🍃💐
گه دهانت جان ستاند،
گاه خالت
دل برد
در کتاب آفرینش
نُقطهای بیکار نیست...
#فانی_کشمیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ طلب /داغ تو دارد این دلم ...❤️ /
گوشههایی از غزل #مولانا
با ادغام شعری از #قاسم_صرافان
🔰 دیدن و شنیدن
کرد مَردی از سُخَندانی سوآل
حَقّ و باطِل چیست ای نیکو مَقال؟
گوش را بِگْرفت و گفت این باطِل است
چَشمْ حَقّ است و یَقینَش حاصِل است
#مثنوی_مولانا
🌼🌼🌼🌼
مردی از یک سخنور سوال پرسید که حق و باطل چیست؟
آن سخنور گوش او را گرفت و گفت این باطل است و چشم حق است و با آن میتوان یقین حاصل کرد.
✅ دیگران را بر اساس شنیدهها قضاوت نکنیم. تا رفتار و گفتار کسی را با چشم نبینیم نمیتوانیم در مورد آنها قضاوت درست کنیم. ما گذشته کسی را نمیشناسیم و نمیدانیم چه زندگی داشتهاند. ما در لحظهلحظه زندگی آنها حضور نداشتهایم. قضاوت را به خداوند بسپاریم که از همه جزئیات زندگی انسانها مطلع است.
🍃
🍃🍃
دل آدمی را چهار پرده است:
👈پرده اول "صدر" است
که مستقر "عهد الهام" است
👈 پرده دوم "قلب" است
که "محل ایمان" است
که فرمود: کتب فی قلوبکم الایمان (مجادله /22)
👈پرده سوم "فواد" است
که "سراپرده مشاهدات حق" است
که فرمود: ما کذب الفواد ما رای
(نجم /11).
👈پرده چهارم "شغاف" است
که "محط رحل عشق" است
که فرمود: قد شغفها حبّاً
(یوسف /30)
🍃 این چهار پرده هر یکی را
خاصیتی است و از حق به هر یکی نظری.
🍃"رب العالمین" چون خواهد که "رمیده ای" را به کمند لطف در راه خویش کشد
🍃اول نظری کند به "صدر" وی
تا سینه وی از هواها و بدعتها پاک گردد
و قدم وی بر جاده سنت مستقیم شود.
🍃پس نظری کند به" قلب" وی
تا از آلایش دنیا و اخلاق نکوهیده
چون عجب، حسد، کبر، ریا، حرص، عداوت و رعونت پاک گردد، و در راه ورع روان شود.
🍃پس نظری کند به" فواد "وی و او را از علایق و خلایق باز برد ،
چشمه علم و حکمت در دل وی گشاید، نور هدایت تحفه نقطه وی گرداند.
چنانکه فرمود:
فهو علی نور من ربه "
(زمر /22).
🍃 پس نظری کند به شغاف وی،
"نظری و چه نظری؛ نظری که بر روی جان نگار است"
و درخت سرو از وی بیاراست و دیده طرف به وی بیدار است
نظری، چون این نظر به شغاف دل رسد،
او را از آب و گل باز برد، قدم در کوی فنا نهد...
🔰#علامه حسن زاده
#شرح دفتر دل
🍃💐
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
#شیخ_بهائی
هنگامیکه شما خویش (خودتان) را بشناسید دیگران هم تبدیل به همان خویش میشوند،
جهان "خویش" میشود،
درخت "خویش" میشود،
آسمان "خویش "میشود،
سیارات "خویش" میشوند،
تمام کائنات "خویش" است.
بنابراین به هر جا که بروی،
هر کاری که بکنی مشغول دیدن خویشی و خویش ....
همیشه عشق و مهر و صلح و سعادت است.
به همین دلیل دیگر هیچچیزی نمیتواند شما را ناراحت کند ....
به این دلیل که شما چیزی را
جدا از خودتان نمیبینید.
شما در همه چیز و همه کس "خودتان" را میبینید.
#رابرت_آدامز
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
#باباطاهر
🍃💐
امشب يه آقايِ جااُفتاده اي اومد داخلِ مطب، سلام كرد و نشست
كنارِ دستم .
گفتم : بفرمائيد مشكلتون چيه ؟
گفت: بيابان را سراسر
مَه گرفته است....
بي اختيار گفتم: چِراغِ قِريه پنهانست
گفت: موجي گَرم در خونِ بيابان است.
گُفتم: نيما ؟
گفت: نخير شاملو !
نشوندِمش پُشتِ دستگاه و معاينه اش كردم.
يعني تا حالا هيشكي دنيا را از پُشتِ آبِ مرواريد به اين قشنگي واسه ام توصيف نكرده بود.
خنديدم و پرسيدم:
چندسالتونه ؟
اونم خنديد و گفت:
به پايان رسيديم اما نكرديم آغاز...
بي اختيار گفتم:
فروريخت پَرها نكرديم پرواز...
اونم گفت: ببخشاي اي روشنِ عشق بر ما ببخشاي..
گفتم: فريدون مشيري ؟
بلافاصله گفت :نخير !
شفيعي كدكني و هفتاد و شيش سالمه.
يعني تا حالا هيشكي گُذرِ عمر را اينقد قشنگ برام توصيف نكرده بود ؛
پاكِ معاينات را كه انجام دادم، دوباره نشستم پـشت ميزم و اونم كنارِ دستم .
پرسيدم:
حالا ميخواين عمل كنين يا نه؟
گفت: آري آري زندگي زيباست
دوباره بي اختيار گفتم:
زندگي آتشگهي ديرنده پابرجاست،
گر بيفروزيش
رقصِ شعله هايش هر كران پيداست.
سَرِشو تكون داد و گفت :
ورنه خاموش است و خاموشي گناهِ ماست...
گفتم: حميد مصدق ؟
گفت: نخير سياوش كسرائي!
يعني تا حالا هيشكي به اين قشنگي پوزمو نزده بود...☺️
✍دکتر زندی
🍃💐
دیـر است که دلدار پیامی نفـرستاد
ننوشـت سلامی و کلامی نفـرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانیـــد و سلامی نفـرستاد
سوی من وحشی صفت عقـل رمیده
آهوروشی کبک خـــرامی نفـرستاد
#حافظ
🍃💐
محبوبم!
تو آن محبوبی که چشم از دیدنت سیر نمیشود و گوش از شنیدنت مملو نمیگردد.
محبوبم!
مرا فقط صرف خودتان کنید.
عشق شما فراسویِ مرزهای بیرونی، فراسوی مرز واقعیت، فراسوی مرز خیال و فراسوی مرز این حرفها و کلمههاست.
#محمد_صالح_علاء
🍃💐
آنهایی که به ثروت و قدرت دنیوی خود مغرور می شوند، کسانی هستند که "برج و باروی عظیم "را بر "تپه ای از ماسه" بنا می گذارند و بیهوده متكبر می شوند. اما دیر زمانی نمی پاید که در خواهند یافت نسیمی سهمگین از نیروهای مخالف محیط تمام بنای نامطمئن و ماسهای او را از غرور دنیا می پاشند و
ویران می کند. .
و افرادی که بندرت بار مسئولیت زندگی را به عنوان وظیفه می پذیرند و کار خود را به عنوان وظیفه با روحیه ای شاد جهت رشد روح خویش غنیمت نمی شمارند، چگونه هستند...
همچون الأغهایی بارکش بی توجه و بی خبر از بار طلای خویش.
چنین افرادی حتی لحظه ای توقف و استراحت ندارند تا از آن لذت ببرند؟ اینان فقط زندگی می کنند تا بخورند، بخوابند،
کار کنند و تولید کنند. و
عاقبت دستخوش پیری و یاس و مرگ می شوند.
از این همه سال های بارکشی احمقانه چه برجای مانده است؟
فقط درهای خرد لازم است تا از غفلت زندگی رهایی یابی!
فلسفه بیزاری و کسالت بعضی حکیمان را مغرور کرده است و از «اصل حقیقت زندگی دور.»
اینان رخسار از فرشته هایی که زیبایی خلقت را در خاطر زنده می کنند، خود را رخسار می چرخانند و از مواهب زندگی به دلیل ناپایداری آنها می گذرند.
اما در حقیقت تعلقات دنیا ناپایدارند و شناخت این حقیقت به خودی خود یک درک صحیح عقلانی نیست و هیچ ارزشی از طرد آنها به تنهایی حاصل نمی شود.
"خرد و شهود" بایستی به کمالات و ویژگی های زندگی نزدیک شود. چرا از جهان روی بگردانیم؟
برعکس بایستی شعف و شادهای بیرون زندگی را پذیرفته و از آنها انگیزه ای جهت رضایت درون ایجاد کنیم و از شادی ظاهر بیرونی برای بقای بهشت شعف درون بهره جوئیم. همچنین جذب انگیزه های درونی، در حقیقت تجارب شادی بیرون را افزایش می دهد. زیرا منبع احساس شادی را به طور صحیح تشدید می کند.
از هر عامل بیرون مکدر و دلگیر نشوید و نیز به هیجان و شعف در نیاید.
#شراب_صوفی
#خروش_خم_ها