امیرالمؤمنین علی (ع): أَخُوكَ مَنْ وَاسَاكَ فِي الشِّدَّةِ برادر (و دوست) تو كسى است كه در سختي‌ها یاری‌ات كند.👌🏻☺️ با تو هر كس كه لاف يارى زد اين سخن، پند باش گو برِ تو با تو در سختى ار مواسا كرد به يقين او بُود برادر تو...❤️ 📚 نثر اللئالی، ص۵۲ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

⁉️ سن انسان در روز محشر و قیامت چقدر است؟ 🔺️ توضیحات حجت‌الاسلام رضا محمدی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

#حدیث_روز 🔷 پیامبر اسلام صلی‌الله علیه‌وآله‌وسلم: مجاهدان در راه خدا، رهبران اهل بهشتند. 📚 مستدرک،‌ ج١١، ص١٨ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🕊🌷 همیشه میگفت : زیباترین شهادت را میخواهم! یك بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست زیباترین شهادت چگونه است؟… در جواب گفت : زیباترین شهادت این است که جنازه ای هم از انسان باقی نماند… ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #شهید | #ابراهیم_هادی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💙❣ هرشب مثل همون شب اول درد داشتم و خیلی اذیت میشدم، اما فکر میکردم درواقع رابطه‌ی همه اینطوریه و خجالت میکشیدم درموردش با کسی حرف بزنم!🤦🏻‍♀☹️ روزها از پی هم میگذشتن و زندگی به همون روال ادامه داشت؛ ملکه هم گه گداری بیوک میرفت دنبالش و میمو چند روزی رو خونه‌ی پدریش میموند اما کلا خنثی بود!! از زندگیش چیزی نمیگفت و با من هم زیاد همکلام نمیشد🙄 حال عموم رو هم باوجود اینکه دلم نمیخواست بپرسم اما برای اینکه اتو ندم دست اطرافیان میپرسیدم و ملکه هم با خوبه خداروشکری سر و ته قضیه رو هم میاورد…!! یک روز صبح پاییزی که ظرف های صبحونه رو شسته بودم و مشغول غذا دادن به مرغ و خروس ها بودم فاطمه اومدو گفت زنداداش حال مادرم خیلی بده!! تعجب نکردم‌ چون یکی دو روزی بود حالش زیاد مساعد نبود!🙁 وقتی رفتم توی اتاقش عذرا خانوم تب داشتو آه و ناله‌هاش کل خونه رو برداشته بود! خیلی سریع همراه فاطمه تشت آوردیمو همونجا توی اتاق پاشویش کردیمو دستمال نم دار گذاشتیم روی پیشونیش بعدش هم یه پیاز رو دو قاچ کردمو گذاشتم کف پاهاشو جوراب پوشوندم!!🧦 در کمال تعجب بین خواب و بیداریش کلید اتاق آذوقش رو بهم داد و ازم خواست امروز رو بجاش آشپزی کنم! با فاطمه نگاهی بهم انداختیمو زیر لب خندیدیم😅😂 از خونه که بیرون میومدیم فاطمه گفت زنداداش حال مادرم خیلی بده!؟؟ گفتم نه بابا سرما خورده یکم که استراحت کنه حالش میاد سر جاش! شیطون نگاهی بهم کردو گفت ببین من میگم خیلی حالش بده که کلیدهای اتاق گنجشو داده بهت توهم هی باور نکن و قاه قاه خندید!!😂 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

☘دعا کنیم خوشی ببارد 🌷و صلح باشد و عشق ☘و زمین جای قشنگی بشود 🌷برای زندگی ☘هر روزتون تـون پُــر امید **✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

📖 ″برشی از خاطرات″ | محمد حسین بهشتی #شهید | #محمد_حسین_بهشتی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

#نامه‌علوی ✨💚🍃 ↯🌙 حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند: (عهدنامه مالک اشتر) به نام خداوند بخشاينده مهربان. آن گاه از لشكريان خود آن را كه در نظرت نيكخواه ترين آنها به خدا و پيامبر او و امام توست، به كار برگمار. اينان بايد پاكدامن ترين و شكيباترين افراد سپاه باشند، دير خشمناك شوند و چون از آنها پوزش خواهند، آرامش يابند. به ناتوانان، مهربان و بر زورمندان، سختگير باشند. درشتيشان به ستم بر نينگيزد و نرميشان برجاى ننشاند.  آن گاه به مردم صاحب حسب و خوشنام بپيوند، از خاندانهاى صالح كه سابقه اى نيكو دارند و نيز پيوند خود با سلحشوران و دليران و سخاوتمندان و جوانمردان استوار نماى، زيرا اينان مجموعه هاى كرم اند و شاخه هاى احسان و خوبى.  آن گاه به كارهايشان آن چنان بپرداز كه پدر و مادر به كار فرزند خويش مى پردازند. اگر كارى كرده اى كه سبب نيرومندى آنها شده است، نبايد در نظرت بزرگ آيد و نيز نبايد لطف و احسان تو در حق آنان هر چند خرد باشد، در نظرت اندك جلوه كند. زيرا لطف و احسان تو سبب مى شود كه نصيحت خود از تو دريغ ندارند و به تو حسن ظن يابند.  نبايد بدين بهانه، كه به كارهاى بزرگ مى پردازى، از كارهاى كوچكشان غافل مانى، زيرا الطاف كوچك را جايى است كه از آن بهره مند مى شوند و توجه به كارهاى بزرگ را هم جايى است كه از آن بى نياز نخواهند بود.  بايد برگزيده ترين سران سپاه تو، در نزد تو، كسى باشد كه در بخشش به افراد سپاه قصور نورزد و به آنان يارى رساند و از مال خويش چندان بهره مندشان سازد كه هزينه خود و خانواده شان را، كه بر جاى نهاده اند، كفايت كند، تا يكدل و يك رأى روى به جهاد دشمن آورند، زيرا مهربانى تو به آنها دلهايشان را به تو مهربان سازد. 📚 نھج البلاغه،نامه۵٣بخش١٢ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

سلام و احترام دوستان عزیزم شهادت اخت الرضا حضرت معصومه رو تسلیت عرض میکنیم🍃 از همراهی بی نظیرتون بینهایت سپاسگزاریم💐 بعدش فاطمه جدی نگاهم کردو‌ گفت میگم زنداداش منم میتونم همراهت بیام ببینم توی اتاق چی هست؟! گفتم مگه نمیدونی؟! با غم نگاهی بهم انداختو گفت نه تاحالا اجازه نداشتم😔 تعجب کردم؛ فک میکردم همه‌ی کسانی که مادر خودشون رو دارن اختیار تمام چیزهای خونشون رو دارن ولی انگار کل تصوراتم به کل اشتباه بود! همونجا باخودم عهد کردم که هروقت بچه دار شدم مادر خوب و مهربونی باشم و نذارم حسرت این چیزهای پوچ و الکی روی دلش بمونه🥺☹️ راه افتادیم سمت اتاق و درش رو باز کردیم دور تا دور اتاق سکو بود و روی سکوها کیسه های بزرگ حاوی حبوباتو کله های قندو کوزه‌های قرمه بودن که دست بر قضا خیلی بوی خوبی هم داشتند!😌 آبگوشت با گوشت قرمز که نمیتونستم بپزم چون دیر پخته میشد و به نهار نمیرسید عذرا خانوم هم مریض بود و باید غذای آبکی درست میکردم پس تصمیم گرفتم با مرغ درست کنم!! از اتاق آذوقه لپه آوردمو گذاشتم خیس بخوره بعدشم از لونه‌ی مرغها یدونه مرغ آوردمو سرشو بریدم، تمیزش کردمو توی روغن همراه زدچوبه و فلفل و پیاز تفتش دادم!!🥘 بوی خوبی سرتاسر مطبخ رو گرفته بود و اونقدری باز گرسنم شده بود که دلم میخواست مرغها زود بپزن و بخورمش! ازین حالتم از خودم خجالت کشیدمو توی دلم چندتا فحش نثار خودم کردم که‌ چته دلبر چقدر شکم دریده شدی! همین چند ساعت قبل صبحونه‌ی مفصل خوردی!🤦🏻‍♀😣 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة و يا بابَ نِجاةِ الْأمّة... حاءسین‌‌ی‌نون‌تلڪ‌آیاٺ‌#الجنون‌͚྇ مینویسم‌#عشق‌ وبۍتردید‌میخوانم‌#حسین(¡ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

📹 هست و نیست ✏️ انسان آمده تا در كنار اين‌همه نعمت كه هست، آن چيزى را كه نيست، هست كند. 📄 برشی از کتاب 📚 وقتی که از خودت می‌سوزی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°