🤍
كسى كه ادعای دوستی مرا دارد،
چون شب فرا مى رسد مى خوابد
و با من مناجات نمى كند؟!
مگر نه اين كه هر عاشقى
خلوت با محبوب خويش را دوست دارد؟!
برگرفته از مناجات های #کشف_الاسرار
🔅"داستان آفرینش"
در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلّی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
اینجا داستان آفرینش است که
چگونه عشق از حُسن، زاده می شود
و خود هزاران هزار عالم می آفریند.
طرح کلی و مثال ثابت این داستان چنین است:
صاحب جمالی بود که حسنش
چون خورشید به هر سو نور می افشاند
و چون آن صاحب جمال لطف و زیباییِ
بی انتهای خویش را بی حجاب مشاهده کرد،
بر خویشتن عاشق آمد و بدین سان از
معاشقۀ زیبایی با خویشتن طفل جاودانه ای
به نام عشق زاده شد و این آغاز آفرینش بود.
خانم کتلین رین، شاعر معاصر انگلیسی،
که از دلبستگان مکتب افلاطون بوده است،
در شعر بسیار کوتاهی داستان آفرینش را،
هم آهنگِ با مذاقِ عارفان و حکیمان اسلامی،
خلاصه کرده است:
از خالیِ بی پایانِ فضا صدایی شنیدم
که فریاد می کرد:
عشقِ من، عشقِ من
و من ندانستم که آن صدا را شنیدم یا بر زبان آوردم
آن صدا همه ذرّاتِ آفرینش را در آغوش گرفت.
به زبان اهل حکمت، داستان چنین است
که وجود مطلق که حقیقت محض
و زیبایی صرف و عين خیر و خوبی بود،
چون بی هیچ حجاب
تمامی هستی خویش را ادراک می کرد،
بر خویشتن عاشق آمد و به گفته
حکیم ابونصر فارابی، حضور زیبایی محض را
در پیش ادراک نامتناهی غیر از عشق چه توان نامید؟
این عشق مطلق همان خواست نامتناهی است
و آن خواست بود که فریاد زد عشق من، عشق من،
و از اهتزاز این دو کلمه بود که
عوالم بی نهایت شکل گرفت و این صدا بود
که همه ذرات آفرینشْ هم گفتند و هم شنیدند...
برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم دکتر حسین الهی قمشه ای
لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک
رویی لطیف زیبا چشمی خوش کشیده
یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده
آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب
وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده
آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده
زنهار تا توانی اهل نظر میازار
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
#حافظ
🌟 میلادحضرت صاحب الزّمان فرخنده باد
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃
هوالعزیز💐
بیا که تجربه کردیم و غیرِ دیدنِ تو
جراحتِ دل ما را نبود مرهم هیچ
#اهلیشیرازی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم
سخن از آن گل خندان به سخندان گویم
غزل آموز غزالانم و با نای شبان
غزل خود به غزالان غزلخوان گویم
شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم
✨آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت
✨من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم
گر چه خاکسترم و مصلحتم خاموشی است
آتش افروزم و شرح شب هجران گویم
گله زلف تو با کوکبه شبنم اشک
کو بهاری که به گوش گل و ریحان گویم
شهریارا تو عجب خضر رهی چون
حافظ
که من تشنه هم از چشمه حیوان گویم
سلام ودرود خداااا....
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃
معشوق به همگي
خود جمال است
و كمال است
و جلال است
همه دیده باش
تا او جمال بنماید
همه گوش باش
تا او همه نطق بُوَد
همه سوال باش که او
همه اجابت است...
#عين_القضات
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در کوی خرابات کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟!
#فخرالدین_عراقی
سلاااام یاران جان،همدلان مهربان
روزگارتان سبز و بهارین💐✋
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به زیر سایه زلف تو آمدهست دلم
به غم بگوی که این خسته در پناه من است
#هوشنگ ابتهاج
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بیحد و اندازه شود
خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
هر که شدت حلقهٔ در زود برد حقه زر
خاصه که در باز کنی محرم دروازه شود
آب چه دانست که او گوهر گوینده شود
خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود
روی کسی سرخ نشد بیمدد لعل لبت
بی تو اگر سرخ بود از اثر غازه شود
ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا
کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود
راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود
آنچ جگرسوزه بود باز جگرسازه شود
غزل ۵۴۶
#دیوان شمس /مولانای جان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یار با ماست
چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت
آن مونس جان ما را بس!
#حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH