حکایت
عبدالملك بن مروان به هنگام مرگ ، از كاخش ، جامه شویی را كه لباس هاى شسته شده را به زمين مى زد،
نگاه كرد و گفت :
اى كاش من "لباس شو" بودم و عهده دار خلافت نشده بودم !
پس سخنش به (ابو حازم _ رخت شو) رسيد .
در پاسخ گفت : سپاس پروردگار را كه آنان را درمرتبه اى قرار داد كه چون مرگشان فرا رسيد،
آرزوى آن كنند كه در مقامى باشند كه ما در آنيم و چون مرگ ما فرا رسد، آرزو نكنيم كه در مقام آنان باشيم
#کشکول
#شیخ_بهایی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد .
امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم.
روزی راه بر کسی بستم .
آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم.
اما من مصمم به کشتن او بودم.
در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت:
شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است.
اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم.
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند.
پس از این گفته امیر دستور داد سر ان مرد را بزنند
#شیخ_بهایی
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو زجو
بهر دنیا نقد ایمان می دهی
گوهری دارب و ارزان می دهی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ،
ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ؛
ﺑﺸﻨﻮ سخن نغز تو ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ
ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ،زﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ
#شیخ_بهایی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
زِ جامِ عشقِ او مَستم
دگر پندم مده ناصح
نَصیحت گوش کردن را
دِل هوشیار می باید ....
#شیخ_بهایی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍁 🍁
می خواست دلَت که
بی دل و دین باشم
باز آی
چنان شُدم که دل می خواهَد...
#شیخ_بهایی
عارفی می گوید:
که روزی دزدان قافله ما را غارت کردند،پس نشستند ومشغول طعام خوردن شدند.
یکی از آن ها را دیدم که چیزی
نمی خورد ،به اوگفتم که چرا با آنها در غذا خوردن شریک نمی شوی؟
گفت :من امروز روزه ام،
گفتم : دزدی وروزه گرفتن عجب است.
گفت :ای مرد!
این راه،راه صلح است که با خدای خود واگذاشته ام،شاید روزی سبب شودوبا او آشنا شدم.
آن عارف می گویدیکسال دیگر او را در مسجد الحرام دیدم که طواف می کند وآثار توبه از وی مشاهده کردم؛رو به من کرد
وگفت:
دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد!
#شیخ_بهایی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
چون جهان بر شاخ گاو استاده راست گاو بر ماهی و ماهی بر هواست پس همه بر چیست؟ بر هیچ است و بس هیچ هی
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
#شیخ_بهایی
🍃🍃🍃
ای عاشق خام، از خدا دوری تو
ما با تو چه کوشیم ؟که معذوری تو
تو طاعت حق کنی به امید بهشت
رو رو! تو نه عاشقی،که مزدوری تو
#شیخ_بهایی
- رباعی شمارهٔ ۷۱
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍🫧🤍
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
#شیخ_بهایی
🍃🌼🍃🌼🍃
سلااام یاران جان
شب بر شما شهد و شیرین💐✋
@TAMASHAGAH
628.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍🕊
بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است
من و درس عشق ای دل!
که تمام وجد و حال است
ز مراحم الهی، نتوان برید امید
مشنو حدیث زاهد، که شنیدنش وبال است
طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است
تو بگو که خون عاشق،
به کدام دین حلال است؟
به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا!
به کرشمهکن حوالهکهجواب صد سوال است
غم هجر را بهایی، به تو ای بت ستمگر
به زبان حال گوید که زبانِ قال لال است
#شیخ_بهایی
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
بر درگه دوست، هر که صادق برود تا حشر ز خاطرش علائق برود صد ساله نماز عابد صومعهدار قربان سر نیاز عا
یک دمک
با خودآ، ببین چه کسی
از که دوری و با که همنفسی
تا کی ای عندلیبِ عالم قدس!
مایل دام و عاشق قفسی؟
#شیخ_بهایی
🍃🍃🍃
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
🍃🍃🍃
@TAMASHAGAH