eitaa logo
📌تقویم شیعه📜
362 دنبال‌کننده
8 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🌱 ﷽ 🌱 ✨اینجا سعی داریم وقـايـع تاریخی مرتـبـط با زندگانی معصومین علیهم‌السلام رو کاملاً مستند و معتبر ارائه بدیم. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات شما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴ خرداد
. 🔹 حركت امام رضا عليه السّلام از مدينه به سوى مرو در اين روز در سال ۲۰۰ هجرى قمری حضرت رضا عليه السّلام از مدينه به سوى مرو حركت كردند. 📚 مستدرك سفينة البحار: ج۸، ص۵۵۶ 🆔 @TaghvimShia1
۱۴ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۵ خرداد
. 💠 حركت پيامبر (ص) از مدينه براى حجة الوداع در اين روز در سال ۱۰ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با اصحاب از مدينه براى حجة الوداع و غدير حركت كردند. 📚 كافى: ج۴، ص۲۴۸ 🆔 @TaghvimShia1
۱۵ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ خرداد
. 🏴 شهادت امام جواد (ع) در اين روز در سال ۲۲۰ ه.ق امام جواد عليه السّلام به زهر معتصم به شهادت رسيدند، و هنگام شهادت از سن مباركشان ۲۵ سال و سه ماه و ۱۲ روز گذشته بود. بعد از شهادت حضرت رضا عليه السّلام، مأمون جواد الائمه عليه السّلام را به بغداد طلبيد و دخترش امّ الفضل را به آن حضرت تزويج نمود. پس از مدتى كه آن حضرت از سوء معاشرت مأمون بسيار ناراحت بودند براى حج به مكه تشريف بردند. سپس به مدينه رفتند و در آنجا بودند تا مأمون به درك واصل شد و معتصم برادر او خليفه شد. معتصم حسادت خاصى نسبت به آن حضرت داشت، و آن امام معصوم عليه السّلام را به همراه امّ الفضل به بغداد احضار كرد. آن حضرت در حضور اكابر شيعه و ثقات اصحاب خود در مدينه امام هادى عليه السّلام را امام بعد از خود معرفى كردند و ودايع امامت را تسليم ايشان نمودند و در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ ه.ق وارد بغداد شدند. امّ الفضل به تحريك عمويش معتصم و به قولى جعفر بن مأمون، امام عليه السّلام را در سن ۲۵ سالگى مسموم كرد. 📚 اصول كافى: ج۲، ص۵۴۱؛ قلائد النحور: ج ذى القعده، ص۲۷۹ 🆔 @TaghvimShia1
۱۸ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ خرداد
. 🔹 صلح حديبيه در سال ششم هجرت در ماه ذى القعده پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى اعمال عمره قصد مكه فرمودند. تعداد مسلمانان همراه با آن حضرت ۱۲۲۰ يا ۴۰۰ نفر بودند، و براى قربانى ۷۰ شتر به همراه خود بردند. آنان از مسجد شجره احرام بستند، و در يك منزلى مكه در محلى به نام حديبيه بر سر چاهى توقف نمودند. آب چاه به اندك زمانى تمام شد و چون به آن حضرت خبر دادند، به معجزه نبوّت آب چاه آن قدر زياد شد كه مثل چشمه مى جوشيد. كفار از حركت با خبر گشته مانع ورود حضرت به مكه شدند. آن حضرت بيعتى ديگر به نام «بيعة رضوان» از اصحاب گرفتند. قرار شد آن حضرت سال بعد حج و عمره را قضا كنند و قراردادى بين مسلمين و كفار منعقد شد، كه طبق شروطى تا ده سال جنگ بين آنان نباشد. گروهى از صحابه از اين صلح دلتنگ شدند، و عمر بن خطاب گفت: «در نبوّت محمّد شك نكردم مانند روز حديبيه»، به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى گفت: ما چگونه به اين خوارى گردن نهيم و به اين مصالحه رضايت دهيم؟!! حضرت فرمودند: من پيامبر خدايم و كارى جز به حكم خداوند نمى كنم. عمر گفت: تو به ما گفتى به زيارت كعبه مى رويم و عمره انجام مى دهيم، پس چه شد؟ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا گفتم امسال اين كار انجام مى شود؟ عمر گفت: نه! فرمود: پس چرا مجادله مى كنى؟!! در بازگشت از حديبيه سوره فتح بر آن حضرت نازل شد. 📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص۳۱۷، ۳۱۶، ۳۳۵؛ ج۱۸، ص۳۷؛ ج۸۶، ص۱۱۱ 🆔 @TaghvimShia1
۱۸ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۹ خرداد
١. ♦️ عزل ابوبكر از تبليغ سوره برائت در اين روز در سال نهم هجرت، ابوبكر از تبليغ سوره برائت عزل شد و سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را روانه فرمود كه آيات برائت را از ابوبكر بگيرد و خود بر اهل مكه قرائت فرمايد. آغاز ماجرا اين بود كه در سال ۹ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ابوبكر را به مكه فرستاد تا آيات اوائل سوره برائت را بر كفار بخواند. پس از رفتن او جبرئيل نازل شد: «يا رسول اللَّه، اداى اين امر بايد به دست شما يا به دست مردى كه از شماست انجام شود». به روايت ديگر: «بايد على عليه السّلام از جانب تو تبليغ كند». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را كه به منزله جانش بود معين كردند و فرمودند: شتاب كن و آيات را از ابوبكر بگير و در موسم حج بر مردمان قرائت كن. . 🔹 فرستادن امير المؤمنين عليه السّلام و بازگشت ابوبكر آن حضرت ناقه غضباء را به أميرالمؤمنين عليه السّلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبداللَّه حركت فرمود، و در روز دوم به ابى بكر رسيد و آيات برائت را از وى گرفت و اختيار آمدن يا برگشتن را به خود او واگذار كرد. ابوبكر به مدينه بازگشت و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: «مرا براى كارى لايق دانستى كه ديگران مشتاق آن بودند، ولى مقدارى كه رفتم مرا معزول نمودى؟ حضرت فرمود: «من تو را معزول نساختم بلكه خدا تو را معزول ساخت». . 🔸 تبليغ سوره برائت توسّط امير المؤمنين عليه السّلام أمير المؤمنين عليه السّلام آيات را در سه روز در ايام تشريق منى كه مجمع كفار و مشركين بود و از بغض و عداوت على عليه السّلام آكنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمايشات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بر مردم قرائت مى نمود و سپس به مدينه مراجعت فرمود. از هنگامى كه على عليه السّلام به مكه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود مى گفتند: شايد خبر فوت آن حضرت از آسمان رسيده، يا از ما دلتنگ شده باشد. ابوذر نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله داراى مقام و منزلتى بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر كلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود: «حزن و اندوه من براى مفارقت على است». . 💠 بازگشت امير المؤمنين عليه السّلام از تبليغ برائت ابوذر براى اطلاع از حال على عليه السّلام از مدينه به استقبال آن حضرت حركت كرد، و در اثناى راه به أمير المؤمنين رسيد و با آن حضرت ديدن كرد و عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما باد، آهسته تشريف بياوريد تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بدهم. ابوذر به سرعت خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسانيد و آمدن على عليه السّلام را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بشارت داد. آن حضرت با اصحاب به استقبال على عليه السّلام آمدند و چون به آن جناب رسيدند، پياده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارك خود را بر شانه على عليه السّلام گذاشتند و از شوق ديدار گريستند و أمير المؤمنين عليه السّلام نيز گريستند. پس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: «پدر و مادرم به قربانت، در مكه چه كردى؟ أمير المؤمنين عليه السّلام از آنچه انجام داده بود به آن حضرت خبر داد. 📚 فيض العلام: ص ۱۰۶-۱۰۷ 🆔 @TaghvimShia1
۱۹ خرداد
٢. 🔘 آغاز نامه‌ها براى جنگ صفين چون دو روز از ورود أمير المؤمنين عليه السّلام به صفين گذشت، در اول ذى حجه حضرت براى معاويه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند، ولى آخرالامر قرار بر اين شد كه روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد. 📚 تتمة المنتهى: ص۲۴ 🆔 @TaghvimShia1
۱۹ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ خرداد
. ⚔️ جنگ سويق در اين ماه در سال ۲ ه.ق غزوه سويق به وقوع پيوست. ابوسفيان بعد از واقعه بدر نذر كرد که انتقام خويش را از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بگيرد. به اين منظور همراه دويست نفر به عريض از نواحى مدينه رفتند و دو خانه و چندين نخل را آتش زدند و دو نفر از بزرگان انصار را در آنجا كشتند تا او به نذر خود عمل كرده باشد. چون خبر به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيد ابولبابه را در مدينه گذاشته همراه با دويست نفر از مهاجرين و انصار و در رأس آنها أمير المؤمنين عليه السّلام به سوى عريض حركت كردند. ابوسفيان چون با خبر شد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با عجله به آنجا مى آيد، به لشكر خود دستور داد تا انبانهاى سويق را كه براى آذوقه با خود آورده بودند ريخته و سبكبار فرار كنند. مسلمانان وقتى رسيدند آنان گريخته بودند. لذا انبانهاى سويق را برداشته مراجعت نمودند. به همين دليل اين غزوه را «ذات السويق» گويند. 📚 منتهى الآمال: ج۱، ص۵۸ 🆔 @TaghvimShia1
۲۳ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ خرداد
١. ✨ ازدواج امير المؤمنين و حضرت زهرا عليهما السّلام در اين روز در سال ۲ ه.ق، آقا و سرور ما خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله، أمير المؤمنين عليه السّلام را به سيّده نساء عالميان فاطمه زهرا بتول عذراء سلام اللَّه عليها تزويج فرمود. اين ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر ۱۶ روز بعد از وفات رقيه دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در روز سه شنبه ۶ ذى الحجه واقع شده است. امام صادق عليه السّلام فرمود: «اگر خداوند متعال أمير المؤمنين عليه السّلام را خلق نمى كرد، در تمام زمين انسانى كه كفو و شايسته همسرى با حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها باشد يافت نمى شد». 📚 تتمة المنتهى: ص١٣٧؛ امالى شيخ طوسى: ج۱، ص ۲۹-۴۲ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
٢. ✨ خواستگارى از فاطمه (س) هنگامى كه سن مبارك بتول عذراء حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها نه سال كامل شد، از اطراف و اكناف اهل مدينه و عظماى قبائل و رؤساى عشاير و صاحبان ثروت و مكنت به خواستگارى حضرت آمدند. عده‌اى از منافقين نيز اين جرئت را به خود دادند كه با كمال بى شرمى به خواستگارى آن حضرت بيايند. هنگام خواستگارىِ بعضى از آنها رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله بسيار ناراحت شدند، و به عده‌اى از منافقين كه اعتراض كردند، فرمودند: «من شما را رد نكردم، بلكه خدا شما را رد كرده و امر فاطمه سلام اللَّه عليها از جانب خداوند متعال معين مى شود». آنان غافل از اين بودند كه اين گوهر گرانبها را خداوند در سايه عزّت و حراست خود حفظ فرموده و او را در خور استعداد ابناء دنيا از ملوك و رعايا و ارباب فقر و غنا قرار نداده است، بلكه او را براى وصى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله على بن ابى طالب عليه السّلام ذخيره فرموده است. از امام حسين عليه السّلام روايت شده كه فرمود: روزى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله در خانه امّ سلمه بود. فرشته‌اى با هيبت خاصى بر آن حضرت نازل شد كه با لغات گوناگون كه به يكديگر شباهتى نداشت مشغول تسبيح و تقديس خداوند بود. او عرض كرد: من صرصائيلم. خداوند مرا نزد شما فرستاده كه به شما بگويم: «نور را با نور تزويج كن». حضرت فرمود: «چه كسى را با چه كسى»؟ گفت: «فاطمه را با على بن ابى طالب». لذا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فاطمه سلام اللَّه عليها را در حضور جبرئيل و ميكائيل و صرصائيل به عقد على عليه السّلام در آورد و اين عقد در زمين بود. در اين هنگام پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به ميان شانه‌هاى صرصائيل نگريست و ديد نوشته است: «لا اله الااللَّه، محمّد رسول اللَّه، على بن ابى طالب مقيم الحجة». فرمود: اى صرصائيل، از كى اين جمله بين شانه‌هاى تو نوشته شده؟ گفت: دوازده هزار سال پيش از آنكه خداوند متعال دنيا را بيافريند. 📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۱۲۳ و١۴۵ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
٣. ✨ مراسم عروسى هنگامى كه حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها را در شب ازدواج به خانه على عليه السّلام مى بردند، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از جلو ايشان، جببرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ ايشان، و هفتاد هزار فرشته پشت سر حضرتش حركت مى كردند و در آن حال خدا را تسبيح مى گفتند و تقديس مى كردند، و اين تقديس و تسبيح آنها تا طلوع فجر ادامه داشت. جبرئيل زمام ناقه‌اى كه آن حضرت را مى بردند و اسرافيل ركاب و ميكائيل دنبال آن را گرفته بود، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله جامه‌هاى فاطمه سلام اللَّه عليها را منظم مى كرد، و هفتاد هزار ملك با ديگر فرشتگان تكبير مى‌گفتند، اما به حسب ظاهر سلمان زمام ناقه را گرفته بود و حمزه و عقيل و جعفر از اهل بيت پشت سر حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها و بنى هاشم با شمشيرهاى كشيده مى آمدند، و همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از پيش روى مى آمدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آنها را به مسجد طلبيد و دست فاطمه سلام اللَّه عليها را در دست على عليه السّلام نهاد و فرمود: «بارك اللَّه فى ابنة رسول اللَّه»، و نيز فرمود: «هذه وديعتى»، و بعد از مراسمى مخصوص، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در حق آنها و نسل ايشان دعا كرد. سپس فرمود: «مرحباً ببحرين يلتقيان و نجمين يقترنان». سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از نزد ايشان بيرون آمد و چهار چوب در را گرفت و فرمود: «طهّركما اللَّه و طهّر نسلكما، انا سلم لمن سالمكما و حرب لمن حاربكما، أستودعكما اللَّه و أستخلفه عليكما». آنگاه همه به منازل خود رفتند و از زنان جز اسماء كسى نزد فاطمه سلام اللَّه عليها نماند، و اين به خاطر وصيت حضرت خديجه سلام اللَّه عليها بود كه هنگام وفات گريست و از اسماء عهد و پيمان گرفت كه در شب عروسى حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها آن حضرت را تنها نگذارد. اسماء هم به عهد خود وفا كرد، و چون ماجرا را براى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نقل كرد، آن حضرت به ياد خديجه سلام اللَّه عليها كرد و گريست و در حق اسماء دعا فرمود. 📚 اقبال الاعمال: ص۵۸۴؛ فيض العلام: ص۱۶۱ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
۴. ✨ مهريه حضرت زهرا (س) در مقدار و نوع مهريه آن حضرت روايات مختلفى وارد شده است: پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «در آسمان معين شده كه مهريه زهرا يك پنجم زمين است. پس هر كه در زمين راه برود در حالى كه با او و فرزندانش دشمن باشد، قدم زدن او تا روز قيامت در زمين حرام است». امام باقر عليه السّلام فرمود: مهر فاطمه سلام اللَّه عليها يك پنجم دنيا و دو سوم بهشت است، و در زمين چهار نهر فرات، نيل، نهروان و بلخ براى حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها است. خداوند به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «اى محمّد، تو فاطمه را به پانصد درهم به ازدواج على در آور تا سنّتى در بين امّت تو باشد». در روايت ديگر: «يك چهارم دنيا و بهشت و جهنّم است، كه دوستان خود را داخل بهشت مى كند و دشمنان خود را به جهنّم روانه مى نمايد». 📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۱۱۳ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
۵. ✨ وليمه عروسى اثاث منزل و وليمه عروسى حضرت زهرا سلام اللَّه عليها چنين بود كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «زره خود را بفروش». آن حضرت زره را فروخت و پول آن را خدمت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آورد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مقدارى را جهت تهيه غذاى عروسى به امّ سلمه دادند. بنابر بعضى روايات نصف از لوازم غذا را پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و نصف ديگر را أمير المؤمنين عليه السّلام تهيه نمودند. . ✨ جهازيه حضرت زهرا (س) مقدارى را هم به بلال و عمار دادند كه از بازار لوازم خانه را خريدارى كنند. يك پيراهن، يك عدد روسرى، قطيفه سياه خيبرى يا عباى سياه، پرده نازك پشمى، يك عدد حصير از بافته هاى قريه هَجَر، آسياى دستى، يك عدد طشت مسى، مشك براى آب آوردن، كاسه‌اى سفالين، مَشكى مخصوص خنك كردن آب، ابريقى كه طرف بيرونش رنگ شده بود، كوزهٔ سفالين، پوست گوسفند. أمير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد: در آن شب كه دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به خانه من آمد، بسترمان جز يك پوست گوسفند نبود. در جاى ديگر از آن حضرت نقل شده كه فرمود: من با فاطمه سلام اللَّه عليها در حالى ازدواج كردم كه جز يك پوست گوسفند چيزى نداشتيم كه شب بر روى آن مى خوابيديم و روز علوفه شترمان را بر روى آن مى ريختيم و خدمتگزارى در خانه نداشتيم. در روايتى ديگر مى فرمايد: پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به خانه ما آمد در حالى كه ما بر روى خود قطيفه‌اى انداخته بوديم كه اگر از طول آن را به روى خود مى كشيديم، پهلوهايمان خالى مى شد و اگر از عرض مى انداختيم سر و پاهايمان بدون روپوش مى ماند. 📚 ذخائر العقبى: ص۴۹؛ بيت الاحزان: ص۵۷ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
۶. 💠 عروسى و شركت كنندگان در بعضى روايات آمده است كه بعد از خريد، أمير المؤمنين عليه السّلام صبر كرد تا اينكه جعفر و عقيل به آن حضرت گفتند: از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بخواه كه همسرت را به خانه بياورى. بعضى از همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفتند: ما از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خواهش مى كنيم كه شما همسرت را بياورى. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «ما انتظار داريم خود او بيايد و از ما درخواست كند». أمير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد: عرض كردم «حيا مانع من مى شود». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله اجازه مجلس عروسى و وليمه را فرمودند، و به أمير المؤمنين عليه السّلام فرمودند: «هر كس را دوست دارى دعوت كن». زنان به كار زنها و أمير المؤمنين عليه السّلام و عمار و بلال و چند نفر ديگر به كار مجلس مردها كه در مسجد بود، مى رسيدند. اصحاب با هداياى خود در جشن عروسى آن دو نور الهى شركت كردند، و از وليمه عروسى كه به دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فراهم آمده بود، ميل كردند. در آن مجلس ۴۰۰۰ نفر از آن طعام خوردند، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله غذائى براى أمير المؤمنين و فاطمه عليهماالسّلام فرستاد، در حالى كه چيزى از آن غذا كم نشد و همچنان به جاى ماند، با وجود اينكه سه روز از آن تناول مى كردند. شب با مراسمى مخصوص، حسب الامر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آن دو بزرگوار را به حجره امّ سلمه آوردند. امّ سلمه مى گويد: هنگامى كه خورشيد غروب كرد، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «فاطمه را بياور». من رفتم و دست فاطمه سلام اللَّه عليها را گرفته در حالى كه لباسش بر زمين كشيده مى شد و از خجالت و شرم عرق از چهره‌اش جارى بود، آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش آوردم. هنگامى كه خدمت آن حضرت رسيد، از شدت خجالت پايش لغزيد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «خداوند تو را از لغزشهاى دنيا و آخرت نگه دارد». هنگامى كه پيش روى آن حضرت قرار گرفت، چادر را از صورت فاطمه سلام اللَّه عليها كنار زد تا على عليه السّلام چهره او را ببيند. سپس دست او را در دست على عليه السّلام قرار داد و اين گونه بود كه اين زندگى نورانى آغاز شد. 📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۹۶ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
٧. ✨ ثمره ازدواج نورانى ثمره اين ازدواج مبارك و نورانى و الهى پنج فرزند بود. دو امام معصوم عليهماالسّلام، آقا و مولايمان حضرت مجتبى عليه السّلام و سرور شهيدان حضرت اباعبداللَّه عليه السّلام، دو دختر حضرت عقيله بنى هاشم زينب كبرى و جناب امّ كلثوم عليهماالسّلام و كه اين فرزندان در زمان حيات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در مدت نه سال به دنيا آمدند. آخرين فرزند ايشان حضرت محسن عليه السّلام بود كه بعد از شهادت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به مدت چند روز به وسيله ضربه هاى بين در و ديوار و كتك هاى منافقين و ظالمين به شهادت رسيد. حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها نه سال و ۷۵ روز يا ۹۵ روز در منزل أمير المؤمنين عليه السّلام زندگى كرد تا آنكه بعد از شهادت حضرت محسن عليه السّلام به شهادت رسيد. 📚 دلائل الامامة: ص ۴۵-۴۷ 🆔 @TaghvimShia1
۲۴ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ خرداد
١. 🏴 شهادت امام باقر (ع) در چنين روزى مصادف با دوشنبه، در سال ۱۱۴ ه.ق امام باقر عليه السّلام توسّط هشام بن عبدالملك مسموم و شهيد شد. در شب شهادت به امام صادق عليه السّلام فرمودند: «من امشب جهان را بدرود خواهم گفت. هم اكنون پدرم على بن الحسين عليه السّلام را ديدم كه شربتى گوارا نزد من آورد و نوشيدم و مرا به سراى جاويد و ديدار حق بشارت داد». در روايت ديگرى فرمودند: «اى فرزند گرامى، مگر نشيندى كه حضرت على بن الحسين از پس ديوار مرا ندا كرد: «اى محمّد بيا، زود باش كه ما انتظار تو را مى كشيم». آن حضرت چندين روز و به قولى سه روز در حالت درد از سم به سر مى بردند تا به شهادت رسيدند. فرداى آن روز بدن مطهر و پاك آن درياى بيكران دانش خدائى را در خاك بقيع كنار مزار امام مجتبى و امام سجاد عليهما السّلام به خاك سپردند. آن حضرت هشتصد درهم براى تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود. حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: پدرم فرمود: «اى جعفر، از مال من مقدارى وقف كن براى ندبه كنندگان كه ده سال در منى در موسم حج بر من گريه كنند، و مراسم ماتم را تجديد نمايند». آقا و مولايمان حضرت باقر عليه السّلام در كربلا شرف حضور داشت. شب يازدهم، بازار كوفه، كنار سرهاى مطهر، اسارت شام و مجلس يزيد را ديده است و هر زمان كه متذكر شهادت حسين بن على عليه السّلام و اسارت عمه هايش مى شد، اشك از چشم مباركش مانند دُر جارى مى گشت. 📚 فيض العلام: ص۱۱۰ 🆔 @TaghvimShia1
۲۵ خرداد
٢. 🔘 بردن امام كاظم (ع) به زندان بصره در اين روز امام كاظم عليه السّلام را در حالى كه در غل و زنجير بسته بودند، به بصره بردند و مدت يكسال نزد عيسى بن جعفر بن ابى جعفر منصور محبوس كردند و سپس حضرت را به بغداد بردند. عيسى آن حضرت را در يكى از حجرات خانه خود كه نزديك به ديوانخانه بود محبوس كرد و مشغول فرح و سرور گرديد. از يكى از كاتبان او كه نصرانى بود نقل شده كه مى گفت: «اين عبد صالح و بنده شايسته خود يعنى موسى بن جعفر در ايامى كه در اين خانه محبوس بود چيزهائى از لهو و لعب شنيد كه گمان ندارم هر گز بر خاطر شريف آن حضرت خطور كرده باشد». آقا و مولايمان حضرت كاظم عليه السّلام مدت يكسال در بصره محبوس بودند، و بعد از يكسال آن حضرت را به بغداد بردند و نزد فضل بن ربيع حبس كردند. 📚 فيض العلام: ص۱۱١ 🆔 @TaghvimShia1
۲۵ خرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۶ خرداد