سزد کز خاتم لعلش
زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد
چه باک از اهرمن دارم
#حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
#تیکه_کتاب 📚
گاهی فراموش میکنیم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، این همه راه آمدهایم.
ما به ضیافت هستی دعوت نشدهایم تا با خود جمع کنیم و ببریم،
بلکه آمدهایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمده ایم تا عشق را،
امید را،
دوستی را و نان را با دیگران
تقسیم کنیم.
آمدهایم تا خلائی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!...
📕عشق_پرندهای_آزاد_و_رها
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گفتم: این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش؟
گفت: صبری تا کران روزگاران بایدش
تازیانهی رعد و نیزهی آذرخشان نیز هست
گر نسیم و بوسههای نرم باران بایدش
گفتم: آن قربانیان پار
آن گلهای سرخ ؟
گفت: آری
ناگهانش گریه آرامش ربود
وز پی خاموشی طوفانیاش
گفت: اگر در سوکشان
ابر میخواهد گریست
هفت دریای جهان
یک قطره باران بایدش
گفتمش
خالیست شهر از عاشقان
وینجا نماند، مرد راهی
تا هوای کوی یاران بایدش
گفت: چون روح بهاران
آید از اقصای شهر
مردها جوشد ز خاک
آن سان که از باران،گیاه
و آنچه میباید کنون
صبر مردان و
دل امیدواران بایدش
شفیعی کدکنی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃🌺
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 ✨
🍃
🌺
عشقِ جانان همچو شمعم
از قدم تا سر بسوخت
مرغِ جان را نیز
چون پروانه بال و پَر بسوخت
عشقش آتش بود کردم
مِجمرش از دل چو عود
آتشِ سوزنده بر
هم عود و هم مِجمر بسوخت
خواستم تا پیشِ جانان
پیشکش جان آورم
پیشدستی کرد عشق
و جانم اندر بَر بسوخت
گفتم اکنون ذرهای
دیگر بمانم، گفت باش
ذرهی دیگر چه باشد،
ذرهای دیگر بسوخت
چون رسید این جایگه،
عطار نه هست و نه نیست
کفر و ایمانش نماند
و مؤمن و کافر بسوخت
🌺
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃🌺
گفتيم: ای آتش!!
بر ابراهيم سرد و سلامت باش
با آتش دل ابراهيم اين خطاب كردند
و اگر نه آتـش دل او شعله ای بزدی
كه هرگز در دنيا ذره ای آتش نديدی!
از آنجا بود که ابراهیم گفت:
بار خدايا! مرا يك لحظه با دوزخ گذار
تا بيگانگـان از آتـش دل مـا بـه
يكبارگی نجات يابند
اگر ذره ای از آتش دل مشتاقان
بر آتش دوزخ آيد،
چنانكه كـافران را عذاب باشد از دوزخ،
دوزخ نيز عـذاب يابـد از آتـش دل ايـشان...
تمهیدات
عین القضات همدانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟
چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟
🌼
#عراقی
#انتظار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH