eitaa logo
تماشاگه راز
297 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 ما حسین را دوست داریم به خاطر آن که با نام او عطر نجابت در فضا پراکنده می شود... عطر ایمان عطر مقاومت در برابر ظلم از این سو تا آن سوی جهان از زمین تا ستارگان... بر جاده های آبی سرخ نادر ابراهیمی
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود چنان به داغ غمت خو گرفته مرغ دلم که یاد باغ بهشتش در این قفس نرود نثار آه سحر می کنم سرشک نیاز که دامن توام ای گل ز دسترس نرود دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است که کار دلبری گل ز خار و خس نرود دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر که هر که پیش تو ره یافت بازپس نرود 🍃🌹
هوالعزیز💐 عقل بیهوده سر طرح معما دارد بازی عشق مگر شاید و اما دارد با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست آینه تازه از امروز تماشا دارد بس که دلتنگم اگر گریه کنم می‌گویند قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت چه سخن ها که خدا با من تنها دارد فاضل نظری https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃هوالمحبوب خرم آن عاشق که بیند آشکار بامدادان طلعت نیکوی تو فرخ آن بی‌دل که یابد هر سحر از گل گلزار عالم بوی تو
صبا به تهنیت ِ پیر ِ می فروش آمد که موسم ِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور ِ لاله چنان برفروخت باد ِ بهار که غنچه غرق ِ عرق گشت و گُل به جوش آمد به گوش ِ هوش نیوش از من و به عشرت کوش که این سخن سَحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر ِ تفرقه بازآی تا شَوی مجموع به حُکم ِ آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ ِ صبح ندانم که سوسن ِ آزاد چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد چه جای صحبت ِ نامَحرم است مجلس ِ انس سَر ِ پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد ز خانقاه به میخانه می‌رود مگر ز مستی ِ زهد ِ ریا به هوش آمد
هوالعزیز💐 بيا كه بار دگر گل به بار می‌آيد بيار باده كه بوی بهار می‌آيد هزار غم ز تو دارم به دل، بيا ای گل كه گل شكفته و بانگ هَزار می‌آيد طَرَب ميانه‌ی خوش نيست با مَنَش، چه كنم؟ خوشا غم تو كه با ما كنار می‌آيد نه من ز داغ تو ای گل به خون نشستم و بس كه لاله هم به چمن داغدار می‌آيد دلِ چو غنچه‌ی من نشكفد به بوی بهار بهار من بُود آنگه كه يار می‌آيد نسيمِ زلف تو تا نگذرد به گلشنِ دل كجا نهالِ اميدم به بار می‌آيد؟ بدين اميد شد اشكم روان ز چشمه‌ی چشم كه سروِ من به لب جويبار می‌آيد مگر ز پيکِ پرستو پيام او پرسم وگرنه كيست كه از آن ديار می‌آيد دلم به باده و گل وا نمی‌شود، چه كنم؟ كه بی‌تو باده و گل ناگوار می‌آيد بهارِ «سايه» تويی ای بنفشه‌مو، باز آی كه گل به ديده‌ی من بی‌تو خار می‌آيد... ابتهاج
💫 جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه بی یاد تو هر جا که نشستم توبه در حضرت تو توبه شکستم صدبار زین توبه که صد بار شکستم توبه
چیزی به‌ من و چیزی به‌ سانِ بهار به‌ من بگو. مثلا این‌که: شکوفه بیاور! و یا ببار و در وجودِ من مهربانی کن و یا رنگین‌کمان باش و روح‌ و روانِ مرا احاطه کن چیزی بگو که فراتر از حرف باشد که درونِ مرا لمس کند چیزی بگو مثلا این‌که: در کنارِ توام...
حسین منصور را _قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ _ پرسیدند : "لذت عشق" در کدام وقت کمال گیرد؟! فرمود: در آن ساعت که معشوق بساطِ سیاست گسترده باشد و عاشق را برای قتل حاضر کرده و این در جمال او حیران شود و گوید: او بر سر قتل و من در او حیرانم کان راندن تیغش چه نکو می‌راند! ... عین القضات همدانی لوایح عشقت صنما چه دلبریها کردی...