eitaa logo
تماشاگه راز
278 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💐 یوسف اگر به فراق پدر غمگین گشت چرا نالد؟! چون بوصال وحى حقّ رنگین گشت، وحى حقّ او را در آن چاه بى سامان خوشتر از وصال یعقوب در کنعان، آرى نواختها همه در میان رنج است و زیر یک ناکامى هزار گنج است. پیر طریقت گفت: ار نشان آشنایى راست است، هر چه از دوست رسد احسان است. ور بر دوست در قسمت تهمت نیست گله تاوان است. ور این دعوى را معنى است، شادى و غم در آن یکسان است. جانى دارم به عشق تو کرده رقم خواهیش به شادى کش خواهیش بغم‏ الاسرار میبدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃💐 آن گه چون بما رسیدى این خلعت یابى که:" وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ" مَثَلِ بنده مؤمن مَثَلِ بازست. باز را چون بگیرند و خواهند که شایسته دست شاه گردد مدّتى چشم او بدوزند، بندى بر پایش نهند، ... در خانه‏ اى تاریک باز دارند، از جفتش جدا کنند، یک چندى به گرسنگی اش مبتلا کنند تا ضعیف و نحیف گردد و وطن خویش فراموش کند و طبع گذاشتگى دست بدارد. آنگه به عاقبت چشمش بگشایند، شمعى پیش وى بیفروزند، طبلى از بهر وى بزنند، طعمه گوشت پیش وى نهند، دست شاه مقرّ وى سازند. با خود گوید: در کلّ عالم کرا بود این کرامت که مراست؟ الاسرار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آنکه به "دل" ،"حق" را شناخت،.... "زبانش" از "بیان" باز ماند. المحجوب https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به نام او که زینت زبانها و یادگار جانها نام اوست به نام او که آسایش کارها به نام او که روح روح ها و مفتاح فتوح ها نام اوست به نام او که، فرمان ها روان و حالها بر نظام از نام اوست هم یاد است و هم یادگار ، به نازش می دار تا وقت دیدار الاسرار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به نام او که، زینت زبانها و یادگار جان ها، نام او به نام او که ؛آسایش دلها و آرایش کارها؛ به نام او به نام او که ؛روح روح هاو مفتاح فتوح ها ؛نام او به نام او که ،فرمان ها روان و ... حال ها بر نظام ، از نام اوست. هم یاد است و هم یادگار ، به نازش می دار تا وقت دیدار ... الاسرار میبدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
خرسند شدم بدان که گوئی یکبار ای خسته روزگار؛ دوشت چون بود؟ الاسرار و عدة الابرار، ابوالفضل رشید الدین https://eitaa.com/TAMASHAGAH
شبلى رحمە الله روزى به صحرا بیرون شد چهل كس را دید از والهان و عاشقان كه درد حدیث عشق الهى ایشان را فرو گرفته بود و در ان صحرا همه افتاده هر یکى خشتى در زیر سر نهاده و جان به چنبر گردن رسیده. رقت جنسیت در سینه وى پدید امد، گفت: الهى از ایشان چه می خواهى بار درد بر دلشان نهادى اتش عشق در خرمنشان زدى عاقبت ایشان را به تیغ غیرت می بکشى؟! خطاب امد به سر شبلى كه: ایشان را بکشم چون كشته باشم ،دیت شان بدهم. شبلى گفت: دیت ایشان چه باشد؟! خطاب امد كه: "من كان قتیل سیف جاللنا فدیته لقیا جمالنا" هر كه كشته تیغ جلال ما باشد دیت او دیدار جمال ما باشد. الاسرار_میبدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آدم چون در جمال حوا نگریست پرتو جمال حق دید بر مشاهده حوا ظاهر شده که: "کل جمیل من جمال الله" ذوق آن جمال بازیافت.گفت : ای گل! تو به روی دلربایی مانی وی می ، تو ز یار من به جایی مانی وی بخت ستیزه کار، هر دم با من بیگانه تری ، به آشنایی مانی ! الاسرار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
همه چیز جویند پس یابند؛ او را پیش یابند پس جویند! عبدالله انصاری پیر طریقت گفت: ازینجاست که عارف طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب، و سبب از معنى یافت نه معنى از سبب. مطیع، طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت، عاصى را معصیت از عذاب رسید نه عذاب از معصیت. الاسرار رشیدالدین میبدی
از شدت عشق به معبود گفت : معبودم ! خواهم که گناه همه خلق بر دوش من گذاری تا روز قیامت برای تک تک آن ها فقط با من سخن گوئی و از من سوال کنی. الاسرار @TAMASHAGAH
از شدت عشق به معبود گفت : معبودم ! خواهم که گناه همه خلق بر دوش من گذاری تا روز قیامت برای تک تک آن ها فقط با من سخن گوئی و از من سوال کنی. الاسرار
ای درویش! عالم مثل دریاست که هر ساعت موجی برمی آرد پیدا باشدکه بقای موج چند بود و آن عزیز از سر همين نظر فرموده است : به یک ساعت به یک لحظه به یک دم دگرگون میشود احوال عالم الحقایق /عزیز الدین نسفی @TAMASHAGAH
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي /۴۲ و تو را برای خود پروردم. ترجمه : محمدعلی کوشا الجنان: «و آفریدم تو را برای خودم.» الأسرار: «و ترا بگزیدم خویشتن را.» سورآبادی: «و برگزیدم تو را مر خود را» @TAMASHAGAH
مصری گوید: جوانی به منا ساکن نشسته بود وهمه خلق به قربانی مشغول بودند. من اندر وی نگاه میکردم تا چه کند و کیست ؟! جوان گفت:بار خدایا ! همه خلق به قربانها مشغولند ومن میخواهم تا نفس خود را قربان کنم تو از من بپذیر. این بگفت وبه انگشت سبابه به گلو اشارت کرد وبیفتاد. چون نیکو نگاه کردم مرده بود. المحجوب @TAMASHAGAH