eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
💚💖💜❤️💙💛 از تا ح‌سین ق‌دیانی: احمد کاظمی سال‌ها بعد از جنگ هم زندگی کرد تا محسن حججی الگوی خود را پیدا کند! محسن حججی جوانی بود که نه بهمن ۵۷ را درک کرد و نه والفجر ۸ را اما خداوند منان آن‌قدر حاج‌احمد را زنده نگه داشت تا برای قهرمان جوان‌مرد ما اسوه‌ای باشد در رفتار و گفتار! حضرت حق در «روزگار جنگ» از شهید احمد کاظمی، عکسی تاریخی گرفت لیکن ظهور این عکس را تا «جنگ روزگار» به تأخیر انداخت! آری! لنز دوربین خدا وقتی عکس از علی‌بن ابی‌طالب‌ می‌گیرد، ظهورش می‌شود عباس‌بن علی! هم‌چنان که محسن حججی، ظهور احمد کاظمی بود! تو فکر کن عکس خدا از این یکی حاج‌احمد، کی ظاهر شود! متوسلیان را می‌گویم که این همه عاشق دارد میان نسل جوان! متوسلیان را می‌گویم که ان‌شاءالله هم‌چنان زنده است! و ما نیز راستش را بخواهی، زنده به حیات طیبه‌ی شهدا هستیم! ما از شهدا می‌نویسیم، چرا که محسن حججی از احمد کاظمی می‌نوشت! اگر احمد کاظمی نمی‌بود، محسن حججی می‌مرد و اگر محسن حججی نمی‌بود، ما نیز مرده بودیم! اگر باد می‌وزد، به عشق آن است که پرچم بلندبالای شهید را به رقص درآورد! هر روز خورشید طلوع می‌کند تا به شهید سلام کند! هر شب ماه می‌درخشد تا به شهید عرض ادب کند! «شهید» دردانه‌ی خداست و خداوند، هستی را عاشق و شیدای شهیدان آفریده است! کجا از بهشت زهرا، زیباتر است؟! کجا از گل‌زار شهدای نجف‌آباد، زیباتر است؟! در هر خاکی که شهیدی هست، عطری از کربلا به مشام می‌رسد! بلند بگو؛ «سلام بر حسین»! والله هرچه اسلام دارد، از این «سلام» است! سربلند می‌کند این «سلام» آدمی را! از صدقه‌سر همین «سلام» بود که محسن حججی عاشق احمد کاظمی شده بود! از بس در سر محسن، سودای احمد کاظمی بود که خدا اول سر حججی را از او گرفت! هیهات! حریف رهبر ما نخواهد شد کدخدا، با وجود آن احمد و این محسن! مکتب ولایت فقیه، انسان‌ساز است! در تحریم سیم‌خاردار هم که باشیم، باز خمینی قادر است چمران بسازد! الان برد موشک‌های ما چقدر است؟! برد خون طهرانی‌مقدم اما از آن هم بیشتر است! و هیچ کدام از قطرات خون شهید شهریاری، پلمب‌شدنی نیست! شک ندارم می‌شکافند احمدی‌روشن و رضایی‌نژاد، این سیمان روزگار را، که ما کم از خون شهدا معجزه ندیده‌ایم! ما تنها نیستیم! ستاره‌ها در سپاه ما هستند! محمد بلباسی ستاره‌ای است که با شهادت، نورافشانی مضاعف می‌کند! خداوند از جمیع شهدای مدافع حرم، یک عکس تاریخی انداخته که ظهورش را موکول کرده به عصر ظهور! عاقبت، در و دیوار مسجدالاقصی، یک قاب ناب که می‌خواهد! خدایا! چه خواهی کرد با دل ما... 🌹🌹🌹
🍃من صدای نفـسـت را ســلامی می‌دانم؛ که آفتـاب اولین بار به دانه‌ی گـــندم داد ... کمتر دیده شده 🍃🌷 🍃🌷 🍃🌷 🍃🌷 🌺سلام 🍃روزتون شهـدایـی🍃 🌺🌺🌺
✨✨✨✨✨✨✨ است و روز شهادت ! خواندن این خاطره درباره توجه حضرت زهرا (س) به آن شهید عزیز ، خالی از لطف نیست👇 ✅ اوایل سال 1361 در عملیات بیت المقدس در خدمت بودیم. او فرمانده تیپ نجف بود. نیروها خیلی به او علاقه داشتند... در حین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود. با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. ❗️شهید کاظمی می گفت «کسی نفهمد من زخمی شدم. همین جا مداوایم کنید. میخواست روحیه ی نیروها خراب نشود.» ⚠️ دکتر گفت «این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود» به همین دلیل بستری شد. خونریزی او به قدری زیاد بود که بی هوش شد. مدتی گذشت، یک دفعه از جا پرید !... گفت «بلندشو، باید برویم خط» 🤔 هر چه اصرار کردیم بی فایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقر نیروها شدیم. در طی راه از ایشان پرسیدم: شما بی هوش بودی، چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟ 🌟هر چه می پرسیدم جواب نمی داد. قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهره ی من انداخت و گفت👈 می گویم، به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی حرفی نزنی... بعد خیلی آرام ادامه داد «وقتی در اتاق خوابیده بودم، یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (س) آمدند داخل اتاق، به من فرمودند: چرا خوابیدی؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم. حضرت زهرا (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلندشو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس... 🌷 وقتی حاج احمد به منطقه برگشت در جمع نیروها گفت 👈من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ، ما برحق هستیم، اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم... روحش شاد 🌷 🌷💐🌷
👌سبک زندگی شهدا 🔹دانشگاه پسرش نزدیک محل کار او بود و بیشتر شب ها با هم به خانه بر مےگشتند. پسر از شدت خستگے نمےتوانست روی پا بایستد، اما پدر چنان سلام گرمے مےکرد کہ انگار تازه اول صبح است. مثل همیشہ شروع مےکرد بہ خوش و بش کردن با اهل خانه و «خیلے مخلصیم»، « خیلی چاکریم» گفتن به بچه ها. همیشه همین طور بود، حتی در اوج خستگی از «بله قربان» گفتن هایش دست بر نم ےداشت. همہ مانده بودند که او این همه سرزندگی را از کجا می آورد؟ ✔️منبع: برگرفته از مجله خانه خوبان چاپ بهمن 88، باشگاه خبرنگاران راهیان نور 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیداحمدکاظمی 🌹🍃 🌺🌺🌺
آماده می‌شود برای دیدارِ خدا ؛ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ .... 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید احمد کاظمی 🌹🍃 🌺🌺🌺
🌷فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شهید احمد کاظمی ❤️ 🇮🇷 🌸سلام ✨🍃صبحتون بخیر، روزتون شهدایی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🌷فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شهید احمد کاظمی ❤️ 🇮🇷 🌸سلام ✨🍃صبحتون بخیر، روزتون شهدایی 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃