eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 دو عالم هست: اولى عالم وجود است، دومی عالم معناست. عالم وجود مثل روز است، دوروبرت را، اتفاق‌های اطراف را خیلی راحت می‌بینی... اما عالم معنا مثل شب است. برای پیدا کردنش باید چراغ دلت را روشن کنی...✨ 📖 🖋 🔄 کانالِ تماشاگه راز ❤
تو را می خوانم نه برای آمدنت که تو هستی و تو بودی... تو را می خوانم تا منِ دور شده از تو به تو باز رسد، تویی که همواره مرا میخوانی 📝سودابه حقیقت 💚 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘🌼☘🌼 یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود ☘🌼☘🌼 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️❄️❄️❄️❄️ من اینجا که سرزمین حکمت است ایستاده ام تا برخاستن خورشید را گواهی دهم اینجا که سرزمین زمستان است ایستاده ام تا یاد بهار را زنده نگه دارم ایستاده ام تا از بودن و خوبی سخن بگویم و یک تنه گواه حقیقت باشم. بیژن جلالی ‌https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد...🍎🍃 عکس روی تو چو در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد حضرت حافظ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
‍ عکس روی تو چو در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاد این همه عکس می و نقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار هر که در دایره گردش ایام افتاد در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد حضرت حافظ ‌https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفت شراب داری ، تو به مجلسی كه باشی دو هزار شور و فتنه ، فكنی ز خوش لقایی جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طایفه‌ی رندان به انکار درویشی بدر آمدند و سخنان ناسزا گفتند و بزدند و برنجانیدند؛ شکایت از بی‌طاقتی پیش پیرِ طریقت برد که چنین حالی رفت. گفت: ای فرزند خرقه درویشان، جامه‌ی رضاست؛ هر که در این جامه تحملِ بی‌مرادی نکند ،مدعی است و خرقه بر وی حرام است. "دریای فراوان نشود تیره به سنگ عارف که برنجد، تُنُک‌آب است هنوز" سعدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود از تو بعید نیست میان دو خنده ات تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود توران به خاک خاطره هایت بیافتد و آرش، بدون تیر و کمان عاشقت شود از تو بعید نیست قیامت کنی و بعد خاکستر جهنمیان، عاشقت شود وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود از من بعید بود ولی عاشقت شدم از تو بعید نیست جهان عاشقت شود https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🍃بسم الله الرحمن الرحیم✨🍃
الهی!✨ عظیم شأنی و همیشه مهربانی، قدیم احسان و روشن برهانی، هم نهانی هم عیانی از دیده ها نهانی و جانها را عیانی، نه به چیزی مانی تا گویم که چنانی، آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یکی روز شاه جهان سوی کوه گذر کرد با چند کس همگروه پدید آمد از دور چیزی دراز سیه رنگ و تیره‌تن و تیزتاز دوچشم از بر سر چو دو چشمه خون ز دود دهانش جهان تیره‌گون نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ به زور کیانی رهانید دست جهانسوز مار از جهانجوی جست برآمد به سنگ گران سنگ خرد همان و همین سنگ بشکست گرد فروغی پدید آمد از هر دو سنگ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ نشد مار کشته ولیکن ز راز ازین طبع سنگ آتش آمد فراز جهاندار پیش جهان آفرین نیایش همی کرد و خواند آفرین که او را فروغی چنین هدیه داد همین آتش آنگاه قبله نهاد بگفتا فروغیست این ایزدی پرستید باید اگر بخردی شب آمد برافروخت آتش چو کوه همان شاه در گرد او با گروه یکی جشن کرد آن شب و باده خورد نام آن جشن فرخنده کرد ز هوشنگ ماند این یادگار بسی باد چون او دگر شهریار کز آباد کردن جهان شاد کرد جهانی به نیکی ازو یاد کرد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
مُصطفی را _صَلَّی الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ_ اوّل به کلّی مشغولِ خود کرد، بعد از آن امر کرد که خَلق را دَعوت کن و نَصیحت دِه و اصلاح کن. مُصطفی صَلَّی الله عَلَیْهِ وَسَلَّمَ در فغان و زاری درآمد که: آه چه گناه کردم، مرا از حضرت چرا می‌رانی؟ من خَلق را نخواهم. حق تعالی گفت: ای محمّد... هیچ غَم مَخور که تو را نگذارم که به خلق مشغول شوی، در عینِ آن مشغولی، با من باشی و یک سَرِ موی از آنچه این ساعت با منی، چون به خلق مشغول شوی؛ هیچ از آن، از تو کم نگردد. در هر کاری که ورزی در عینِ وَصل باشی. فیه ما فیه🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
خدا بود و با او هیچ‌کس نبود در خود نظر کرد و با یک نظر، یک دل نه صد دل عاشق خود شد هم ناظر بود و هم منظور و محصول این عشق هجده هزار عالم شد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌺🕯کانِ عود🕯🌺 کانِ عودی؛ در تو گر آتش زنند این جهان از عطر و ریحان آگنند تو نه آن عودی کز آتش کم شود تو نه آن روحی کَاسیر غم شود عود سوزد، کانِ عود از سوز دور باد کَی حمله بَرَد بر اصلِ نور؟ ای ز تو مر آسمان‌ها را صفا ای جفای تو نکوتر از وفا زآن‌که از عاقل جفایی گر رود از وفای جاهلان آن بِه بُوَد گفت پیغامبر: عداوت از خِرد بهتر از مِهری که از جاهل رسد (دفتر دوم مثنوی: ابیات ۱۸۷۵ به بعد) 🦋برخی باشند که سخن گویند و از سخن ایشان، بویِ دود آید؛ برخی هم باشند که سخن گویند و از سخن ایشان، بویِ عود آید. خوشا جانهایی که به تعبیر مولانا، کانِ (معدن) عود‌اند. جانهایی که وارثانِ آب و آیینه و ناشرانِ نور و روشنی‌اند. آنها، جانِ جان‌ و مایه‌ی رونق و صفای زمین و آسمان‌‌اند. جهان از وجودِ عطر‌آگینِ چنین ماهرویانِ نیکو‌خصالی خالی مباد! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
جهانی راز دارم مانده در دل که را گویم چو یک محرم ندارم
4_5796681011655870830.mp3
4.59M
🎙 دنگ شو 🎼 جای خالی را پر کنید https://eitaa.com/TAMASHAGAH
«در افکارم، تصویری قدیمی هست در این تصویر، اشتیاقی حاکم و در این اشتیاق، عطشی که از آن توست. در رویایم، سایه‌ای بی‌خاطره هست در این سایه، شرابی و در این شراب، قطره‌ای از مروارید که از آن توست. بر لبم نغمه‌ای حزن‌انگیز جاریست در این نغمه، تک‌جمله‌ای بی‌تا و در این جمله، نُتی عارفانه که از آن توست. در قلبم، خلوتگاهی پنهان است در این خلوتگاه، چراغی نیمه‌جان و در این چراغ، شعله کوچکی که منتظر توست.» https://eitaa.com/TAMASHAGAH