یكي از وزرا معزول شد و به حلقهی درويشان درآمد.
اثر بركت صحبت ايشان در او سرايت كردو جمعيت خاطرش دست داد.
ملك بار ديگر بر او دل خوش كرد و عمل فرمود قبـولش نيامـد و
گفت : معزولي به نزد خردمندان بهتر كه مشغولي .
آنان كه به كنج عافيت بنشستند
دندان سگ و دهان مردم بستند
كاغذ بدريدند و قلم بشكستند
وز دست و زبان حرف گيران رستند
ملك گفتا : هر آينه ما را خردمندي كافي بايد كه تدبير مملكت را شايد .
گفت : اي ملك نشـان خردمندان كافي جز آن نيست كه به چنين كارها تن ندهد.
هماى بر همه مرغان از آن شرف دارد
كه استخوان خورد و جانور نيازارد
#گلستان_ باب_اول
در_سیرت_پادشاهان
https://eitaa.com/TAMASHAGAH