🌹🌹
#شرح_مقالات_شمس
رهایی از رنجش و رنجاندن
🌻مولانا میگفت اینکه از اظهارنظرها و داوریهای دیگران به خشم میآیی، یعنی هنوز از تکبّر رها نشدهای. میگوید خشم، فرزندِ تکبر است:
جمله خشم از کبر خیزد، از تکبر پاک شو
گر نخواهی کبر را رو بیتکبر خاک شو
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو
یکی از نشانههای انسانهای آزادهجان و زندهدل آن است که نقدها و ارزیابیهای دیگران آنها را آشفته و مشوش نمیکند. شمس تبریزی میگوید خیلی دنبال شیخ و ولیّ راستین گشتم و نیافتم. دنبال کسی بودم که اگر سخنی علیه خویش شنید، نرنجد و این چنین کسی را هم نیافتم:
«شیخ خود ندیدم، الا این قدر که کسی باشد که با او نقلی کنند، نرنجد و اگر رنجد، از نقّال رنجد، این چنین کس نیز ندیدم. از این مَقام که این صفت باشد کسی را تا شیخی، صد هزار ساله راه است. الّا مولانا را یافتم به این صفت. و این که باز میگشتم از حَلَب به صحبتِ او، بنا بر این صفت بود.»(مقالات شمس)
برای شمس، نشانهی مهمی بود این «نرنجیدن». میگوید اگر اینهمه راه پیِ مولانا آمدم به این دلیل بود.
اینها را میگویم و میدانم که که فرسنگها تا رسیدن به منزل و مرتبهی «نرنجیدن» فاصله دارم. دستشستن از «رنجاندن» آسانتر است تا رهایی از «رنجیدن».
✍صدیق قطبی
🌹🌹
https://eitaa.com/TAMASHAGAH