دل من دير زمانی است كه میپندارد:
«دوستی» نيز گلیست
مثل نيلوفر و ناز،...
زنده یاد فریدون مشیری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
دل من دير زمانی است كه میپندارد:
«دوستی» نيز گلیست؛
مثل نيلوفر و ناز،
ساقهی ترد ظريفی دارد.
بی گمان سنگدل است آنكه روا میدارد
جانِ اين ساقهی نازك را - دانسته- بيازارد!
در زمينی كه ضمير من و توست،
از نخستين ديدار،
هر سخن، هر رفتار،
دانه هايیست كه می افشانيم.
برگ و باری است كه می رويانيم
آب و خورشيد و نسيمش «مهر» است
گر بدانگونه كه بايست به بار آيد،
زندگی را به دلانگيزترين چهره بيارايد.
آنچنان با تو در آميزد اين روح لطيف،
كه تمنای وجودت همه او باشد و بس.
بینيازت سازد، از همه چيز و همه كس.
زندگی، گرمی دلهای به هم پيوستهست
تا در آن دوست نباشد همه درها بستهست.
در ضميرت اگر اين گل ندميدهست هنوز،
عطر جانپرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزيده است هنوز
دانه ها را بايد از نو كاشت.
آب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان
خرج میبايد كرد.
رنج میبايد برد.
دوست میبايد داشت!
با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد
با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند
دست يكديگر را
بفشاريم به مهر
جام دل هامان را مالامال از ياری، غمخواری
بسپاريم به هم
بسراييم به آواز بلند:
- شادی روی تو! ای ديده به ديدار تو شاد
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه، عطر افشان گلباران باد!
زنده یاد فریدون_مشیری
از دفتر: از_دیار_آشتی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔆🔆🔆
مطربِ عشق عجب ساز و نوايی دارد
نقشِ هر نغمه که زد، راه به جايی دارد ...
حضرت حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
محترم دار دلم کاین مگس قندپرست
تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
و از زبان تو تمنای دعایی دارد
حضرت حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
و عشق هر کسی را به خود راه ندهد.
و به همه جایی ماوا نکند.
و به هر دیده ، روی ننماید.
و اگر وقتی ، نشانِ کسی یابد که
مستحقِ آن سعادت بود،
حُزن را که وکیلِ دَر است بفرستد تا خانه، پاک کند و
کسی را در خانه نگذارد و از آمدنِ سلیمانِ عشق، خبر کند !
#شهاب_الدین_سهروردی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"وصف اهل معرفت "
از بایزید پرسیدند :
مَرد کی داند که به حقیقت معرفت رسیده است؟
گفت: آن وقت که فانی گردد در تحت اطلاع حق،و باقی شود در بساط حق بی نفس و بی خلق.
پس او فانئی بود باقی ، و باقئی بود فانی و مرده ای بود زنده و زنده ای بود مرده و
محجوبی بود مکشوف بود و مکشوفی بود محجوب...
#تذکره_الأولياء
ذکر_بایزید_بسطامی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اقبال مىگويد انسان اگر خط سيماى خود را به نيكى بخواند، مىتواند فردا و پسفرداى خود را نيز بخواند. زيرا امروز و فردا و فرداهاى دگر همه در بستر زمان و مولود اين جهاناند و عظمت انسان جهان را در خود جاى داده است.
بنابراين هر كس صحيفۀ وجودى جان خويش را بخواند مىتواند صحيفۀ حوادث جهان خويش را نيز بخواند.
نکو میخوان خط سیمای خود را
بدستور رگ فردای خود را
چو من پا در بیابان حرم نه
که بینی اندرو پهنای خود را
☘☘☘
کسی کو فاش دید اسرار جانرا
نبیند جز به چشم خود جهان را
نوائیفرین در سینه خویش
بهاری میتوان کردن خزان را
از نظر اقبال مقام كبريايى از خداوند سبحان به انسان رسيده است. آدمى تا وقتى كه خودشناس و خودياب است بنده ربالارباب و مافوق همۀ مربوبين است. اما هرگاه خود را گم كرده و از مقام كبريايى خويش غافل گردد بلافاصله از اعلى عليين سقوط كرده و به اسفلالسافلين افتاده و به دريوزهگى و چهرهسايى دونصفتان خواهد افتاد.
فتادی از مقام کبریائی
حضور دون نهادان چهره سائی
تو شاهینی ولیکن خویشتن را
نگیری تا بدام خود نیائی
اقبال لاهوری (ارمغان حجاز)
https://eitaa.com/TAMASHAGAH