.
🔹 صلح حديبيه
در سال ششم هجرت در ماه ذى القعده پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى اعمال عمره قصد مكه فرمودند.
تعداد مسلمانان همراه با آن حضرت ۱۲۲۰ يا ۴۰۰ نفر بودند، و براى قربانى ۷۰ شتر به همراه خود بردند.
آنان از مسجد شجره احرام بستند، و در يك منزلى مكه در محلى به نام حديبيه بر سر چاهى توقف نمودند.
آب چاه به اندك زمانى تمام شد و چون به آن حضرت خبر دادند، به معجزه نبوّت آب چاه آن قدر زياد شد كه مثل چشمه مى جوشيد.
كفار از حركت با خبر گشته مانع ورود حضرت به مكه شدند. آن حضرت بيعتى ديگر به نام «بيعة رضوان» از اصحاب گرفتند.
قرار شد آن حضرت سال بعد حج و عمره را قضا كنند و قراردادى بين مسلمين و كفار منعقد شد، كه طبق شروطى تا ده سال جنگ بين آنان نباشد.
گروهى از صحابه از اين صلح دلتنگ شدند، و عمر بن خطاب گفت: «در نبوّت محمّد شك نكردم مانند روز حديبيه»،
به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى گفت: ما چگونه به اين خوارى گردن نهيم و به اين مصالحه رضايت دهيم؟!!
حضرت فرمودند: من پيامبر خدايم و كارى جز به حكم خداوند نمى كنم. عمر گفت: تو به ما گفتى به زيارت كعبه مى رويم و عمره انجام مى دهيم، پس چه شد؟
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا گفتم امسال اين كار انجام مى شود؟ عمر گفت: نه! فرمود: پس چرا مجادله مى كنى؟!!
در بازگشت از حديبيه سوره فتح بر آن حضرت نازل شد.
📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص۳۱۷، ۳۱۶، ۳۳۵؛ ج۱۸، ص۳۷؛ ج۸۶، ص۱۱۱
#ذی_القعده #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
١.
♦️ عزل ابوبكر از تبليغ سوره برائت
در اين روز در سال نهم هجرت، ابوبكر از تبليغ سوره برائت عزل شد و سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را روانه فرمود كه آيات برائت را از ابوبكر بگيرد و خود بر اهل مكه قرائت فرمايد.
آغاز ماجرا اين بود كه در سال ۹ ه.ق پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ابوبكر را به مكه فرستاد تا آيات اوائل سوره برائت را بر كفار بخواند.
پس از رفتن او جبرئيل نازل شد: «يا رسول اللَّه، اداى اين امر بايد به دست شما يا به دست مردى كه از شماست انجام شود». به روايت ديگر: «بايد على عليه السّلام از جانب تو تبليغ كند».
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را كه به منزله جانش بود معين كردند و فرمودند: شتاب كن و آيات را از ابوبكر بگير و در موسم حج بر مردمان قرائت كن.
.
🔹 فرستادن امير المؤمنين عليه السّلام و بازگشت ابوبكر
آن حضرت ناقه غضباء را به أميرالمؤمنين عليه السّلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبداللَّه حركت فرمود، و در روز دوم به ابى بكر رسيد و آيات برائت را از وى گرفت و اختيار آمدن يا برگشتن را به خود او واگذار كرد.
ابوبكر به مدينه بازگشت و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: «مرا براى كارى لايق دانستى كه ديگران مشتاق آن بودند، ولى مقدارى كه رفتم مرا معزول نمودى؟
حضرت فرمود: «من تو را معزول نساختم بلكه خدا تو را معزول ساخت».
.
🔸 تبليغ سوره برائت توسّط امير المؤمنين عليه السّلام
أمير المؤمنين عليه السّلام آيات را در سه روز در ايام تشريق منى كه مجمع كفار و مشركين بود و از بغض و عداوت على عليه السّلام آكنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمايشات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بر مردم قرائت مى نمود و سپس به مدينه مراجعت فرمود.
از هنگامى كه على عليه السّلام به مكه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود مى گفتند: شايد خبر فوت آن حضرت از آسمان رسيده، يا از ما دلتنگ شده باشد.
ابوذر نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله داراى مقام و منزلتى بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر كلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود: «حزن و اندوه من براى مفارقت على است».
.
💠 بازگشت امير المؤمنين عليه السّلام از تبليغ برائت
ابوذر براى اطلاع از حال على عليه السّلام از مدينه به استقبال آن حضرت حركت كرد، و در اثناى راه به أمير المؤمنين رسيد و با آن حضرت ديدن كرد و عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما باد، آهسته تشريف بياوريد تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بدهم.
ابوذر به سرعت خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسانيد و آمدن على عليه السّلام را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بشارت داد.
آن حضرت با اصحاب به استقبال على عليه السّلام آمدند و چون به آن جناب رسيدند، پياده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارك خود را بر شانه على عليه السّلام گذاشتند و از شوق ديدار گريستند و أمير المؤمنين عليه السّلام نيز گريستند.
پس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: «پدر و مادرم به قربانت، در مكه چه كردى؟ أمير المؤمنين عليه السّلام از آنچه انجام داده بود به آن حضرت خبر داد.
📚 فيض العلام: ص ۱۰۶-۱۰۷
#ذی_الحجه #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
٢.
🔘 آغاز نامهها براى جنگ صفين
چون دو روز از ورود أمير المؤمنين عليه السّلام به صفين گذشت، در اول ذى حجه حضرت براى معاويه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند،
ولى آخرالامر قرار بر اين شد كه روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد.
📚 تتمة المنتهى: ص۲۴
#ذی_الحجه #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
⚔️ جنگ سويق
در اين ماه در سال ۲ ه.ق غزوه سويق به وقوع پيوست. ابوسفيان بعد از واقعه بدر نذر كرد که انتقام خويش را از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بگيرد.
به اين منظور همراه دويست نفر به عريض از نواحى مدينه رفتند و دو خانه و چندين نخل را آتش زدند و دو نفر از بزرگان انصار را در آنجا كشتند تا او به نذر خود عمل كرده باشد.
چون خبر به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيد ابولبابه را در مدينه گذاشته همراه با دويست نفر از مهاجرين و انصار و در رأس آنها أمير المؤمنين عليه السّلام به سوى عريض حركت كردند.
ابوسفيان چون با خبر شد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با عجله به آنجا مى آيد، به لشكر خود دستور داد تا انبانهاى سويق را كه براى آذوقه با خود آورده بودند ريخته و سبكبار فرار كنند.
مسلمانان وقتى رسيدند آنان گريخته بودند. لذا انبانهاى سويق را برداشته مراجعت نمودند. به همين دليل اين غزوه را «ذات السويق» گويند.
📚 منتهى الآمال: ج۱، ص۵۸
#ذی_الحجه #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
١.
✨ ازدواج امير المؤمنين و حضرت زهرا عليهما السّلام
در اين روز در سال ۲ ه.ق، آقا و سرور ما خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله، أمير المؤمنين عليه السّلام را به سيّده نساء عالميان فاطمه زهرا بتول عذراء سلام اللَّه عليها تزويج فرمود.
اين ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر ۱۶ روز بعد از وفات رقيه دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در روز سه شنبه ۶ ذى الحجه واقع شده است.
امام صادق عليه السّلام فرمود: «اگر خداوند متعال أمير المؤمنين عليه السّلام را خلق نمى كرد، در تمام زمين انسانى كه كفو و شايسته همسرى با حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها باشد يافت نمى شد».
📚 تتمة المنتهى: ص١٣٧؛ امالى شيخ طوسى: ج۱، ص ۲۹-۴۲
#ذی_الحجه #امام_علی #حضرت_زهرا
🆔 @TaghvimShia1
٢.
✨ خواستگارى از فاطمه (س)
هنگامى كه سن مبارك بتول عذراء حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها نه سال كامل شد، از اطراف و اكناف اهل مدينه و عظماى قبائل و رؤساى عشاير و صاحبان ثروت و مكنت به خواستگارى حضرت آمدند.
عدهاى از منافقين نيز اين جرئت را به خود دادند كه با كمال بى شرمى به خواستگارى آن حضرت بيايند.
هنگام خواستگارىِ بعضى از آنها رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله بسيار ناراحت شدند، و به عدهاى از منافقين كه اعتراض كردند، فرمودند: «من شما را رد نكردم، بلكه خدا شما را رد كرده و امر فاطمه سلام اللَّه عليها از جانب خداوند متعال معين مى شود».
آنان غافل از اين بودند كه اين گوهر گرانبها را خداوند در سايه عزّت و حراست خود حفظ فرموده و او را در خور استعداد ابناء دنيا از ملوك و رعايا و ارباب فقر و غنا قرار نداده است، بلكه او را براى وصى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله على بن ابى طالب عليه السّلام ذخيره فرموده است.
از امام حسين عليه السّلام روايت شده كه فرمود: روزى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله در خانه امّ سلمه بود.
فرشتهاى با هيبت خاصى بر آن حضرت نازل شد كه با لغات گوناگون كه به يكديگر شباهتى نداشت مشغول تسبيح و تقديس خداوند بود.
او عرض كرد: من صرصائيلم. خداوند مرا نزد شما فرستاده كه به شما بگويم: «نور را با نور تزويج كن».
حضرت فرمود: «چه كسى را با چه كسى»؟ گفت: «فاطمه را با على بن ابى طالب». لذا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فاطمه سلام اللَّه عليها را در حضور جبرئيل و ميكائيل و صرصائيل به عقد على عليه السّلام در آورد و اين عقد در زمين بود.
در اين هنگام پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به ميان شانههاى صرصائيل نگريست و ديد نوشته است: «لا اله الااللَّه، محمّد رسول اللَّه، على بن ابى طالب مقيم الحجة».
فرمود: اى صرصائيل، از كى اين جمله بين شانههاى تو نوشته شده؟ گفت: دوازده هزار سال پيش از آنكه خداوند متعال دنيا را بيافريند.
📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۱۲۳ و١۴۵
#ذی_الحجه #امام_علی #حضرت_زهرا
🆔 @TaghvimShia1
٣.
✨ مراسم عروسى
هنگامى كه حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها را در شب ازدواج به خانه على عليه السّلام مى بردند، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از جلو ايشان، جببرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ ايشان، و هفتاد هزار فرشته پشت سر حضرتش حركت مى كردند و در آن حال خدا را تسبيح مى گفتند و تقديس مى كردند، و اين تقديس و تسبيح آنها تا طلوع فجر ادامه داشت.
جبرئيل زمام ناقهاى كه آن حضرت را مى بردند و اسرافيل ركاب و ميكائيل دنبال آن را گرفته بود، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله جامههاى فاطمه سلام اللَّه عليها را منظم مى كرد، و هفتاد هزار ملك با ديگر فرشتگان تكبير مىگفتند،
اما به حسب ظاهر سلمان زمام ناقه را گرفته بود و حمزه و عقيل و جعفر از اهل بيت پشت سر حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها و بنى هاشم با شمشيرهاى كشيده مى آمدند، و همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از پيش روى مى آمدند.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آنها را به مسجد طلبيد و دست فاطمه سلام اللَّه عليها را در دست على عليه السّلام نهاد و فرمود: «بارك اللَّه فى ابنة رسول اللَّه»، و نيز فرمود: «هذه وديعتى»،
و بعد از مراسمى مخصوص، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در حق آنها و نسل ايشان دعا كرد. سپس فرمود: «مرحباً ببحرين يلتقيان و نجمين يقترنان».
سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از نزد ايشان بيرون آمد و چهار چوب در را گرفت و فرمود: «طهّركما اللَّه و طهّر نسلكما، انا سلم لمن سالمكما و حرب لمن حاربكما، أستودعكما اللَّه و أستخلفه عليكما».
آنگاه همه به منازل خود رفتند و از زنان جز اسماء كسى نزد فاطمه سلام اللَّه عليها نماند، و اين به خاطر وصيت حضرت خديجه سلام اللَّه عليها بود كه هنگام وفات گريست و از اسماء عهد و پيمان گرفت كه در شب عروسى حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها آن حضرت را تنها نگذارد.
اسماء هم به عهد خود وفا كرد، و چون ماجرا را براى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نقل كرد، آن حضرت به ياد خديجه سلام اللَّه عليها كرد و گريست و در حق اسماء دعا فرمود.
📚 اقبال الاعمال: ص۵۸۴؛ فيض العلام: ص۱۶۱
#ذی_الحجه #امام_علی #حضرت_زهرا
🆔 @TaghvimShia1
۴.
✨ مهريه حضرت زهرا (س)
در مقدار و نوع مهريه آن حضرت روايات مختلفى وارد شده است:
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «در آسمان معين شده كه مهريه زهرا يك پنجم زمين است. پس هر كه در زمين راه برود در حالى كه با او و فرزندانش دشمن باشد، قدم زدن او تا روز قيامت در زمين حرام است».
امام باقر عليه السّلام فرمود: مهر فاطمه سلام اللَّه عليها يك پنجم دنيا و دو سوم بهشت است، و در زمين چهار نهر فرات، نيل، نهروان و بلخ براى حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها است. خداوند به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «اى محمّد، تو فاطمه را به پانصد درهم به ازدواج على در آور تا سنّتى در بين امّت تو باشد».
در روايت ديگر: «يك چهارم دنيا و بهشت و جهنّم است، كه دوستان خود را داخل بهشت مى كند و دشمنان خود را به جهنّم روانه مى نمايد».
📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۱۱۳
#ذی_الحجه #امام_علی #حضرت_زهرا
🆔 @TaghvimShia1