eitaa logo
تماشاگه راز
283 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسم الله الرحمن الرحیم "فاِنَّکَ بِاَعْیُنِنا" بنده‌ی من! تو در حفاظت کامل ما قرار داری سوره‌ی
  خداوندا دل ديوانـه ام ده به صحراى غمت كاشانه ام ده مرا محو جمال خويش فرماى دمادم جلوه‌هايت بيش فرمای بذات وخوى خود محشور ميدار ز زرق و بـرق دنيا دور میدار چه‌خوش از لطف خاص كردگارى به امّيدش رسد امّيدوارى /حسن‌زاده آملی @TAMASHAGAH
دیگران را تلخ می‌آید شراب جور عشق ما ز دست دوست می‌گیریم و شکر می‌شود 🍃 @TAMASHAGAH
وَاصبِر ! صبر داشته باش! صبر یک قدرت است ، ضعف نیست آن نشانه ی بلوغ و اقتدار باطنی است . هر گاه خواستی میزان اقتدارت را دریابی ، ببین هم در برابر خواهش ها و هم در برابر ناملایمات چقدر می‌توانی صبر داشته باشی اقتدار با صبر رابطه ای مستقیم و تنگاتنگ دارد . صبر ، کلید به کار انداختن نیروهای نهان است . عامل برانگیختگی نیروهای به ظاهر خاموشِ جریان حیات است . صبر یعنی فراخوانی انرژی های هستی و دقیقاً از این روست که گفته می شود صبر با ظفر قرین است . به واقع ظفر چون بذری در دل صبر است و چیزی جدا نیست. ریاعي @TAMASHAGAH
«از بایزیدی بیرون آمدم؛ چون مار از پوست. پس نگاه کردم را یکی دیدم، که در عالَم توحید، همه یکی توان دید.» «از خدای به خدای رفتم؛ ندا کردند از من در من که: ای تو من! یعنی به مقام فنای في الله رسیدم.» العارفین /بایزید_بسطامی @TAMASHAGAH
💐 ذکرِ تو از زبان من فکرِ تو از خیالِ من چون بِرود؟ که رفته ای در رگ و در مفاصلم... @TAMASHAGAH
بر لبش قفلست و در دل رازها لب خموش و دل پر از آوازها عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند جان @TAMASHAGAH
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم 🍃 @TAMASHAGAH
چه خبر دارد از حقیقتِ عشق پای‌بندِ هوای نفسانی! خودپرستان نظر به شخص کنند پاک‌بینان به صُنعِ ربّانی 🍃 @TAMASHAGAH
«اگر بعضی از مردم این حقیقت را فهم نمی‌کنند، مرا چه باک؟! برای ایشان بهتر آن است که تو را بیابند بدون آنکه پاسخ سؤال خویش را دریافت کنند، تا آن که پاسخی دریافت کنند، اما تو را نیابند.» قدّیس آگوستین، ترجمهٔ سایه میثمی، ص۵۴، دفتر پژوهش و نشر سهروردی) یادآور شعرِ سعدی است: «علمی که ره به حق ننماید جهالت است». آخر چه سود از انبوه آموخته‌ها، اگر راهی به دیداری نباشد. اگر به لمس تماشایی نینجامد. شاعر معاصر می‌گفت: «آغاز و ختمِ ماجرا، لمسِ تماشای تو بود». و باقی هیچ! خودت را نشان بده، لحظه‌ای حتی، و دانایی‌ام را بسِتان. و مولانا که به قلب این معنا راه یافته بود، می‌گفت: ور تو افلاطون و لقمانی به عِلم من به یک دیدارْ نادانَت کنم قطبی @TAMASHAGAH