eitaa logo
تماشاگه راز
278 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالحی💐 تو با چندان عنایت‌ها که داری ضعیفان را کجا ضایع گذاری بدین امیدهای شاخ در شاخ کَرَم‌های تو ما را کرد گستاخ و گرنه ما کدامین خاک باشیم که از دیوار تو رنگی تراشیم خلاصی ده که روی از خود بتابیم به خدمت کردنت توفیق یابیم /خمسه https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐 جان جانان من! من شیفته ی خوشی های ساده ام، آن ها آخرین پناهِ جان های محزون اند. این خوشی های ریز اما خالص را همیشه داشته ام و قدر دانم . سپاسگزار تویی هستم که مرا قابل دیدی ،عمیق باشم به دور و بَرم ،گره نزنم دلخوشی هایم را به اجابت دعاهایم؛شاکر باشم و بی توقع سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم🕊 سلاااام یاران جان درسایه ی نگاه مهربانش غرق نور باشید و عافیت🌱✋ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا این باد اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله امروز می در می‌دهد تا برکند از ما قبا ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او ای که چه باد خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای گر برده‌ایم انگور تو تو برده‌ای انبان ما شمس مولانای جان✨ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند‌ چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند 👌 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
زندگی آن چیزهایی نیست که جمع می کنیم بلکه دلهایی ست که جذب می کنیم.. 😊 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چند از قافله پُرسی ره معشوق کجاست؟ باید ای سوخته دل، دل به هوایی زد و رفت https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اگر چون رودها از خود گذشتن را بیاموزی به حال سنگ ها هم می توانی مهربان باشی 🔺 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭕️ حکایت غافلی را شنیدم که خانه‌ی رعیت خراب کردی تا خزانه‌ی سلطان آباد کند، بی‌خبر از قول حکیمان که گفته‌اند: هرکه خدای را عزوجل بیازارد تا دل خَلقی به دست آرد، خداوند تعالی همان خَلق را بر او گمارد تا دَمار از روزگارش برآرد. آتش سوزان نکند با سپند آنچه کند دود دل دردمند 📕 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست تو که معشوقی و محبوبی و منظـور مــــرو ! ‌ ‌ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃 جانست و زبانست زبان دشمن جان گر جانت بکارست نگه‌دار زبان شیرین سخنی بگفت شاه صنمان سر برگ درختست، زبان باد خزان 📚‌ ابوالخیر - رباعیات - رباعی شماره ۵۰۲ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و همت خواست که روز و شب به خدمت پادشاه مشغولم و به خیرش امیدوار و از عقوبتش ترسان. ذوالنّون بگریست و گفت: اگر من خدای را عزّوجلّ چنین پرستیدمی که تو پادشاه را، از جمله صدّیقان بودمی!  گر نبودی امید آسان و رنج پای درویش بر فلک بودی ور وزیر ازخدا بترسیدی همان‌ گونه کز مَلِک، مَلَک بودی  🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨✨ 🍃 هرکس که شیفته دنیا شود به سه حالت دچار خواهد شد : 🍂 اول ؛ غم و اندوه دائم .. چون اگر به دنیا دست نیابد اندوهگین می شود و اگر به آن دسترسی پیدا کند، برای حفظ و افزایش آن اندوه می خورد. 🍂 دوم ؛ حرص دائم است .. یعنی هرچه بیشتر از نعمت های دنیا برخوردار شود سیر نمی شود. 🍂 و سوم اینکه؛ گرفتار آرزوهای بی پایان می شود. 💫امام علی(ع)💫 ✨ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃هوالمحبوب ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما تا سبزه گردد شوره‌ها تا روضه گردد گورها انگور گردد غوره‌ها تا پخته گردد نان ما ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما شد خارها گلزارها از عشق رویت بارها تا صد هزار اقرارها افکند در ایمان ما ای صورت عشق ابد خوش رو نمودی در جسد تا ره بری سوی احد جان را از این زندان ما در دود غم بگشا طرب روزی نما از عین شب روزی غریب و بوالعجب ای صبح نورافشان ما گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را سلطان کنی بی‌بهره را شاباش ای سلطان ما کو دیده‌ها درخورد تو تا دررسد در گرد تو کو گوش هوش آورد تو تا بشنود برهان ما چون دل شود احسان شمر در شکر آن شاخ شکر نعره برآرد چاشنی از بیخ هر دندان ما آمد ز جان بانگ دهل تا جزوها آید به کل ریحان به ریحان گل به گل از حبس خارستان ما  🌼🌼🌼🌼🌼 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
🍃هوالمحبوب ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما ای چشم ج
🍃عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بو العجب من عاشق این هر دو ضد 1570 🍃و الله ار زین خار در بستان شوم همچو بلبل زین سبب نالان شوم‌‌ 🍃این عجب بلبل که بگشاید دهان تا خورد او خار را با گلستان‌‌ 🍃این چه بلبل این نهنگ آتشی است جمله ناخوشها ز عشق او را خوشی است‌‌ 🍃عاشق کل است و خود کل است او عاشق خویش است و عشق خویش جو صفت اجنحه‌‌ی طیور عقول الهی‌‌ 🍃قصه‌‌ی طوطی جان زین سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود 1575 🍃کو یکی مرغی ضعیفی بی‌‌گناه و اندرون او سلیمان با سپاه‌‌ 🍃چون بنالد زار بی‌‌شکر و گله افتد اندر هفت گردون غلغله‌‌ 🍃هر دمش صد نامه صد پیک از خدا یا ربی زو شصت لبیک از خدا 🍃زلت او به ز طاعت نزد حق پیش کفرش جمله ایمانها خلق‌‌ 🍃هر دمی او را یکی معراج خاص بر سر تاجش نهد صد تاج خاص‌‌ 1580 🍃صورتش بر خاک و جان بر لامکان لامکانی فوق وهم سالکان‌‌ 🍃لامکانی نه که در فهم آیدت هر دمی در وی خیالی زایدت‌‌ 🍃بل مکان و لامکان در حکم او همچو در حکم بهشتی چارجو 🍃شرح این کوته کن و رخ زین بتاب دم مزن و الله اعلم بالصواب‌‌ 🍃باز می‌‌گردیم ما ای دوستان سوی مرغ و تاجر و هندوستان‌‌ 1585 🍃مرد بازرگان پذیرفت این پیام کاو رساند سوی جنس از وی سلام‌‌ 🍃دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی‌‌ 🍃چون که تا اقصای هندوستان رسید در بیابان طوطی چندی بدید 🍃مرکب استانید پس آواز داد آن سلام و آن امانت باز داد 🍃طوطیی ز آن طوطیان لرزید بس اوفتاد و مرد و بگسستش نفس‌‌ 🍃شد پشیمان خواجه از گفت خبر گفت رفتم در هلاک جانور 1590 🍃این مگر خویش است با آن طوطیک این مگر دو جسم بود و روح یک‌‌ 🍃این چرا کردم چرا دادم پیام سوختم بی‌‌چاره را زین گفت خام‌‌ 🍃این زبان چون سنگ و هم آهن‌‌وش است و آن چه بجهد از زبان چون آتش است‌‌ 🍃سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف گه ز روی نقل و گاه از روی لاف‌‌ 🍃ز آن که تاریک است و هر سو پنبه زار در میان پنبه چون باشد شرار 1595 🍃ظالم آن قومی که چشمان دوختند ز آن سخنها عالمی را سوختند 🍃عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند 🍃جانها در اصل خود عیسی دمند یک زمان زخمند و گاهی مرهمند 🍃گر حجاب از جانها برخاستی گفت هر جانی مسیح آساستی‌‌ 🍃گر سخن خواهی که گویی چون شکر صبر کن از حرص و این حلوا مخور 1600 🍃صبر باشد مشتهای زیرکان هست حلوا آرزوی کودکان‌‌ 🍃هر که صبر آورد گردون بر رود هر که حلوا خورد واپس‌‌تر رود 🔷تفسیر قول فرید الدین عطار قدس الله روحه: تو صاحب نفسی ای غافل میان خاک خون می‌‌خور که صاحب دل اگر زهری خورد آن انگبین باشد 🍃صاحب دل را ندارد آن زیان گر خورد او زهر قاتل را عیان‌‌ 🍃ز آن که صحت یافت و از پرهیز رست طالب مسکین میان تب در است‌‌ 🍃گفت پیغمبر که ای مرد جری هان مکن با هیچ مطلوبی مری‌‌ 1605 🍃در تو نمرودی است آتش در مرو رفت خواهی اول ابراهیم شو 🍃چون نه‌‌ای سباح و نه دریاییی در میفکن خویش از خود راییی‌‌ 🍃او ز آتش ورد احمر آورد از زیانها سود بر سر آورد 🍃کاملی گر خاک گیرد زر شود ناقص ار زر برد خاکستر شود 🍃چون قبول حق بود آن مرد راست دست او در کارها دست خداست‌‌ 1610 🍃دست ناقص دست شیطان است و دیو ز آن که اندر دام تکلیف است و ریو 🍃جهل آید پیش او دانش شود جهل شد علمی که در ناقص رود 🍃هر چه گیرد علتی علت شود کفر گیرد کاملی ملت شود 🍃ای مری کرده پیاده با سوار سر نخواهی برد اکنون پای دار 🍃تعظیم ساحران مر موسی را علیه السلام که چه فرمایی اول تو اندازی عصا یا ما 🍃ساحران در عهد فرعون لعین چون مری کردند با موسی به کین‌‌ 1615 🍃لیک موسی را مقدم داشتند ساحران او را مکرم داشتند 🍃ز آن که گفتندش که فرمان آن تست گر تو می‌‌خواهی عصا بفکن نخست‌‌ 🍃گفت نی اول شما ای ساحران افکنید آن مکرها را در میان‌‌ 🍃این قدر تعظیم دینشان را خرید کز مری آن دست و پاهاشان برید 🌼🍃
🔅ای عبد! همواره محبتم را در ياری‌ رساندنم درياب و ياری رساندنم را در دگرگونِ شدن قلبت بفهم امام نفّری: https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍ چشمان تو را غباری از خواب گرفت اشک آمد و از دستِ دلم تاب گرفت اين بود پس از تو كار چشمم ای دوست يك عمر نشست و آب را قاب گرفت! 📻 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
مهلت ما اندک است و عمر ما بسیار نیست در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالجلیل✨🍃
الـهی ؛ اگرچه طاعت بسی ندارم ، در دو جهان جز تو کسی ندارم الـهی ؛ هر که‌ را داغ محبت خود نهادی ، خرمن هستی او را به‌ بادنیستی بردادی ، بهشت بی‌تو جای شادی نیست و جز از دوستی تو روی آزادی نیست . عبدالله انصاری https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گاه آدم ، خود آدم ، عشق است بودنش عشق است رفتن و نگاه کردنش عشق است دست و قلبش عشق است در تو می جوشد ، بی آنکه ردش را بشناسی بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده ، روییده ... شاید نخواهی هم ... شاید هم بخواهی و ندانی ... نتوانی که بدانی. 📕 جای خالی سلوچ ✍🏻 دولت آبادی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
امروز دنیا ، به صلح و سکوت و نجابت بیشتر از صدا و هیاهو نیاز دارد . به آغوش سکوت می روم ، رنگ می افزایم به رنگ آسمانِ لاجوردی ... به امروزم سلاااام ✋ 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 درودها یاران ِجان لحظه هایتان قرین نگاه مهربان حضرت دوست ... صلح و آرامش درونی گوارای جانتان🌱✋ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
دريافته‌ام كه دوست داشته‌شدن هيچ و اما دوست داشتن همه‌چيز است و بيش از آن بر اين باورم كه آنچه هستی ما را پر معنی و شادمانه می‌سازد، چيزی جز احساسات و عاطفه ما نيست. پس آن‌كس نیکبخت است كه بتواند عشق بورزد. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
«دل،مانند آب است که اگر بیارامد، بگندد». ماری شمیل بانگ زدم من که دل مست کجا می‌رود؟ گفت شهنشه:«خموش، جانب ما می رود» جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالحی💐 هنوزم بوی زلفش در مشام است هنوزم ذوق لبهایش به کام است کجا فایز شود از ناله خاموش مگر آن دم که در خاکش مقام است - دوبیتی ها - دو بیتی شماره ۱۹ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟ بوی مُشکیم محال است که رسوا نشویم عـشـق ما را پی کاری به‌جهان آورده‌ست ادب این است که مشغول تماشا نشویم 🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ اندیشهٔ معشوق،نگهبانِ خیال است عاشق نتواند به خیالِ دگر افتاد با فیضِ سحرگاه،دلِ تنگ چه سازد رحم است به موری که به تُنگ شِکر افتاد زاهد که گذشت از سرِ دنیا پیِ فردوس مسکین ز هوایی به هوایی دگر افتاد چون غنچه محال است که دلتنگ بماند کارِ دلِ هرکس که به آهِ سحر افتاد از لذتِ دیدار خبردار نگردد چشمی که چو آیینه،پریشان نظر افتاد ... صائب🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH