eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
6هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294، @Zhaklins 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋﷽🕋 💢 علی اکبر س به شهادت رسید 😔 زمانی رسیده بود که قاسم گمان میکرد هم اکنون زمان میدان رفتن او فرا رسیده 👌، پس آماده میدان رفتن شد رزم جامه به تن کرد، شمشیر🗡حمایل کرد و به دم خیمه⛺️عمو رفت اذن دخول طلبید ✋ داخل خیمه شد و عرض ادب کرد عرض کرد : قصد میدان رفتن دارم اذن صادر نشد ❌ کارش به التماس کشیده شده بود🙏 🔹مدام دست عمو را میبوسید و اذن میطلبید، بالاخره اذن میدان رفتن دردانه برادر صادر شد✅ به میدان رفت🐎 🌿رجز خواند از اصل و نسبش گفت 📯جنگ آغاز شد⚔ عده ای را به درک واصل کرد ✔️ در میان کشته شده گان پسری بود از پسران ارزق شامی👹 خود او به میدان آمده بود به انتقام خون پسرش😏 در میدان کوهی از آلات حرب ⚔️🏹خود را مخفی کرده بود 😶 🔸سید الشهدا این صحنه را که دید دست به دعا برداشت و برای نصرت نور دیده اش دعا کرد❤️ 🤲 ارزق از خشم به خود میلرزید😖 💢 قاسم شمشیر را روی شانه اش گذاشت جلو تر آمد 👈اگر ارزق تویی چرا بند پوتین ات را نبستی؟ 😏 سرش را پایین آورد که به پوتینش نگاه کند که شد آخرین نگاهش 👌✅ 📯در لشکر کوفه پیچید، قاسم بن الحسن ی ارزق شامی را کشت، بار دیگر لشکر کوفه از شمشیر بنی هاشم به خود لرزید 🙂 لبخند رضایت بر چهره عمو بود 😌 عمو عباس که از دورتر قاسم را مینگریست، از چهره اش رضایت میبارید☺️ 👈خوب درس هایش را آموخته آخر او شاگرد مشق شمشیر عمویش عباس بود💞👌 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
🕋﷽🕋 💢 علی اکبر س به شهادت رسید 😔 زمانی رسیده بود که قاسم گمان میکرد هم اکنون زمان میدان رفتن او فرا رسیده 👌، پس آماده میدان رفتن شد رزم جامه به تن کرد، شمشیر🗡حمایل کرد و به دم خیمه⛺️عمو رفت اذن دخول طلبید ✋ داخل خیمه شد و عرض ادب کرد عرض کرد : قصد میدان رفتن دارم اذن صادر نشد ❌ کارش به التماس کشیده شده بود🙏 🔹مدام دست عمو را میبوسید و اذن میطلبید، بالاخره اذن میدان رفتن دردانه برادر صادر شد✅ به میدان رفت🐎 🌿رجز خواند از اصل و نسبش گفت 📯جنگ آغاز شد⚔ عده ای را به درک واصل کرد ✔️ در میان کشته شده گان پسری بود از پسران ارزق شامی👹 خود او به میدان آمده بود به انتقام خون پسرش😏 در میدان کوهی از آلات حرب ⚔️🏹خود را مخفی کرده بود 😶 🔸سید الشهدا این صحنه را که دید دست به دعا برداشت و برای نصرت نور دیده اش دعا کرد❤️ 🤲 ارزق از خشم به خود میلرزید😖 💢 قاسم شمشیر را روی شانه اش گذاشت جلو تر آمد 👈اگر ارزق تویی چرا بند پوتین ات را نبستی؟ 😏 سرش را پایین آورد که به پوتینش نگاه کند که شد آخرین نگاهش 👌✅ 📯در لشکر کوفه پیچید، قاسم بن الحسن ی ارزق شامی را کشت، بار دیگر لشکر کوفه از شمشیر بنی هاشم به خود لرزید 🙂 لبخند رضایت بر چهره عمو بود 😌 عمو عباس که از دورتر قاسم را مینگریست، از چهره اش رضایت میبارید☺️ 👈خوب درس هایش را آموخته آخر او شاگرد مشق شمشیر عمویش عباس بود💞👌 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦