eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم ایمن و بی‌لرز شوم چونک به پایان برسم @TAMASHAGAH
هیچ طبیبی ندهد بی‌مرضی حب و دوا من همگی درد شوم تا که به درمان برسم @TAMASHAGAH
آن نور مبین که در جبین ما هست وان ضوء یقین که در دل آگاهست این جملهٔ نور بلکه نور همه نور از نور محمد رسول‌الله است @TAMASHAGAH
آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست وان کو کلهت نهاد طرار تو اوست وانکس که ترا بار دهد بار تو اوست وانکس که ترا بی‌تو کند یار تو اوست @TAMASHAGAH
گوش‌ها که حلقه در گوش وی است حلقه‌ها یابند از آن زرگر بلی شاهد جان چون شهادت عرضه کرد یابد ایمان این دل کافر بلی چون براق عشق از گردون رسید وارهد عیسی جان زین خر بلی @TAMASHAGAH
دزدیده چون جان می‌روی اندر میانِ جانِ من سروِ خرامانِ منی ای رونقِ بستانِ من چون می‌روی بی‌من مروای جانِ جان بی‌تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله‌یِ تابانِ من @TAMASHAGAH
خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی @TAMASHAGAH
هزاران جان ما و بهتر از ما فدای تو که جانِ جانِ جانی ! @TAMASHAGAH
بستان باده دیگر جز از آن احمر و اصفر کندت خواجه معنی برهاند ز نقوشت دهد آن کان ملاحت قدحی وقت صباحت به از آن صد قدح می که بخوردی شب دوشت @TAMASHAGAH
آن را که شفا دانی، درد تو از آن باشد وان را که وفا خوانی، آن مکر و فسون باشد آن جای که عشق آمد، جان را چه محل باشد؟! هر عقل کجا پرد؟! آن جا که جنون باشد @TAMASHAGAH
شاهیست که تو هرچه بپوشی داند بی‌کام و زبان گر بخروشی داند هر کس هوس سخن فروشی داند من بندهٔ آنم که خموشی داند @TAMASHAGAH
تا نقش خیال دوست با ماست دلا ما را هم عمر خود تماشاست دلا وانجا که مراد دل برآرید ای دل یک خار به از هزار خرماست دلا @TAMASHAGAH
کی بود او را درین خوف و حزن آرزوی از قفس بیرون شدن او همی‌خواهد کزین ناخوش حصص صد قفص باشد بگرد این قفص حصص=‌ بهره ها 🌹 @TAMASHAGAH
من بی من و تو بی تو در آییم در این جو زیرا که در این خشک بجز ظلم و ستم نیست 🕊 @TAMASHAGAH
رنج تن دور از تو ای تو راحت جان‌های ما چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما @TAMASHAGAH
درها همه بسته بود بر ما بگشود چو راه داد بی‌ما با ما دل کیقباد بنده‌ست بنده‌ست چو کیقباد بی‌ما ماییم ز نیک و بد رهیده از طاعت و از فساد بی‌ما @TAMASHAGAH
عارفان را نقد شربت می‌دهی زاهدان را مست فردا می‌کنی مرغ مرگ‌اندیش را غم می‌دهی بلبلان را مست و گویا می‌کنی زاغ را مشتاق سرگین می‌کنی طوطی خود را شکرخا می‌کنی آن یکی را می‌کِشی در کان و کوه وین دگر را رو به دریا می‌کنی @TAMASHAGAH
تو از خواری همی‌نالی نمی‌بینی عنایت‌ها؟! مخواه از حق عنایت‌ها و یا کم کن شکایت‌ها... 🌹 @TAMASHAGAH
دی شیخ باچراغ همی گشت گردشهر کزدیو و دد ملولم وانسانم آرزوست گفتند یافت می نشود؛جسته ایم ما گفت آن که یافت می نشود؛آنم آرزوست 🕊 @TAMASHAGAH
آموزه ای از مثنوی معنوی مولانا: "گفت موسی ای خداوند حساب نقش کردی باز چون کردی خراب نر و ماده نقش کردی جان‌فزا وانگهان ویران کنی این را چرا" گفت حق دانم که این پرسش ترا نیست از انکار و غفلت وز هوا" ورنه تادیب و عتابت کردمی بهر این پرسش ترا آزردمی" 🍁🍁🍁🍁 روزی حضرت موسی(ع) به خداوند گفت: "ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود می‌کنی؟" خداوند فرمود : "ای موسی! من می‌دانم که این سوال تو از روی نادانی و انکار نیست و گرنه تو را ادب می‌کردم و به خاطر این پرسش تو را گوشمالی می‌دادم. اما می‌دانم که تو می‌خواهی راز و حکمت افعال ما را بدانی و از سرّ تداوم آفرینش آگاه شوی. و مردم را از آن آگاه کنی. تو پیامبری و جواب این سوال را می‌دانی. این سوال از علم برمی‌خیزد. هم سوال از علم بر می‌خیزد هم جواب. هم گمراهی از علم ناشی می‌شود هم هدایت و نجات. همچنانکه دوستی و دشمنی از آشنایی برمی‌خیزد." آنگاه خداوند فرمود : "ای موسی برای اینکه به جواب سوالت برسی، بذر گندم در زمین بکار. و صبر کن تا خوشه شود." موسی بذرها را کاشت و گندم هایش رسید و خوشه شد. داسی برداشت ومشغول درو کردن شد. ندایی از جانب خداوند رسید که ای موسی! تو که کاشتی و پرورش دادی پس چرا خوشه‌ها را می‌بری؟ موسی جواب داد: "پروردگارا ! در این خوشه‌ها، گندم سودمند و مفید پنهان است و درست نیست که دانه‌های گندم در میان کاه بماند، عقل سلیم حکم می‌کند که گندم ها را از کاه باید جدا کنیم." خداوند فرمود: "این دانش را از چه کسی آموختی که با آن یک خرمن گندم فراهم کردی؟ " موسی گفت: "ای خدای بزرگ! تو به من قدرت شناخت و درک عطا فرموده‌ای." خداوند فرمود : " پس چگونه تو قوه شناخت داری و من ندارم؟ در تن خلایق روحهای پاک هست، روحهای تیره و سیاه هم هست . همانطور که باید گندم را از کاه جدا کرد باید نیکان را از بدان جدا کرد. خلایق جهان را برای آن می‌آفرینم که گنج حکمت های نهان الهی آشکار شود." خداوند گوهر پنهان خود را با آفرینش انسان و جهان آشکار کرد پس ای انسان تو هم گوهر پنهان جان خود را نمایان کن. @TAMASHAGAH
جان ببر آنجا که دلم برده‌ای @TAMASHAGAH
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای @TAMASHAGAH
آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان پرده‌است بر درگاه جان 🌹 @TAMASHAGAH
نقش‌بند جان که جان‌ها جانب او مایلست عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست آنکه باشد بر زبان‌ها لا احب الافلین باقیات الصالحات است آنکه در دل حاصلست @TAMASHAGAH
چیست که هر دمی چنین می‌کشدم به سوی او عنبر نی و مشک نی بوی وی است بوی او 🌱 @TAMASHAGAH