امام علی علیه السلام:
قویترین مردم، کسی است که با بردباری بر خشم خود چیره شود.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ مقوله عدالت، سرمایه ای برای اقتدار روحانیت
🔹در فقه، راوی حدیث صحیح، شاهد، امام جماعت، امام جمعه، مجتهد شایسته ی تقلید، حاکم شرع و قاضی باید عادل باشند. این عدالت به معنای انجام ندادن گناه کبیره و کم بودن ارتکاب گناه صغیره است. عدالت، بدین معنا، از قبیل صفات دیگری است که مایه ی برتری شخصی مانند قاضی- را بر شخص دیگر فراهم می کند، مانند: زهد، ورع، امانت، انجام دادن عمل صالح، دوری از هوای نفس، تقوی، حلم، قوت در بصیرت.
این صفات، هیچ یک، معیاری عینی برای سنجش ندارند و با دست لمس نمی شوند. این اوصاف به غایت مبهم، ارزش های نمادینی هستند که جامعه ای آنها را ابداع می کند و به رسمیت می شناسد.
🔻اینکه چگونه شخصی دارای این سرمایه میشود و به زهد و عدالت و تقوی شهره می یابد، فرایندی بسیار پیچیده است و جز با پژوهش انسان شناختی و روان شناسی تاریخی نمی توان آن را دریافت.
🔸معیارها برای تقوای یک شخص از عصری به عصر دیگر تفاوت می کند. روزگاری در حوزه های علمیه، داشتن رادیو و خواندن روزنامه سبب تفسیق شخص می شده است. در نتیجه، حتی طلبه هایی که به فسق بودن چنین کاری باور نداشتند، ناگزیر در خفا به رادیو گوش میدادند یا روزنامه می خواندند. اما اکنون روحانیون از کاربرد پیشرفته ترین تکنولوژی پروایی ندارند؛ سهل است بدان مباهات و تفاخر می کنند. حتی در دورانی نه چندان دور، تحصیل و تدریس فلسفه در اغلب محافل حوزوی قم، مشهد و نجف قریب به کفر قلمداد می شد. امام خمینی در یکی از پیام های خود نوشت به خاطر تدریس فلسفه ی اسلامی، متهم به کفر شده است. از این رو، روحانیانی کاسه ی لب خورده ی فرزندش مصطفی را در مدرسه ی فیضیه نجس انگاشتند و شستند. همچنین، در گذشته، زهد و عدالت با به رخ کشیدن ثروت سازگار نبود، ولی اکنون روحانی صاحب منصب و امام جمعه ای را نمی توان یافت که از مکنت و نعمت این جهانی بی بهره باشد. اگر تاریخ تحول انگاره ی پارسایی در ایران نوشته شود، ما را در درک تاریخ و سرشت روحانیت بسی یاری خواهد کرد.
#روحانیت
#جامعه_شناسی
#فلسفه
#عدالت
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
⭕️ زندگی چنان ساخته نشده که شما بتوانید به همه خواستههایتان برسید، بنابراین چارهای جز گزینش ندارید.
✍️ مصطفی ملکیان
🔹 فلاسفه قدیم میگفتند عالم طبیعت عالم تزاحم است. اگر بخواهید به یک چیز برسید باید از چند چیز بگذرید. این بحث از ارسطو آغاز شد. در زندگی برای رسیدن به هر چیزی باید هزینه بدهید و هزینهاش این است که از چند چیز دیگر باید صرف نظر بکند تا به آن یک چیز برسید. چیزها همه با هم قابل جمع نیست. عارفان میگفتند زندگی بر ریاضت مبتنی شده است. ریاضت یا Sacrifise این است که اگر میخواهی به چیزی برسی باید از چند چیز بگذری. همه را نمیتوانی با هم به دست آوری.
🔹بخشی از اضطرابهای ما بهخاطر یک گمان باطل است که فکر میکنیم همه چیز را میشود در زندگی داشت و نمیدانیم آدمها اگر به چیزی به عنوان هدف رسیدهاند به این خاطر است که چند چیز را از هدفبودن خلع کردهاند. میتوانید به یک هدف برسید و در نتیجه آن به چند هدف فرعی هم برسید. باید بین هدف و نتیجه فرق گذاشت. آدمها در زندگیشان وقتی موفقند که تعداد اهداف زندگیشان را مدام کمتر و کمتر میکنند. کرکگور میگفت آدم موفق کسی است که فقط و فقط یک هدف در زندگیاش داشته باشد. هر هدفی که میخواهد باشد. بقیه هدفها میتوانند به عنوان نتایج رسیدن به آن هدف به دست بیایند ولی نمیتوانند اهدافی در عرض آن هدف اصلی باشند.
🔹ممکن است کسی فقط هدفش علم باشد، ممکن است بعدها که یک عالم تراز اول میشود از این طریق به ثروتی هم دست پیدا کند یا حیثیت اجتماعی بیاید اما آنها نتایج فرعی یا Byproduct های هدفش بودهاند. اما اگر از روز اول میخواست هم علم هم حیثیت اجتماعی و هم شهرت را هدف قرار میداد، نمیتوانست به آنها برسد. هرچه تعداد اهداف را کمتر کنیم موفقتریم. اگر به آن هدف یا اهداف رسیدیم نتایجی هم بر آن مترتب میشود که میتوان آنها را هم داشت.
🔹 اما ما یک توهمی داریم که به همه اهدافمان میتوانیم برسیم. کرکگور کتابی دارد به اسم خلوص قلب یا دل صافی. عنوان کاملش این است که دل صافی یا خلوص قلب یعنی در همه زندگی فقط یک چیز را خواستن. در این کتاب میخواهد اثبات کند که اضطراب وجودی سرنوشت کسانی است که در زندگی بیش از یک چیز میخواهند. اگر نخواهیم این سخن را هم بپذیریم، اینکه اهداف عدیده داشته باشیم و اضطرابمان افزایش مییابد به این دلیل است که از خود انتظاری داریم که برآوردهشدنی نیست.
🔹 آدم نمیتواند به همه چیز برسد، چارهای ندارد جز اینکه دست به گزینش بزند. در نظام ارزشی خودمان ببینیم چه چیزهایی را نباید فدا کنیم و بقیه را باید فدای آن بکنیم. به زبان سادهتر و روانشناسانهتر ما را در زندگی چنان نساختهاند که به بتوانیم به چیزی اهمیت ندهیم، اما چنان هم نساختهاند که بتوانیم به همه چیز اهمیت دهیم. چارهای نیست جز اینکه یکی دو چیز در زندگی برایمان مهم باشد و باقی را رها کنیم. فرض کنیم بخواهم معلم خوبی باشم و بخواهم وقت شما را ضایع نکنم، محتوای خوب ارائه کنم و با شاگردان عادلانه رفتار کنم به چیزهای دیگری نمیتوانم توجه کنم. اگر مدام به آستینم فوت کنم یعنی دغدغه معلمی در من قوی نیست. نمیتوان همه کار را با هم جمع کرد. نباید از خودم توقع زاید داشته باشم.
#دکتر_ملکیان
#رفع_اضطراب
#هدف_در_زندگی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
امام علی علیه السلام:
هر که در اموال انحصار طلبی کند نابود می شود.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مهمان برنامه کتاب باز، معلم جوانی به نام مجتبی شکوری بود. شکوری در پاسخ به سوال سروش صحت که بچه ها چگونه آینده شان را بسازند؟ داستان زیبایی از اولین سال تدریس اش در یکی از مدارس تهران روایت کرد. مدرسه ای که با دانش آموزانی خاص در در یکی از آلوده ترین و پر بزه ترین مناطق تهران جای داشت.
👌خدا هست...
#مذهبی
👇👇
@Taammolate_talabegi
هدایت شده از نردبان فقاهت
✔️ فتوای دهاتی بوی دهاتی میدهد و فتوای شهری بوی شهری
🔸 فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است، اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهانبینیاش در فتواهایش زیاد تأثیر دارد. فقیه باید احاطه کامل به موضوعاتی که برای آن موضوعات فتوا صادر میکند داشته باشد.
🔹 اگر فقیهی را فرض کنیم که همیشه در گوشه خانه و یا مدرسه بوده و او را با فقیهی مقایسه کنیم که وارد جریانات زندگی است، این هر دو نفر به ادلّه شرعیه و مدارک احکام مراجعه میکنند، اما هرکدام یک جور و یک نحو بخصوص استنباط میکنند.
🔸 اگر کسی فتواهای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمناً به احوال شخصیه و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند میبیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته به طوری که فتوای عرب بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم، فتوای دهاتی بوی دهاتی میدهد و فتوای شهری بوی شهری.
📚 استاد مطهری، ده گفتار، ص129،130
#فقه
@Nardebane_feghahat
امام علی علیه السلام:
دنیا در حال انتقال از یکی به دیگری است و از کف رفتنی است، گیرم که دنیا برای تو بماند تو برای آن نمی مانی.
#حدیث
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ علاقه به انسان زیبارو (۱)
🔰 در این سلسله نوشتار سه مطلب بیان میشود:
۱. علاقه به انسان زیبارو نه تنها بد نیست؛ بلکه خیلی هم خوب است؛
۲. این علاقه با همهی خوبیاش میتواند بستر آسانی برای گرفتاری و آلودگی و انحراف باشد، پس باید مراقب بود؛
۳. این علاقه را نباید سرکوب کرد؛ بلکه باید آن را مدیریت کرد و به آن جهت داد؛
در ادامه به توضیح این سه مطلب میپردازیم.
💠توضیح مطلب اول
🔹علاقه به انسان همجنس زیبارو یک گرایش طبیعی است که در دل هر انسان سالمی وجود دارد. این گرایش نه تنها نشانهی بد بودن نیست؛ بلکه نشانهی بلوغ عاطفی و معنوی است و کسی که چنین علایقی در درون دارد، کاملتر از کسی است که از چنین احساسهای زیبایی محروم است. دلیل آن این است که هم آن زیبایی و هم این زیبادوستی هر دو از خدا است و از او سرچشمه دارد.
🔸در سورهی اعلی، آیهی ۲ میخوانیم: «الذی خَلَقَ فَسَوّی»؛ یعنی خداوندی که آفرید و نیکو و زیبا گردانید. و در سورهی تین، آیهی ۴ میخوانیم: «لقد خلقنا الانسانَ فی احسنِ تقویمٍ»؛ یعنی ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم.
💠 امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: زیبایی صورت مؤمن بهخاطر لطف و عنایت خدا به او است. غررالحکم
#علاقه_به_انسان_زیبا_رو
#همجنسگرایی
#مدیریت_غریزه
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi