eitaa logo
تفسیر نور (تفسیر قرآن)🌱💚
758 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
345 ویدیو
50 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم... تفسیرِ نورِ آقای قرائتی هر روز یک آیه، در ابتدای روز، میان روز یا انتهای روز گوش میدیم🙂 اگه وقت ندارید، چند تا استوری کمتر ببینید حتما وقت میکنید یک ربع واقعا زمان زیادی نیست😊😉🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
محـو سخـنان🎤 بـودم که در صـبحگاه لشـگر با شـور و هیـجان و حـرکات خاص سر و دستـش مشـغول سخــنرانی بود🎤 مثل همیشه آنقدر صحبت های گیرا بود که کسی به کار دیگری نپردازد سکوت همه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط طنین صدای بود و صلوات گاه به گاه بچه ها تو همین اوضاع پچ پچی توجه  بچه ها را به خود جلب کرد😐 صدای یکی از بسیجی های کم سن و سال لشگر بود که داشت با یکی از دوستاش صحبت می کرد فرمانده دسته هرچی به این بسیجی تذکر می داد که ساکت شود☹️ و به صحبت های فرمانده لشگر گوش کند، توجهی نمی کرد شیطنتش گل کرده بود و مثلاً می خواست نشان بدهد که بچه بسیجی از فرمانده لشگرش نمی ترسد😒 خلاصه فرمانده دسته یک، برخوردی با این بسیجی کرد و همهمه ای اطراف آنها ایجاد شد سرو صداها که بالا گرفت، بالاخره متوجه شد و صحبت هایش را قطع کرد🍃 و پرسید «برادر اون جا چه خبره؟ یک کم تحمل کنید زحمت رو کم می کنیم🙂 » کسی از میان صفوف به طرف رفت و چیزی در گوشش گفت سری تکان داد و رو به جمعیت کرد و خیلی محکم و قاطع گفت «آن برادری که باهاش برخورد شده بیاد جلو🙂 » سکوتی سنگین همه میدان صبحگاه را فرا گرفت و لحظاتی بعد بسیجی کم سن و سال شروع کرد سلانه سلانه به سمت جایگاه حرکت کردن صدایش را بلندتر کرد «بدو برادر بجنب » بسیجی جلوی جایگاه که رسید، محکم گفت «بشمار سه پوتین هات را دربیار»🙂 و بعد شروع کرد به شمردن بسیجی کمی جا خورد و سرش را به علامت تعجب به پهلو چرخاند😑 کمی تن صدایش را بلندتر کرد و گفت «بجنب برادر پوتین هات » بسیجی خیلی آرام به باز کردن بند پوتین هایش مشغول شد،همه شاهد صحنه بودند بسیجی پوتین پای راستش را که از پا بیرون کشید🍃، خم شد و دستش را دراز کرد و گفت «بده به من برادر » بسیجی یکه ای خورد و بی اختیار پوتین را به دست سپرد لنگه پوتین را روی تریبون گذاشت🍃 و دست به کمرش برد و قمقمه اش را درآورد در آن را باز کرد و آب آن را درون پوتین خالی کرد همه هاج و واج مانده بودند که این دیگر چه جور تنبیهی است؟😕 انگار که حواسش به هیچ کجا نباشد، مشغول کار خودش بود و یکدفعه پوتین را بلند کرد و لبه آن را به دهان گذاشت و آب داخلش را نوشید😶 و آن را دراز کرد به طرف بسیجی و خیلی آرام گفت «برو سرجایت برادر🙁 » بسیجی که مثل آدم آهنی سرجایش خشکش زده بود پوتین را گرفت و هم بلند و طوری که همه بشنوند گفت « خاک پای همه شما بسیجی هاست🙂 توی پوتین شما بسیجی ها آب می خوره »😇❤️ کپی ممنوع⛔️ @reyhaneyekhelghat
↓ هروقت‌می‌خواست‌براےِ بچہ‌ها‌یادگارے‌بنویسہ‌مینوشتــــ : «من‌کان‌للہ،‌کان‌اللہ‌لہ» هرکے‌با باشہ‌خدا‌با‌اوستــــ ریحانه‌ی‌خلقت 🌱🌼