسلام علی شیرازی
🔹امشب؛ ساعت ۲۳، شبکه۲
@Sourehfath
@Sourehmagazine
🔹 شمارهٔ پانزدهموشانزدهم ماهنامهٔ سوره منتشر شد و از امروز، از کیوسکهای مطبوعاتی سراسر کشور قابل تهیه است.
با آثار و گفتارهایی از؛
سید علی میرفتاح، علیرضا شجاعیزند، عباس عبدی، نائومی کلاین، محمدهادی محمودی، محسن فائضی، محسن خاکی، بابک خواجهپاشا، علیرضا سمیعی، سحر دانشور، فردین آریش، سارا عاقلی، زهرا اسداللهی، فاطمه رومنا، حامد میرزایی، صالح سلطانی و محمدجواد نجفی
➕ دو سخنرانی و گفتار از شهید سید عباس موسوی و شهید سید حسن نصرالله
🆔 @Sourehmagazine
🔻 ویژه برنامه تلویزیونی سوره فتح
▫️این برنامه: تبار حزب الله
▫️تاملی بر ریشههای پیوند انقلاب اسلامی ایران و حزبالله لبنان
🗓 چهارشنبه ۱۶ آبان
⏰️ ساعت ۲۳
📺 شبکه دو سیما
🔹 مهمان:
▫️آیتالله عباس کعبی
عضو مجلس خبرگان رهبری
@Sourehfath
@Sourehmagazine
🔻 ویژه برنامه تلویزیونی سوره فتح
▫️این برنامه: طوفان آمد و ما را با خود برد
▫️دستور کار ادبیات مقاومت پس از ۷ اکتبر چیست؟
🗓 پنجشنبه ۱۷ آبان
⏰️ ساعت ۲۳
📺 شبکه دو سیما
🔹 مهمان:
▫️امید مهدینژاد
▫️ علیرضا سمیعی
@Sourehfath
@Sourehmagazine
🔻 ویژه برنامه تلویزیونی سوره فتح
▫️این برنامه: جنگ مردم
▫️چرا اندیشیدن به جنگ با ستمگر ویژگی جامعه قوی است؟
🗓 جمعه ۱۸ آبان
⏰️ ساعت ۲۳
📺 شبکه دو سیما
🔹 مهمان:
▫️حجتالاسلام محمدرضا فلاح شیروانی
🆔 @Sourehfath
🆔 @Sourehmagazine
🔸سرمقاله جدیدترین شماره «سوره» به چه موضوعی اختصاص دارد؟
سید علی سیدان، سردبیر مجله سوره، سرمقاله جدیدترین شماره این مجله را اختصاص داده به توصیف نسبت رسانه و وضعیت جنگی که اکنون در آن حضور داریم. او میگوید «جنگ است» و توضیح داده که در این وضعیت، رسانهها چگونه باید آرایش جنگی بگیرند؟
🔺سرمقاله جدیدترین شماره مجله «سوره» قرار است به این سوالات پاسخ دهد:
🔸جنگ است؛ اما آیا جنگ، فقط یک مفهوم نظامی است یا ابعاد فرهنگی، اجتماعی و رسانهای آن نیز باید مورد توجه قرار گیرد؟
🔸چرا رسانهها باید در شرایط جنگ، آرایش جنگی به خود بگیرند و چه تأثیری بر افکار عمومی خواهد داشت؟
🔸چه تفاوتهایی میان تبلیغات جنگی و پروپاگاندا وجود دارد و چرا این تفاوتها در جنگهای امروز اهمیت دارند؟
🔸چگونه گزارشگری میتواند جایگزین روایتپردازی سطحی در جنگها شود و چه تاثیری بر درک مردم از تحولات جنگی دارد؟
🔸چرا گمانهزنی به جای شعار دادن در رسانهها میتواند مردم را از انفعال خارج کرده و آنها را آماده مواجهه با آینده کند؟
🔸چرا دعوت به مشارکت و فراخوان عمومی برای مقابله با دشمن مهمتر از مطالبه از مسئولان است؟
🔸چگونه رسانهها میتوانند در میدان جنگ فرهنگی نقشی موثر ایفا کنند و مردم را به صحنههای مختلف دعوت کنند؟
برای تهیه مجله «سوره» میتوانید به صفحه مجله در اینستاگرام یا پیامرسانهای بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید. همچنین این مجله را میتوانید از فروشگاههایی که آدرس آنها در هایلایت اینستاگرام «مراکز فروش» آمده است، تهیه کنید.
🆔 @Sourehmagazine
▫️آوینی هم از وفاق می گوید
• گزارش ویژه مجله سوره درباره وفاق از نگاه آوینی
✍ سارا عاقلی
🆔 @Sourehmagazine
🔻آوینی هم از وفاق میگوید اما با یک تفاوت مهم
🔸سارا عاقلی در بخش گزارش ویژه مجله «سوره» به سراغ مفهومی رفته که این روزها زیاد آن را میشنویم؛ وفاق. او با اشاره به نظرات مختلف که وفاق را سادهانگارانه «دعوا نکنیم» تفسیر میکنند، این پرسش را مطرح میکند که وفاق باید بر سر چه موضوعی و با چه کسانی شکل گیرد؟ عاقلی با ارجاع به سیدمرتضی آوینی، مفهوم وفاق را فراتر از یک سیاست یا تکنیک اجتماعی میداند و آن را یک «سلوک جمعی» میخواند که به تحول درونی انسانها و جامعه میانجامد.
🔸در این گزارش آمده که آوینی معتقد است وفاق اجتماعی زمانی محقق میشود که تحول درونی در افراد رخ دهد. به باور او، تا زمانی که تغییر درونی در انسانها به وجود نیاید، مردم نمیتوانند بر یک موضوع واحد توافق کنند. آوینی در تعریف وفاق میگوید که وقتی مردم بر یک امر معین توافق کنند، وفاق محقق میشود. او همچنین تأکید میکند که «دین» تنها چیزی است که میتواند وفاق جمعی پایدار و درونی ایجاد کند، زیرا دین بر فطرت مشترک انسانها و عهد ازلی آنان استوار است.
🔸سارا عاقلی سپس به نقد مفهوم «توسعه» در ادبیات روشنفکری پرداخته و توضیح میدهد که چگونه برخی روشنفکران، وفاق را با توسعه مرتبط میدانند؛ اما در مقابل، آوینی این ایده را رد کرده و بر این باور است که توسعه در مفهوم غربی آن که مبتنی بر تکنولوژی و اقتصاد است، نمیتواند پایهگذار وفاق اجتماعی در ایران باشد. او معتقد است که توسعه در غرب بر اساس روحیه سرمایهداری و نفی شریعت شکل گرفته است و ایران باید راهی متفاوت برای وفاق اجتماعی پیدا کند که آن راه، تنها از طریق دین ممکن است.
🔻متن کامل این مطلب با عنوان «تنها وفاق ماندگار، دین است» در مجله سوره منتشر شده و در دسترس است.
برای تهیه مجله «سوره» میتوانید به صفحه مجله در اینستاگرام یا پیامرسانهای بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید. همچنین این مجله را میتوانید از فروشگاههایی که آدرس آنها در هایلایت «مراکز فروش» آمده است، تهیه کنید.
🆔 @sourehmagazine
💠 سحر دانشور در جدیدترین شماره مجله «سوره» روایتی از پویشهای جمعآوری طلا برای کمک به لبنان و فلسطین ارائه کرده است.
🔸 او در روایت خود به سراغ انگیزهها، باورها و معنای این اقدام رفته. متن دانشور با روایتهای متعدد از زنان شرکتکننده در این حرکت، به ارتباط عمیق میان وظیفه دینی، هویت جمعی، و ارزشهای انسانی میپردازد؛ این روایت میگوید که این زنان اهدا طلاهای خود را نه بهعنوان از دست دادن داراییهای شخصی، بلکه بهعنوان انجام وظیفه دینی و انسانی برای حمایت از جبهه مقاومت میبینند.
🔹 روایت سحر دانشور از میدان پویشهای کمک و همدلی با مردم لبنان و فلسطین نشان میدهد که چگونه طلا به عنوان یک کالای مادی، برای این دسته از زنان به عنوان سرمایهای تلقی میشود که در موقعیتهای بحرانی باید در خدمت ارزشهای بالاتر، یعنی حفظ جان و عزت انسانها قرار بگیرد؟
🔸 متن کامل این روایت سحر دانشور با عنوان «زندگی بیست و چهارعیار» در جدیدترین شماره مجله سوره به چاپ رسیده است.
🆔 @sourehmagazine