eitaa logo
تأملات طلبگی
1.5هزار دنبال‌کننده
689 عکس
744 ویدیو
22 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ابولهب چه کار کند ؟ او را راهنمایی کنید. 🔹ابوالحسن اشعری ( موسس مکتب کلامی اشاعره که خود عمری معتزلی بوده است ) در کتاب الابانه عن اصول الدیانه می نویسد : طبق سوره مسد خداوند خبر داده است که ابولهب ایمان نخواهد آورد و جهنمی است. با اینحال ابولهب مکلف به ایمان است. معنایش این است که خدا ابولهب را مکلف کرده که بداند ایمان نمی آورد و خدا در إخبارش (به اینکه او ایمان نخواهد آورد) صادق است! و با این حال به ابولهب امر کرده که ایمان بیاورد. ایمان به خدا و علم به اینکه توان ایمان به خدا را ندارد و فهم اینکه ایمان نمی آورد هم که قابل جمع نیستند. 🔸پس ابولهب اگر ایمان بیاورد باید به این مطلب ایمان بیاورد که ایمان نخواهد آورد(زیرا خدا خبر داده و فرض این است به سخن خدا ایمان آورده) پس ایمان ابولهب مساوی ایمان به عدم ایمان خودش است. ♦️خدا هم ابولهب را مامور به کاری کرده که توان بر آن را ندارد چرا که او را امر به ایمان کرد در حالی که می داند او ایمان نمی آورد. http://lib.efatwa.ir/41232/1/195 👇👇 @Taammolate_talabegi
زنجیرهای ناپیدا: جبرِ پنهان در تار و پود هستی/ مهدی نظری 🧠 ما در این دنیا در حصاری نامرئی زیست می‌کنیم؛ جبرهایی که همچون سایه‌ای سنگین بر دوش ما افتاده‌اند: جبر تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و ایدئولوژیکی. ما گمان می‌کنیم آزادیم، که اختیار داریم، اما اختیار ما چیزی جز حرکتی در دایره‌ای از پیش ترسیم‌شده نیست؛ انتخاب‌هایی که پیش از ما انتخاب شده‌اند، راه‌هایی که پیش از ما هموار یا مسدود گشته‌اند. 1⃣ کارل مارکس حقیقتی سخت و گزنده را بر ما آشکار می‌سازد: "آگاهی انسان‌ها نیست که هستی اجتماعی‌شان را تعیین می‌کند، بلکه برعکس، هستی اجتماعی‌شان است که آگاهی‌شان را تعیین می‌کند." ما زاده‌ی نظام‌های اقتصادی و طبقاتی‌ای هستیم که پیش از تولد، سرنوشت ما را رقم زده‌اند. آنچه می‌پنداریم برمی‌گزینیم، در واقع، زنجیره‌ای از ضرورت‌هایی است که ساختارها بر ما تحمیل کرده‌اند. 2⃣ امیل دورکیم بر این سلطه‌ی ناپیدا مهر تأیید می‌زند: "واقعیات اجتماعی همچون چیزهایی خارجی و الزام‌آور بر فرد تحمیل می‌شوند." هنجارها و ارزش‌هایی که در تار و پود زندگی ما تنیده شده‌اند، بی آنکه آگاه باشیم، گام‌هایمان را هدایت می‌کنند. ما در بستری از قراردادهای اجتماعی نفس می‌کشیم که از پیش برایمان رقم خورده است. 3⃣ اما این جبر تنها در سطح جامعه محدود نمی‌شود. فردریش نیچه ما را به لایه‌ای عمیق‌تر هدایت می‌کند: "زبان، سنت و تاریخ، پیش از آنکه ما به خودآگاهی برسیم، بر اندیشه و انتخاب‌های ما تأثیر گذاشته‌اند." ما در قفس زبان و فرهنگ خویش گرفتاریم، واژگانی که از کودکی در جانمان ریشه دوانده‌اند، مرزهای اندیشه‌ی ما را می‌سازند. چه بسا حقیقتی ورای این مرزها باشد، اما ما حتی توان تصور آن را نداریم. 4⃣ در این میان، زیگموند فروید نقاب از واقعیتی هولناک برمی‌دارد: "آدمی خود را فرمانروای خانه‌ی خویش می‌پندارد، درحالی‌که نیروهای ناخودآگاه بر او حکومت می‌کنند." ما بازیچه‌ی خاطرات سرکوب‌شده، ترس‌های پنهان و امیالی هستیم که خود از آن‌ها بی‌خبریم. حتی آنجا که می‌پنداریم در اوج آزادی‌ایم، نیروهای نادیدنی ما را به جهتی ناخواسته سوق می‌دهند. 5⃣ پیر بوردیو این زنجیرهای نادیدنی را «عادت‌واره» می‌نامد و می‌گوید: "کنش‌های ما نه کاملاً آگاهانه و ارادی‌اند و نه کاملاً جبری، بلکه در چارچوبی از عادت‌ها و پیش‌فرض‌های درونی‌شده قرار دارند." هر تصمیم، هر حرکت و حتی شورش ما علیه جبرها، در حقیقت، تکرار الگوهایی است که از پیش در ناخودآگاه جمعی ما حک شده‌اند. 6⃣ مارتین هایدگر اما این جبر را به مرتبه‌ای هستی‌شناختی می‌رساند: "انسان به درون جهانی پرتاب شده است که پیش از او وجود داشته و چارچوب فهم و کنش‌های او را تعیین می‌کند." ما نه بر زمینی بکر، که در سرزمینی از پیش ترسیم‌شده چشم به جهان می‌گشاییم؛ در زبانی که پیش از ما جاری بوده، در تاریخی که پیش از ما نگاشته شده، و در جهانی که پیش از ما نظم خود را یافته است. 7⃣ میشل فوکو اما آخرین میخ را بر تابوت توهم آزادی می‌کوبد: "آنچه به‌عنوان حقیقت پذیرفته می‌شود، نتیجه‌ی روابط قدرت و ساختارهای اجتماعی است که تعیین می‌کنند چه چیزی گفتنی و چه چیزی ناگفتنی است." ما نه حقیقت را، که نسخه‌ای از حقیقت را که قدرت‌ها اجازه داده‌اند، باور می‌کنیم. آنچه می‌دانیم، آنچه می‌پنداریم آزادانه برگزیده‌ایم، همه در حصار گفتمان‌هایی شکل گرفته که نادیده اما مسلط بر ما فرمان می‌رانند. ♻️ این‌چنین، اختیار ما جز سرابی بیش نیست. ما در جهانی ایستاده‌ایم که زنجیرهایش را نمی‌بینیم، اما سنگینی‌شان را بر دوش خود احساس می‌کنیم. شاید آزادی، نه در انکار این جبرها، که در شناخت آن‌ها نهفته باشد. شاید رهایی، از نقطه‌ای آغاز شود که بپذیریم دیوارهای زندان، پیش از آنکه در جهان بیرون ساخته شوند، درون ذهن‌های ما برافراشته شده‌اند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
هدایت شده از تأملات طلبگی
✍️ابولهب چه کار کند ؟ او را راهنمایی کنید. 🔹ابوالحسن اشعری ( موسس مکتب کلامی اشاعره که خود عمری معتزلی بوده است ) در کتاب الابانه عن اصول الدیانه می نویسد : طبق سوره مسد خداوند خبر داده است که ابولهب ایمان نخواهد آورد و جهنمی است. با اینحال ابولهب مکلف به ایمان است. معنایش این است که خدا ابولهب را مکلف کرده که بداند ایمان نمی آورد و خدا در إخبارش (به اینکه او ایمان نخواهد آورد) صادق است! و با این حال به ابولهب امر کرده که ایمان بیاورد. ایمان به خدا و علم به اینکه توان ایمان به خدا را ندارد و فهم اینکه ایمان نمی آورد هم که قابل جمع نیستند. 🔸پس ابولهب اگر ایمان بیاورد باید به این مطلب ایمان بیاورد که ایمان نخواهد آورد(زیرا خدا خبر داده و فرض این است به سخن خدا ایمان آورده) پس ایمان ابولهب مساوی ایمان به عدم ایمان خودش است. ♦️خدا هم ابولهب را مامور به کاری کرده که توان بر آن را ندارد چرا که او را امر به ایمان کرد در حالی که می داند او ایمان نمی آورد. http://lib.efatwa.ir/41232/1/195 👇👇 @Taammolate_talabegi