۳.
⚔️ جنگ تبوك
در اول ماه رمضان سال ۹ ه.ق جنگ تبوك به وقوع پيوست. اين جنگ را فاضحه نيز مى گويند، زيرا منافقين مدينه و كسانى كه قصد كشتن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند.
به لشكرى كه در اين جنگ شركت كردند «جيش العسرة» مى گويند، زيرا در سختى و زحمت فراوان، با اينكه ايام جمع آورى محصول بود به جنگ رفتند.
حركت لشكر در ماه رجب بود كه ۳۰ هزار نفر سواره بودند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «كفش فراوان با خود بياوريد»، و در مسير هر دو نفر به يك خرما سد جوع مى كردند و آب هم كمياب بود.
از سوى ديگر ۸۲ نفر از منافقين مدينه با عذر تراشى به جنگ نرفتند و در مدينه ماندند تا در غياب آن حضرت خانهٔ آن حضرت را غارت كنند و خانواده ايشان را از مدينه بيرون نمايند.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را به جاى خود در مدينه خليفه قرار داد و منافقين كلماتى گفتند كه خاطر مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام را آزردند.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به آن حضرت فرمود: «أما ترضى أن تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا أنه لا نبى بعدى... »؟
(آيا نمى پسندى كه براى من چنان باشى كه هارون براى موسى بود، جز اين كه بعد از من پيامبرى نيست؟!)
در بازگشت از تبوك چهل نفر از منافقين كه همراه حضرت بودند تصميم گرفتند وقتى شتر حضرت بالاى گردنه مى رسد كدوها را پر از ريگ نمايند و به زير دست و پاى شتر حضرت رها كنند تا شتر رم كند و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از شتر افتاده و به قتل برسد.
هنگام اجراى اين توطئه شتر حضرت قدم از قدم بر نداشت و مكر منافقين شكست خورد و خداوند وجود مقدس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را حفظ كرد.
از سوى ديگر منافقينى كه در مدينه مانده بودند، قصد جان أميرالمؤمنين عليه السّلام را نمودند و حفرهاى طولانى در مسير راه مدينه حفر كردند و روى آن را با حصير پوشاندند،
تا هنگامى كه أميرالمؤمنين عليه السّلام به استقبال پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى آيد هنگام مراجعت ميان آن حفره بيفتد و آنان بر سرش بريزند و او را به قتل برسانند.
ولى هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روى حصير و گودال عبور ننمود و بار ديگر حيله منافقين باطل گرديد.
در تبوك جنگى صورت نگرفت و آن حضرت با لشكر به مدينه باز گشتند.
📚 منتخب التواريخ: ص ۶۰-۶۱؛ منتهى الامال: ج۱، ص ۹۱-۹۳
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
۴.
💠 وفات حضرت نفيسه (س)
در اين روز در سال ۲۰۸ ه.ق زاهده عابده حضرت نفيسه خاتون سلام اللَّه عليها دختر حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السّلام در مصر وفات كرد.
شوهر آن حضرت اسحاق مؤتمن پسر حضرت صادق عليه السّلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنى هاشم عليه السّلام است.
حضرت نفيسه سلام اللَّه عليها براى خود قبرى كنده بود و پيوسته در آن قبر نماز مى خواند و ختم قرآن مى نمود.
آن حضرت در اول ماه رجب بيمار شد، و نامهاى به شوهرش كه در مدينه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر كرد.
در شب اول ماه رمضان بيمارى شدت پيدا كرد و فرداى آن روز در حالتى كه روزه بود طبيب آوردند و او امر به افطار كرد.
آن حضرت فرمود: «وا عجبا! سى سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنيا بروم، و اكنون كه روزه هستم افطار كنم»؟
پس خواندن سوره انعام را شروع كرد، و چون به آيه مباركه «لهم دار السّلام عند ربهم» رسيد وفات كرد.
شوهر آن حضرت زمانى رسيد كه ايشان وفات كرده بود. او مى خواست آن حضرت را به مدينه ببرد و در بقيع نزد اجداد طاهرينش دفن كند، ولى مردم مصر با التماس و درخواست او را نگه داشتند.
اسحاق مؤتمن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در خواب ديد كه فرمودند: «با اهل مصر در اين ماجرا مخالفت نكنى، كه به خاطر نفيسه خداوند رحمت و بركاتش را نازل مى كند».
جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلى دفن كردند و معروف است كه دعا كنار قبر آن حضرت مستجاب است.
📚 وقايع المشهور: ص۱۸۷؛ تتمة المنتهى: ص۲۸۹؛ منتخب التواريخ: ص ۱۹۵-۱۹۶
#ماه_رمضان
🆔 @TaghvimShia1
١.
🔹 آمدن نامههاى اهل كوفه براى امام حسين (ع)
در سال ۶۰ ه.ق جمعى از كوفيان نامههاى مردم كوفه را براى امام حسين عليه السّلام آوردند.
كه از جمله نام سليمان بن صرد و مسيب بن نجبة و رفاعة بن شداد بجلى و حبيب بن مظاهر و جمعى از شيعيان آن حضرت در آنها بودكه توسط عبداللَّه بن مسمع همدانى و عبداللَّه بن وال خدمت امام عليه السّلام آورده شد.
📚 بحار الأنوار: ج۴۴، ص۳۳۳
#ماه_رمضان #امام_حسین
🆔 @TaghvimShia1
٢.
🏴 وفات حضرت خديجه (س)
در اين روز حضرت خديجه كبرى سلام اللَّه عليها از دنيا رحلت فرمودند.
آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود، و تا خديجه سلام اللَّه عليها زنده بود نبى گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله همسرى اختيار نفرمود.
سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. در فضيلت آن حضرت همين بس كه والده مكرمه حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها است، و همه ذرارى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به ايشان منتهى مىشوند.
آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كردند: «يارسول اللَّه، مراببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم».
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «حاشا و كلاّ! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى».
آنگاه خديجه سلام اللَّه عليها عرض كرد: يا رسول اللَّه، شما را وصيت مىكنم به اين دختر، و به حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها اشاره نمود. اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زنهاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمهاى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند.
آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود،
و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت أميرالمؤمنين عليه السّلام به درجه كمال رسيد.
روزى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خديجه سلام اللَّه عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مىگويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از:
اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان.
خديجه سلام اللَّه عليها به همه آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص أميرالمؤمنين عليه السّلام را تصديق كرد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «هو مولاك و مولى المؤمنين و امامهم بعدى». يعنى «على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است ».
آنگاه از خديجه سلام اللَّه عليها در قبول ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دست خود را بالاى دست أميرالمؤمنين عليه السّلام نهاد و خديجه سلام اللَّه عليها دست خود را بالاى دست رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نهاد و به اين ترتيب با امير المؤمنين عليه السّلام بيعت نمود.
📚 بحار الأنوار: ج۱۸، ص۲۳۲، ج۶۵، ص۳۹۲؛ فيض العلام: ص۲۷
#ماه_رمضان #حضرت_خدیجه
🆔 @TaghvimShia1
.
🤝 مراسم عقد اخوت
در اين روز در سال اول هجرت رسول گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله بين اصحاب خود عقد اخوت بست، و أمير المؤمنين علی عليه السّلام را برادر خود گردانيد.
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص۱۱۲
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
🎈 مرگ حجاج ثقفى
در سال ۹۵ ه.ق در چنين روزى ظالم سفاك پليد حجاج بن يوسف ثقفى به هلاكت رسيد. او در زمان وليد بن عبدالملك در شهر واسط كه خودش بنا كرده بود با مرض آكله در شكمش به درك واصل شد.
حجاجِ خونخوار بیست سال در عراق حکومت کرد و مىگفت: بيشترين لذت من در ريختن خون است. تعداد كشته شدگان به دست او را به جز جنگها، يكصد و بيست هزار نفر نوشتهاند.
هنگامى كه هلاك شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سى هزار زن بودند و قاعدهٔ آن ملعون اين بود كه زن و مرد و اطفال را در زندانى بیسقف زندانی میکرد.
عده زيادى از دوستان و شيعيان أميرالمؤمنين عليه السّلام را شهيد كرد، از جمله كميل بن زياد نخعى، قنبر غلام أميرالمؤمنين عليه السّلام،
عبدالرحمن بن ابى ليلى انصارى، كه آن قدر او را تازيانه زد كه أميرالمؤمنين عليه السّلام را سب كند و او مناقب آن حضرت را مىگفت، تا حجاج دستور داد او را شهيد كردند.
دست و پاى يكى از حواريين امام زين العابدين عليه السّلام به نام يحيى بن امّ طويل را بريد تا شهيد شد. همچنين سعيد بن جبير را به شهادت رسانيد كه ۱۵ روز بعد از قتل او حجاج به درك واصل شد.
حجاج به مرض آكله مبتلا شد، و طبيب تكه گوشتى را به نخى بست تا آن ملعون بلعيد. طبيب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظهاى نخ را كشيد و ديد چيزى نمانده است، و معلوم شد كه به زودى جان به مالك جهنم خواهد سپرد.
قبر او را در شهر واسط مخفى كردند ولى در زمان سفاح، قبر او را پيدا كردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند.
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص۱٣٩ و١۵۶؛ مراقد المعارف: ج۲، ص۲۰۲ و٢١٩؛ تتمة المنتهى: ص ۹۶-۱۰۸
#ماه_رمضان
🆔 @TaghvimShia1
.
🔘 شهادت مختار
در سال ۶۷ ه.ق در چنين روزى مختار بن ابى عبيده ثقفى به شهادت رسيد، و مزار او كنار مرقد حضرت مسلم عليه السّلام در انتهاى مسجد كوفه است.
مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگير كنند. او زنى مؤمنه به نام عمره دختر نعمان بن بشير انصارى بود.
مصعب گفت: برائت بجوى از شوهرت. او گفت: چگونه برائت بجويم از كسى كه روزها روزه و شبها به نماز مشغول بود، و خون خود را براى خدا و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نثار كرد و خونخواهى فرزند پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود؟
مصعب در حالتى كه شمشيرش را از غلاف بيرون كشيده بود، گفت: پس تو را به شوهرت ملحق مىكنم.
همسر مختار جواب داد: پس از اين مرگ بهشت است و به خدا قسم هيچ چيزى را بر محبتم به على بن ابى طالب عليه السّلام ترجيح نمىدهم.
در گرماى هوا در صحرائى بين حيره و كوفه دست و پاى او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا كردند.
اين زن مؤمنه اولين زن شهيدى است كه در محبت أميرالمؤمنين عليه السّلام با شكنجه كشته شد.
📚 بحار الأنوار: ج۴۵، ص۳۸۶؛ المختار الثقفى: ص۴۰
#ماه_رمضان #مختار
🆔 @TaghvimShia1