@shahed_sticker۲۷۳.attheme
76.6K
• #شہـــید_ابراهــــیم_همـــت ۲
• #تـــم_رفیـــق_شہــــید 📲
• #تـــم #ابراهیم_همت
تقدیــم بہ عاشقان حاجے😍😍😍
@ReyhaneYeKhelghat
برای دیدن تم های جذاب به ما بپیوندید👆😅
#تلنگـر
🌸در لشڪر ۲۷ محمدرسولالله
برادرےبود..🧔🏻
ڪه عادت داشت پیشانے
شهدارا ببوسد❤️
وقتی شهید🕊شد بچهها
تصمیم گرفتن👥
برای جبران آن بوسهها❤️
پیشانےاش را
بوسه باران کنند🙂
جنازه #بےسرش
قلب همه را آتش زد... 😔
⁉️در قبال خون شهدا چه کرده ایم؟؟
📌پیرو راهشان باشیم.
#شهیدهمت
#ابراهیم_همت
http://eitaa.com/joinchat/4219797527C2c13656bc6
#پروفایل
شهید #ابراهیم_همت:
میانبر رسیدن به خدا #نیت است، کار خاصی لازم نیست بکنیم❌ کافی است کارهای روزمرهمان را بخاطر #خدا انجام دهیم ....
اگر تو در این کار زرنگ باشی شک نکن #شهید بعدی تویی....😍
#خدا_همین_نزدیکیست♥️
#نیت
🌹🍃🌹🍃
@ReyhaneYEKhelghat
محـو سخـنان🎤 #حـاجهمـت بـودم که در صـبحگاه لشـگر با شـور و هیـجان و حـرکات خاص سر و دستـش مشـغول سخــنرانی بود🎤 مثل همیشه آنقدر صحبت های #حاجی گیرا بود که کسی به کار دیگری نپردازد سکوت همه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط طنین صدای #حاجهمت بود و صلوات گاه به گاه بچه ها تو همین اوضاع پچ پچی توجه بچه ها را به خود جلب کرد😐 صدای یکی از بسیجی های کم سن و سال لشگر بود که داشت با یکی از دوستاش صحبت می کرد فرمانده دسته هرچی به این بسیجی تذکر می داد که ساکت شود☹️ و به صحبت های فرمانده لشگر گوش کند، توجهی نمی کرد شیطنتش گل کرده بود و مثلاً می خواست نشان بدهد که بچه بسیجی از فرمانده لشگرش نمی ترسد😒 خلاصه فرمانده دسته یک، برخوردی با این بسیجی کرد و همهمه ای اطراف آنها ایجاد شد سرو صداها که بالا گرفت، بالاخره #حاجهمت متوجه شد و صحبت هایش را قطع کرد🍃 و پرسید «برادر اون جا چه خبره؟ یک کم تحمل کنید زحمت رو کم می کنیم🙂 » کسی از میان صفوف به طرف #حاجی رفت و چیزی در گوشش گفت #حاجی سری تکان داد و رو به جمعیت کرد و خیلی محکم و قاطع گفت «آن برادری که باهاش برخورد شده بیاد جلو🙂 » سکوتی سنگین همه میدان صبحگاه را فرا گرفت و لحظاتی بعد بسیجی کم سن و سال شروع کرد سلانه سلانه به سمت جایگاه حرکت کردن #حاجی صدایش را بلندتر کرد «بدو برادر بجنب » بسیجی جلوی جایگاه که رسید، #حاجی محکم گفت «بشمار سه پوتین هات را دربیار»🙂 و بعد شروع کرد به شمردن بسیجی کمی جا خورد و سرش را به علامت تعجب به پهلو چرخاند😑 #حاجی کمی تن صدایش را بلندتر کرد و گفت «بجنب برادر پوتین هات » بسیجی خیلی آرام به باز کردن بند پوتین هایش مشغول شد،همه شاهد صحنه بودند بسیجی پوتین پای راستش را که از پا بیرون کشید🍃، #حاجی خم شد و دستش را دراز کرد و گفت «بده به من برادر » بسیجی یکه ای خورد و بی اختیار پوتین را به دست #حاجی سپرد #حاجی لنگه پوتین را روی تریبون گذاشت🍃 و دست به کمرش برد و قمقمه اش را درآورد در آن را باز کرد و آب آن را درون پوتین خالی کرد همه هاج و واج مانده بودند که این دیگر چه جور تنبیهی است؟😕 #حاجی انگار که حواسش به هیچ کجا نباشد، مشغول کار خودش بود و یکدفعه پوتین را بلند کرد و لبه آن را به دهان گذاشت و آب داخلش را نوشید😶 و آن را دراز کرد به طرف بسیجی و خیلی آرام گفت «برو سرجایت برادر🙁 » بسیجی که مثل آدم آهنی سرجایش خشکش زده بود پوتین را گرفت و #حاجی هم بلند و طوری که همه بشنوند گفت « #ابراهیم_همت خاک پای همه شما بسیجی هاست🙂
#ابراهیم_همت توی پوتین شما بسیجی ها آب می خوره »😇❤️
کپی ممنوع⛔️
@reyhaneyekhelghat