eitaa logo
تـ ع ـجیل | TaaJiL
38 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
383 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 5⃣6⃣✨ ✍زندگی بر اساس ✅ مشکل ما از اونجایی شروع شد که:👇 تو انجام هر کاری به جای اینکه بگیم چی میگه⁉️🤔 گفتیم چی میگن⁉️😧 ☜تو انتخاب لباس ☜تو انتخاب همسر ☜تو مراسم عروسی ☜تو مراسم عزا ☜تو مهمونی‌های عادی ☜تو انتخاب ماشین ☜تو انتخاب خونه و........ 👈نصف عمرمون در راه برآوردن رضایت مردم گذشت‼️😱 اما چه فایده......😭 ‼️هر کاری کردیم، پشت سرمون حرف زدن😭 ‼️هر شکلی شدیم، پشتِ سرمون حرف زدن😭 👇👇👇 ✅ مردمی که یه عمری نگرانِ حرفهاشون بودیم، 👈اون دنیا یه لحظه هم نگران ما نیستند😱😭 ✨✨✨✨✨ ✅ و چه نيكو فرموده قرآن كريم: 🕋 و تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاه ُ(احزاب) ✨و از(حرف) مردم مي‌ترسيدى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است که از مخالفت امر او بترسى. 👇👇👇 🗣 بذار هر چی میخوان بگن، 💯 باید تو رو کنه و خدا هم، پرونده‌ای رو که مردم می نویسن نمیخونه.😊 🔔پس نگرانِ نباش❌ ✅ رضایت خدا رو به دست بیار👏 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
❣﷽❣ 6⃣6⃣✨ ❌ ... شما هم تو زندگی روزمره زیاد قسم خدا میخورید؟ مخصوصاً تو کار و کاسبی؟؟ 🔹 به خدا قسم... 🔹 خدا وکیلی... 🔹 خدا شاهده... 🔹 آره والله... 🔹 نه والله... خدا تو قرآنش می‌فرماید: 📖 لاٰ تَجْعَلُوا اَللّٰهَ عُرْضَةً لِأَیْمٰانِکُمْ (بقره/۲۲۴) 👈 خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید! 🔸 یعنی تا جایی که می‌تونید قسم خدا نخورید. 🔸 برای هر چیز کوچک و بزرگی از خدا و نام مقدّسش خرج نکنید، این کار نوعی جرأت و بی‌ادبی حساب میشه. 🔸 احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ بشه. 🔸 بعضی‌ها به جون عزیزانشون قسم نمیخورن، اونوقت مثل نقل و نبات قسم خدا میخورن. 🔸 اگه راست میگی به جون خودت قسم بخور، به جون بچه‌ات، مادرت، بابات... 🔷 امام صادق علیه السلام می‌فرماید: ☘«لَا تَحلِفوا بِاللهِ صَادِقینَ وَ لَا کَاذِبین فَاِنَّ اللّٰهَ سُبحَانَهُ یَقولُ وَ لاٰ تَجْعَلُوا اللّٰهَ عُرْضَةً لِأَیْمٰانِکُم»☘ 🚧 هیچگاه سوگند به خدا یاد نکنید! چه راستگو باشید، چه دروغگو! زیرا خداوند سبحان در قرآنش می‌فرماید: خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید. 🔸 یعنی حتی برای کارهای نیک، اعم از کوچک و بزرگ، قسم نخورید، و نام خدا را کوچک نکنید. ☝️ حالا یه نکته مهم دیگه: قسم راست خوردن کار خوبی نیست، چه برسه به اینکه کسی قسم دروغ بخوره. این دیگه واویلاست...😰 🔷 امام صادق می‌فرماید: 🚧 کسی که قسمی بخورد و بداند که دروغ می‌گوید، در حقیقت با خدا جنگیده است .... 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
"حیف از آنهمه محبتی که بیهوده خرجِ تو کردم" 💥 × این جمله‌ایست که شاید آن را به زبان نیاوری؛ اما همین که از ذهنت رد شد، بدان که پای شیطان با "توقع" به دارایی‌های قلبت باز شده و به تو فرصت داده تا بنشینی و چرتکه بیندازی و شبیه یک حساب پس‌انداز، برداشت‌ها و واریزی‌های قلبت را حساب کتاب کنی . و در نهایت شبیه یک انسان ورشکسته، کم بیاوری و پشیمان شوی از محبتی که به قول خودت، خرج کسانی کردی که دوستشان داشتی... ✨ اگر می‌دانستی صاحبِ قلب تو، [ خدایی است که بخشش مدام، از خزائنش کم نمی‌کند؛ ] هر روز دست در جیب قلبت میکردی و بدون هیچ هراسی از "دیده نشدن" محبتت را خرجِ همان کسانی می‌نمودی که گمان می‌کنی خرج کردن برایشان بیهوده است ... از امـــروز تمرین کن؛ جوری محبت کنی؛ که دیگران نبینند، نفهمند و به رویت نیاورند... ممنوع🚫 ‌http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
8⃣1⃣ 🎧آنچه میشنوید؛👇 ✍شيطان،فرهنگ لغت مخصوصی، دارد! 🔻آیا شما هم اهل استفاده از این لغات هستید؟ 🔻آیا زیاد دچار سوتفاهم و دلخوری میشوید؟ فایل زیر رو گوش کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
4_310226054725763503.mp3
5.35M
پیشنهاد میڪنم حتما گوش ڪنید👌👌 مبحثاش عالیههه http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🍃🌸🌱🌺🌿🌼 🌼🌿🌺🌱 🌱🌸 🌺 🍃 🌺بسم رب الشهدا والصدیقین🌺 9⃣ «اگه من اسير شم يا مجروح، شما خيلی آزار می بينيد، باز هم حاضريد با من ازدواج كنيد؟» گفتم «من آرم سپاه رو خونی ميبينم. من به پای شهادت شما نشسته م.» چه قدر ادعا داشتم آن روزها! چه قدر خودم را حزب اللهی تر از حاجی ميدانستم! وقتی قرار شد قبل از عقد با هم صحبت كنیم او را قسم دادم، گفتم: «زندگی من بايد همه چيزش برای خدا باشه. اگه لله ميخوايد با من ازدواج كنيد، صحبت كنيم.» اما حالا ميدانم، يعنی حس ميكنم كه اين ها نبود. عشق و عاشقی هم نبود؛ از حاجی تا همان لحظه ی عقد خوشم نمی آمد، حتی بدم می آمد! يك جور توفيق بود يا رحمت، يك خوبی كه خدا خواست و به من رسيد؛ انگار سهم من باشد. پدرم گفت «تو هر جا رفتی آبروی من رو بردی. حالا جوان مردم هر جا بره مردم ميگن جای حلقه برايش يك انگشتر عقيق صد و پنجاه توم تومنی خريده ند.» حاجی كه زنگ زد خانه مان بابا عذرخواهی كرد، گفت «شما بريد حلقه تهيه كنيد، ان شاءالله بعد با هم صحبت ميكنيم.» حاجی گفت «اين از سر من هم زياده. شما دعا كنيد توی زندگی مشترك با دخترتون بتونم حق همين رو ادا كنم.» به من ميگفت: «هر بار كه ميگفتی كفش نميخوام، لباس نميخوام، خدا رو شكر ميكردم. توی دلم ميگفتم اين همونه! همون كسی است كه دنبالش می گشتم.» آخر، حاجی دست من را موقع خريد باز گذاشته بود كه هرچه ميخواهم انتخاب كنم، اما من فقط يك حلقه ی هزار تومانی برداشتم. هيچ مراسم خاصی نداشتيم. برای عقد كه ميرفتيم، يك جفت كفش ملی بندی پايم بود و مقنعه ی مشكی سرم بود که خانم برادر حاجی از سرم برداشت و یک روسری کرم سرم کرد و گفت مشکی شگون نداره .حاجی هم با لباس سپاه آمد، البته لباس برادرش، چون به كهنگی لباس خودشان نبود، هر چند به قد او كمی بلند بود و حاجی پاچه های شلوار را برا آن كه اندازه شود،تا زده بود. اگر كسی ايشان را ميديد، فكر ميكرد اعزام است برای جبهه. 🍃🌸🌱🌺🌿🌼🍃🌸🌱🌺🌿🌼🍃🌸🌱 ادامه دارد ...... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f