#آهویی_ در بند_ و _محو_ مهربانی_ توام !
بازکن زنجیر را ...
از پای احساس و مرا در عشق خود
آزاد کن✋🕊
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅
محمّدی آن باشد
که شکسته دل باشد
پیشینیان
شکسته تن می بوده اند
به دل می رسیده اند !
#شمس_تبریزی
4_5877461993509619431.mp3
4.18M
🕊
سَلامٌ عَلىٰ آلِ طٰهٰ وَ يٰس
سَلامٌ عَلىٰ آلِ خَيْرِ النَّبِيِّين
سَلامٌ عَلىٰ رَوْضَةٍ حَلَّ فِيها
إِمامٌ يُباهِي بِهِ الْمُلْكُ وَالدِّين
امام به حق شاه مطلق که آمد
حریم درش قبلهگاه سلاطین
شه کاخ عرفان گل شاخ احسان
دُرِ دُرج امکـان مه بُرج تمکیـن
علیبنموسیالرّضا کز خدایش
رضا شد لقب چون رضا بودش آیین
ز فضل و شرف بینی او را جهانی
اگر نبوَدَت تیره چشم جهان بین
پـی عطـر روبنـد حـوران جنّـت
غبار درش را به گیسوی مشکین
اگر خواهی آری به کف دامـن او
برو دامن از هرچه جز اوست برچین
شیخ عبدالرحمن جامی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🕊
کبوتر حرم آستان قدس تواَم
به جز هوای تو در سر مرا هوایی نیست...
اَلسَّلامُ عَلَیک یا
عَلِی ابْن مُوسَی الرِّضا الْمُرْتَضی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دچار یعنی عاشق ❤
شعر: سهراب سپهری
خوانش: احمدرضا احمدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️
« مقام رضا »
رضا از مقامات عالی سلوک بل آخرین آنهاست
و نیل بدان برای هر سالکی میسر نیست
رضا میوهٔ درخت عشق و محبت است
کسی که بدین مقام منیع می رسد
از دل و جان معتقد می شود که
در قسمت ازلی خطا و زَلَلی نرفته
و هرچه بر او می رسد خیر محض است
غزالی می گوید یکی از
نشانه های عشق و محبت این است که
آدمی به خاطر معشوق و محبوب خود
ناملایمات و بلاها را به جان بخرد
عارفان ربّانی گفته اند که
حقیقت و کُنه رضا این است که
بنده رضای خود را با
رضای حضرت معشوق معاوضه کند
چنان که از رابعه عدویّه پرسیدند
چه وقت بنده به رضا می رسد؟ گفت:
((آن گاه که هم نعمت و
هم مصیبت او را شادمان کند))
خرسندی بنده از نزول بلا از آن روست
که یقین دارد که بلا
برای اصلاح و تکمیل نفس او لازم است.
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جِد
بوالعجب من عاشقِ این هر دو ضد
(شرح موضوعی مثنوی معنوی)
✍دکتر کریم زمانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
کسی را گم میکنیم، و دیگر نشانی خانهی خود را نیز از یاد میبریم.
کسی را از دست میدهیم و دیگر در چشمهای خود نیز غریبهایم.
عاشقانهترین شعر به گمانم این شعر مولانا است که گفت:
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بیمن مباش و آن جهان بیمن مرو...
نه این جهان خوش است.
نه آن جهان خوش است.
خوشی حضور توست.
حتی جاودانگی نیز در جدایی از عزیزان هیچ است.
چه ذوقی دارد عمر دراز یا جاودانه در غیاب کسانی که حضورشان وطن است. خانه است.
چه ذوقی دارد مرگ اگر پلی نباشد به دیداری.
چه لطفی دارد زیستن و شب را و روز را دوره کردن وقتی جدا افتادهای.
و مولانا گفت: جان را چه خوشی باشد بیصحبت جانانه
غریب کسی است که در چشم خود نیز غریب است.
ما خویشتن را در چشم عزیزانمان مییابیم و بازمیشناسیم.
در غیاب آن چشمهای آشنا چهره خود را از دست میدهیم.
اگر امید وصالی نباشد، نه زیستن خوش است نه مردن.
مولانا گفت: بیتو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشم...
"تو" در منظر مولانا چه نقش حیاتی و یگانهای دارد.
"من" را در "تو" مییابد و معنا میکند و خوشی حیات و مرگ را.
و امروز را و فردا را همه در "تو" میجوید.
که: روزها گر رفت، گو رو باک نیست، تو بمان...
و:
هر چند به روزگار در مینگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
این حقیقت را مولانا زیسته و در آن سوخته است که عمر و ابدیت بدون "تو" همچون ظرفی خالی است.
او شیفتهی ظرف زندگی و طول زندگی نبود.
او شیفته تجربهی حضور "تو" در فرصت زندگی بود:
عمر اَوانیست و وصل، شربت صافی در آن
بی تو چه کار آیدم رنج اَوانی مرا
میگوید من طالب آن شربت صافی هستم که در پیوند با تو دست میدهد.
ور نه مراقبت از این ظرفهای شکستنی چه مزه دارد.
ملالآور است.
مولانا بیش از هر شاعر و عارف دیگری به "تو" میاندیشید و جان و جهان و ابدیت و خوشی را در حضور تو مییافت.
ای تو...
✍ صدیق قطبی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅
شاه شجاع کرمانی چهل سال بِنَخفت
چون ناگاهی در خواب شد
جمال ذوالجلال در خواب دید
از غایت عشق گفت:
بار خدایا من این عزت را
در بیداری میطلبیدم
در خواب یافتم
خطاب آمد که یا شاه
این عزت ثمرۀ آن بیداری هاست
بعد از آن،همیشه جامه در سر کشیدی
بعد از گزاردن فرض و سنت
سر بر بالین انتظار باز نهادی و میگفتی:
در خواب خیال تو مرا یاد کند
آید برِ من دل مرا شاد کند
دل پندارد که من ترا یافتهام
بیدار شود هزار فریاد کند
لوایح
عین القضات همدانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
#کتاب_نوشته
ای نافهی مشکصفت،
ای بزمگاه رزمآوران معرفت،
مگر ندانی که حد دلتنگی تا کجاست؟
ورقی از دردم باز کن...
#عبهرالعاشقین
شیخ #روزبهان_بقلی فسایی شیرازی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅
حق تعالی در انسان جز جمال خود چیزی ندید
پس همه عالم جمال خدا و او جمیل است
او دوستدار جمال و زیبایی است
از این روی کسی که جهان را از این دیدگاه بنگرد
جز جمال خداوند چیزی را دوست ندارد
چرا که زیبایی صنعت جز
به زیباکاری صنعتگر نسبت داده نمی شود...
📚فتوحات مکیه
شیخ ابن عربی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گفت لیلی را خلیفه کان توی
کز تو مجنون شد پریشان و غوی؟
از دگر خوبان تو افزون نیستی
گفت:خامش چون تو مجنون نیستی!
هر که بیدارست او در خوابتر
هست بیداریش از خوابش بتر
چون بحق بیدار نبود جان ما
هست بیداری چو در بندان ما
#مولوی_مثنوی شریف
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سلطان العارفین بایزید بسطامی گفت:
هیچکس بر من چنان غلبه نکرد که جوانی از بلخ مرا گفت یا بایزید،حدّ زهد شما چیست؟
گفتم :چون بیابیم ،بخوریم وچون نیابیم، صبر کنیم.
گفت: سگان بلخ نیز همین صفت را دارند!
پس من گفتم :
حدّ زهد شما چیست ؟!
گفت:ما چون نیابیم صبر کنیم
و چون بیابیم، ایثار !
#تذکره_الاولیاء
#عطار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بسوز ای دل که تا خامی نیاید بویِ دل از تو
کجا دیدی که بیآتش کسی را بوی عود آمد؟
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به
فریاد آمد ...♥️🍂
حضرت حافظ
🍂♥️🍁
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️🍂🌹
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله حسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد
حضرت حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️🍂
به سرت گر همه آفاق به هم جمع شوند
نتوان برد هوای تو برون از سر ما
تا ز وصف رخ زیبای تو ما، دم زدهایم
ورق گل خجل است از ورق دفتر ما
حضرت حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بیلنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بیدل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه
در حلقه لنگانی میباید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه
#مولانا
آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من
خواهم که شب تاری شود پنهان بیایم پیش تو
از روی تو روشن شود شب پیش رهبانان من
دریای چشمم یک نفس خالی مباد از گوهرت
خالی مبادا یک زمان لعل خوشت از کان من
عشق تو را من کیستم از اشک خون ساقیستم
سغراق می چشمان من عصار می مژگان من
ز اشکم شرابت آورم وز دل کبابت آورم
این است تر و خشک من پیدا بود امکان من
در سر به چشمم چشم تو گوید به وقت خشم تو
پنهان حدیثی کو شود از آتش پنهان من
با این همه کو قند تو کو عهد و کو سوگند تو
چون بوریا بر می شکن ای یار خوش پیمان من
گفتم چو خواهی رنج من آن رنج باشد گنج من
من بوهریره آمدم رنج و غمت انبان من
پس دست در انبان کنم خواهنده را سلطان کنم
مر بدر را بدره دهم چون بدر شد مهمان من
#مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست، صبـوری کدام و خواب کجا؟
#حافظِ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گفت : چون شب درآید
شاد شوم
که مرا خلوتی بُوَد بی تفرقه...
#تذکره الاولیا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃هوالمحبوب
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
هم عفاالله صبا کز تو پیامی میداد
ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود
بگشا بند قبا تا بگشاید دل من
که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر
کز جهان میشد و در آرزوی روی تو بود
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️
خوش نشستی بر دلم ؛
کاشانه می خواهی چه کار...؟!
#راحم_تبریزی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH