🍃🍃🍃🍃
مرد مرادی، نه همانا که مرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد
جان گرامی به پدر باز داد
کالبد تیره به مادر سپرد
آن ملک با ملکی رفت باز
زنده کنون شد که تو گویی: بمرد
کاه نبد او، که به بادی پرید
آب نبد او، که به سرما فسرد
شانه نبود او، که به مویی شکست
دانه نبود او، که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان
کاو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان و خرد سوی سماوات برد
جان دوم را، که ندانند خلق
مصقلهای کرد و به جانان سپرد
صاف بد آمیخته با درد می
بر سر خم رفت و جدا شد ز درد
در سفر افتند به هم، ای عزیز
مروزی و رازی و رومی و کرد
رودکی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
مولانا رباعی ۱۶۴۲
ما را می کهنه باید و دیرینه
وز روز ازل تا به ابد سیری نه
خم از عدم و صراحی از جام وجود
کان تلخ نه و شور نه و شیرین نه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
از نی آتش بیرون می آید نه باد
و این آتش عشق است
#مولوی
#مثنوی معنوی
دفتر اول
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
این جهان و آن جهان و هرچه هست
عاشقان را روی معشوق است و بس
گر نباشد قبله عالم مرا
قبله من کوی معشوقست و بس
#خواجه_عبدالله_انصاری