eitaa logo
تماشاگه راز
283 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 آن کسی که نماز کند و روزه دارد، به خلق نزدیک بود و آن کسی که فکرت کند؛ به خدا 📚 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ ﻣﺮﺍ ﻣﺴﺖ ﮐﺮﺩﯼ، ﺷﺮﺍﺑﯽ ﻣﮕﺮ؟ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻣﺮﺍ، ﺷﻌﺮ ﻧﺎﺑﯽ ﻣﮕﺮ؟ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺴﯿﻢ ﮔﻞ ﻧﻮﺭﺱ ﻣﻦ، ﮔﻼﺑﯽ ﻣﮕﺮ؟ ﺭﻫﺎﻧﺪﯼ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﭼﻪ ﺳﺒﺰﻡ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ، ﺁﺑﯽ ﻣﮕﺮ؟ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃 چرا نباید کرد؟👌 هنگامی که ما کسی یا موضوعی را قضاوت میکنیم بدین معناست که در درون خود نمی توانیم آن موضوع را هضم و «درک» کنیم. عدم «درک» آن موضوع یا رفتار به این معناست: «من این را تجربه نکره ام و آن را نمی فهمم» سپس این پیام را به هستی ارسال میکنیم که : «من به تجربه و در نهایت «درک» این موقعیت نیازمندم.» پس جهان هستی شرایط و موقعیتی را پیش روی من می نهد تا آن را تجربه و نهایتا«درک» کنم.چرا که همه چیز باید «درک» شود تا از چرخه کارما خارج شود. مراقب قضاوتهای آشکار و پنهان خود باشید. تا به شرایطی که نمی خواهید مبتلا نشوید. حتی اگر موضوعی را درک نمی کنید از آن بگذرید و یا آن را بپذیرید. خالق هستی خود بهتر میداند که هر چیزی را چگونه در جایگاه درست خویش قرار دهد پس قضاوت بی معناست. نکته: قضاوتهای کوچک و بزرگ ما،قسمت بزرگی از نشخوارهای ذهنی مان را تشکیل میدهد. 🍃🌼🍃🌼
خورشیدی در جان تو پنهان است دریا از یاد تو پریشان است عاشق شو زیرا عاشق انسان است 🌹🌹
هوالعزیز💐
پریشان خاطرم از همنشینان عزلتی دارم خموشی صحبت خاصی ست، با خود خلوتی دارم آن کس که به صحبت من ره یافت، علامتش آن است که صحبت دیگران بر او سرد و تلخ شود. نه چنان که سرد شود و همچنین صحبت می کند، بلکه نتواند با ایشان صحبت کردن. تصحیح محمد‌علی موحد
هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی مارا که تو منظوری خاطر نرود جایی
ای شبِ آشفته بُرو وِیْ غَمِ ناگُفته بُرو ای خِرَدِ خُفته بُرو دولتِ بیدار بیا !
🔆🔆 هوالمحبوب💐 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این روی من و آینه وصف جمال که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند همت و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند 🔆🔆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مباش در پیِ آزار و هر چه خواهی کن که در طریقتِ ما، غیر از این گناهی نیست https://eitaa.com/TAMASHAGAH