همراه با کتاب داستانهای بهمنیاری
حکیمی دروقت سخن گفتن ، طوری شمرده وبا تانی کلمات را ادا می کرد که مستمع را ملول می ساخت .
یکی سبب را پرسید
گفت:"از بیخ لب گلو تالب هفت بند است
وانسان عاقل باید سخن خود را درسر هریک از بندها نگاه دارد.
ودراطراف آن تامل وتفکر کند تاوقتی که از دهان خارج می شود،
پخته،سنجیده وبی عیب ونقص باشد
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبا ماندن
و
زیبا حرف زدن تو را
آن هم وسط جنگ و آتش و آوارگی
تمام دنیا باید ببیند...
عزیز دلم
تو که حرف میزنی
و از زیبایی میگویی
انگار غزه لب به سخن باز کرده و دارد
با دنیا
همینقدر زیبا حرف میزند
طوری که تمام دنیا دلشان میخواهد
شبیه شما زیبا باشند
صبور
مقاوم
شاکر
و پر از لطافت عشق...
🌱🌱🌱
درون هر زنی
دختر بچه ای پنهان است
که در هر شرایطی زیباست
و زیبایی را دوست دارد...
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
نگاهی به چاپ ششم کتاب «شازده کوچولو»
نوشته: آنتوان دو سنت اگزوپری
ترجمه:عباس پژمان
ناشر: نشرهرمس
برشی از متن:
شازده کوچولو گفت:
سلام کلاه بامزهای دارید.
خودپسند در جواب گفت:
این کلاه برای تشکر کردن است. هر وقت که برایم ابراز احساسات میشود این را از سرم برمیدارم. بدبختانه هیچوقت گذار کسی به اینجا نمیافتد.
شازده کوچولو گفت، که چیزی نفهمیده بود، گفت: چه فرمودید؟
پس خودپسند او را راهنمایی کرد: «دستهایت را به هم بزن.»
شازده کوچولو دستهایش را به هم زد. خودپسند کلاهش را از سرش برداشت و با تواضع از او تشکر کرد.
شازده کوچولو در دلش گفت:
این کیفش بیشتر است تا دیدن شاه.و باز شروع کرد به دست زدن.
خودپسند هم شروع کرد کلاه از سر برداشتن و جواب دادن. پنج دقیقهای این بازی ادامه داشت که شازده کوچولو از یکنواختی آن خسته شد.
پرسید: چه کار باید کرد که کلاه از سرت بیفتد؟
اما خودپسند نشنید او چه گفت. خودپسندها فقط ستایشها را میشنوند..
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
تا قیامت صحبت زاهد نخواهد ماند گرم
زود این هنگامه تزویر بر هم میخورد
[جناب صائب تبریزی]
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بیلرز شوم چونک به پایان برسم
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
هیچ طبیبی ندهد بیمرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
آن نور مبین که در جبین ما هست
وان ضوء یقین که در دل آگاهست
این جملهٔ نور بلکه نور همه نور
از نور محمد رسولالله است
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
راحت در آن است که هر چه خدای تعالی تو را در پیش اورد
ان را سعادت کلی خود دانی..
#شمس تبریزی🍃
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
تماشاگه راز
راحت در آن است که هر چه خدای تعالی تو را در پیش اورد ان را سعادت کلی خود دانی.. #شمس تبریزی🍃 @TAMAS
هرکه راضی بررضای داوراست
رتبه اش ازصابران بالاتراست
ای فدای انکه دررنج ومحن هست
راضی بررضای ذوالمنن
فرمود
الرضا باب الله الاعظم
در اخرعرفان راضی برضای الهی است
ولذا اولین کسی که روز عاشورابزیارت قتلگاه سید شهدا رفت جابربن عبدالله انصاری بود
او گفت ازمیان ان گوشتهای پاره پاره شده جسد مطهر اقاابا عبدالله این صدا بگوشم میرسید
الهی رضن برضائک وتسلیما لامرک یا غیاث المستغیثین
🌱🌱🌱
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست
وان کو کلهت نهاد طرار تو اوست
وانکس که ترا بار دهد بار تو اوست
وانکس که ترا بیتو کند یار تو اوست
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
❤️
قاعده عشق چیست؟
شرط محبت کدام؟
ازهمه بگریختن باغمت امیختن
مولوی
پرسید یکی که عاشقی چیست
گفتم که چو ماشوی بدانی
گفتا که مپرس ازاین معانی
ازهمه بگریختن باغمت امیختن
🌱🌱🌱
@TAMASHAGAH
۱۷ فروردین ۱۴۰۳