eitaa logo
تماشاگه راز
275 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالعزیز💐 خدایا درپذیر این نعره ی مستانه ما را مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را در آن صحرا که چون برگ خزان انجمن فرو ریزد به آب روی رحمت سبز گردان دانه ما را زمین مرده احیا کردن آیین کرم باشد چراغان کن به داغ خود دل دیوانه ما را تو کز خون شیر و نوش از نیش و گل از خار می سازی به چشم خلق شیرین ساز تلخ افسانه ما را اگر چه بحر رحمت بی نیازست از حباب ما به باد آستین مشکن دل پیمانه ما را در آن شورش که نه گردون کف خاکستری گردد ز برق بی نیازی حفظ کن کاشانه ما را ز بیم گفتگوی حشر فارغ دار دل "صائب" شفاعت می کند عشقش دل دیوانه ما را
دل گم کرده در این شهر نه من می‌جویم هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست آن پری‌زاده‌ی مه‌پاره که دلبند من است کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست.. عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی کآدمی نیست که میلش به پری رویان نیست 🍃
نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند همه اسمند و تو جسمی همه جسمند و تو جانی
نجوای عشق عشق می گوید به گوشم پَست پَست صید بودن خوشتر از صیادی است در نهاد آدمی عشقی هست به آفریدگار خویش و شوقی هست به بازگشت به حضور بهشت آفرین او. این شوق از آثار همان جرعه ای است که ساقی ازل بر خاک ریخته و آدمی به بوی این شراب از خاک به جانب افلاک سیر می کند: به بوی جرعه ای کو ریخت بر خاک برآمد آدمی تا شد بر افلاک آثار این شوق به جلوه های گوناگون در اطوار و گفتار آدمیان آشکار می شود، و هر زمان که به تعبیر مولانا آتش دل تیز می شود و شیر هجران آشفته و خونریز می گردد و یاد و خاطره ایام وصال در دل جان می گیرد، زیر لب برای تسلّای دل خویش آواز می خواند و این آغاز موسیقی است، یا کلماتی را گرد می آورد تا شرح درد اشتیاق و تریاق فراق باشد و این آغاز شعر است، یا خطی به یاد روی آن معشوق ازل بر صفحه عالم می کشد و این آغاز نقاشی است. برگرفته از کتاب "کیمیا " به قلم حسین الهی قمشه ای
تا نِی در نیزار است و برگ دارد بِدان که بی‌نوا است؛ تا وقتی که اسقاط برگ نکند، لاغر و ضعیف و زرد و بی‌دست و پای نشود نوایی نخواهد داشت. القضات همدانی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🖊 نظر مولانا درباره حجاب 🔹"هر چند زن را امر کنی که پنهان شود، او را دغذغه‌ی خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او رغبت به او بیش گردد. پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت کنی، و پنداری که اصلاح می کنی. 🔹 آن، خود عین فساد است. اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعل بد کند، اگر منع کنی یا نکنی او بر طبع نیک و سرشت پاک خود خواهد رفت و اگر به‌عکس این باشد، باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن. منع، جز رغبت افزون نمی‌کند." ✍️ جان 📗فیه ما فیه https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آتشی بودی و هروقت تو را می دیدم مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید خیره بودم به تو و جرات لبخند نبود هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هر چند نبود شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت جای آنها که به دنبال تو بودند نبود بعد از آن هر که تورا دید رقیبم شد و بعد اتفاقی که رقم خورد خوشایند نبود آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته! کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود بهمنی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محرمی نیست وگرنه که خبر بسیار است! رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
علت بی بنیادی و سرگردانی انسان این است که هستی خود را بر الفاظ و صورت ها نهاده است . هستی خود را ر‌وی مرداب بنا کرده است ... با پیر بلخ مصفا https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالمحبوب💐 مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان که تا تختست و تا بختست او سلطان من باشد اگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستم وگر من دست خود خستم همو درمان من باشد چه زهره دارد اندیشه که گرد شهر من گردد کی قصد ملک من دارد چو او خاقان من باشد نبیند روی من زردی به اقبال لب لعلش بمیرد پیش من رستم چو از دستان من باشد بدرم زهره زهره خراشم ماه را چهره برم از آسمان مهره چو او کیوان من باشد بدرم جبه مه را بریزم ساغر شه را وگر خواهند تاوانم همو تاوان من باشد چراغ چرخ گردونم چو اجری خوار خورشیدم امیر گوی و چوگانم چو دل میدان من باشد منم مصر و شکرخانه چو یوسف در برم گیرم چه جویم ملک کنعان را چو او کنعان من باشد زهی حاضر زهی ناظر زهی حافظ زهی ناصر زهی الزام هر منکر چو او برهان من باشد یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد سر ما هست و من مجنون مجنبانید زنجیرم مرا هر دم سر مه شد چو مه بر خوان من باشد سخن بخش زبان من چو باشد شمس تبریزی تو خامش تا زبان‌ها خود چو دل جنبان من باشد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
کن نظری که تشٖنه ام بهر وصال عشق تو مـن نکنم نظــر به کس ،جـز رخ دلربای تو جان✨🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH