eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
138 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
811 ویدیو
122 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » شخصی: @yekmohammadeqaribeh لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7904779880
مشاهده در ایتا
دانلود
به رسم صبر ، باید مَرد آهش را نگه دارد اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست...
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟
ما مشقِ غمِ عشقِ تو را خوش ننوشتیم اما تو بِکِش خَطْ به خَطای هَمه‌ی ما...
هر کسی در دل من، جایِ خودش را دارد جانشین تو در این سینه، خداوند نشد...
چرا ای مرگ می‌خندی؟ نه می‌خوانی نه می‌بندی کتابی را که از خونِ جگر، شیرازه می‌گیرد...
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوخته‌دل ساخته با کمتر از این هم |Channel: @Tanhatarinhaa
با یقین_ تنهاترین‌ها.mp3
1.89M
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم به خیابان شلوغی که نباید، رفتیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مــن کــــــه در تُنـــگ، بــــرای تــو تـمـــاشــا دارم بــــا چـــــه رویـــــی بنــــویـســم غــم دریا دارم؟ دل پر از شوق رهایی سـت ،ولی ممکن نیست بـــــــه زبــــــان آورم ان را کـــــــــه تــمــنـــا دارم چــیســـــتم؟! خــــاطــره‌ی زخـــم فرامــوش شده لـــب اگــــر بــاز کـــنم بـا تــو ســخن هـــــا دارم بـا دلــت حســـرت هم صحبتی ام هست ،ولی ســنگ را بــا چـــه زبانــــی بــه ســـخن وادارم؟ چیـــزی از عمــر نمانده ست ،ولی می خواهم خــانــه ای را کــــه فــــروریــختـــه بــر پــا دارم...
کوچ تا چند؟ مگر می‌شود از خویش گریخت؟... بال، تنها غمِ غربت به پرستو ها داد... عجب شعریه این شعر جناب فاضل... یادش بخیر، یه دوره افتاده بودم توی خط حفظ کردن اشعار ایشون... چقدر شعرهای خوب و بامعنایی دارن... واقعا آدم لذت می‌بره از خودندنشون... خدا حفظشون کنه🌿🌹
تقدیر نه در رمل نه در کاسه چینی‌ست آینده ی ما دورتر از آیینه بینی‌ست ما هرچه دویدیم به جایی نرسیدیم ای باد سرانجام تو هم گوشه نشینی‌ست از خاک مرا برد و به افلاک رسانید این است که من معتقدم عشق زمینی‌ست یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد با این همه تردید در این باره یقینی‌ست شادم که به هر حال به یاد توام اما خون می خورم از دست تو و باز غمی‌نیست