فانوسی که به شهر وجودم هدیه کردی تا
هم گرمابخشِ سرمایِ تنهاییِ میان مسیر
باشد و هم چراغی برای صدای وحی میانِ
قلبم ، با اشتباهاتِ من بیرمق شده ،
چگونه میتوانم به حضورش گرمای قبل
را ببخشم .. ؟ وقتی که عملم از خودم
کوچکتر است، من محتاجِ کفایتِ تو
برای تلاشهای مستمر هستم ..
#ایستُ_بازرسی_روح
میگفت تا جمله رو میگم ، گویی تمام
عالم دست به دست هم میدهند تا من
را زمین بزنند .. ! کمی جلوتر فهمیدم نه،
تمام عالم دست به دست هم میدهند تا
ناخالصیهای من را بگیرند .. ! تمام اینها
و حوادثی که بظاهر خستگی میآورد و
توان حرکت را میگیرد ، برای این است
که من با اخلاص حرکت کنم و متوقف
نشوم و تازه متوجه ناخالصیهایم
میشوم .. #ایستُ_بازرسی_روح
به دنبال خودتان میگردید .. ؟
تا به حال سیرهی حضورتان را
مورد موشکافی قرار دادهاید ،
چه مقدار قرار است برای یک
حضور مهم سختی بکشید .. ! ؟
باید بدانید برای چه آمدهاید .. ! ؟
#ایستُ_بازرسی_روح
میدانم به تمام انتخابهایم ، حتی
انتخاب کدام خیال و ایجاد حس و فکر
هم بستگی دارد و هر چیز خوبی زمان
خودش را دارد.. اما گاهی نیتهایی که
حضور دارند وقتی میوهی خیال و عمل
میسازند شاید زمان آن را ، حتی آن
خیر را نیز تعییر دهند ..
#ایستُ_بازرسی_روح
دنیا و تمام داراییهایش را
داشته باشد اما پر از شلوغیهای
تُهی و خالی باشد ، حضورِ گسلِ روحی
و فقدان حسهای عمیق و روحهای بزرگ،
جراحتی است که هیچ ثروتی آن را جوانه
نمیزند .. ! #ایستُ_بازرسی_روح
میگفت : گاهی اوقات ، سرنوشت و تقدیر
و برنامههای تپشهای آسمان، حس تو را
گرفتار وجودی میکند که لیاقتِ چشمها،
وقتها،حالاتِ تو را ندارد.. این جور نیست
که برای تنبیه تو باشد، اتفاقا برای این
است که آگاهی عمیقی را لمس کنی که
از انواع حضورها نزد تو، انسانها، رفتارها،
حسها، حالات، متنهایی هستند که تو نباید شبیه آن بشوید چون تو به آن مبتلا
میشوی .. ! شاید بشوی و شاید شده باشی ! ..
این یک رفتار یا حسهای ناپسند است ..
برای این نیست که شما را کوچک کند یا
زمین گیر کند ، بلکه برای این است که
بدانید از کدام اعمال و کلمات ، حضورها
باید روی برگردید به آدرس خودتان ولو
آنها در مسیرتان باشد .. آنها را نپذیرید
یا به روش پاسخ فکر کنید ، به مسیری
که باید بروید بیاندیشید .. و گاهی سکوت، گاهی رها کردن، گاهی بخشش و گاهی
تربیت ، را در نظر بگیرید .. اینگونه تو
هیچ وقت پژمرده نمیشوی و تعاملات را
یاد میگیری و کیفیت ملاقاتها را میآموزی ..
#ایستُ_بازرسی_روح
#اعتکاف یعنی قلبت را
کعبه کن و مراقب باش
در آن علیِ مرتضی متولد شود که
نگاه او را بگیری .. چون سابقهی کعبه
و تاریخ آن پر از عبرت جاهلان هم
هست .. پس مراقب باش اگر کعبه
شدی ! حتی اگر علی علی گو هم شدی ،
حواست باشد سرزمین این کعبه محل
پرورش لات ، منات و عُزّی نشود ..
چه معاویهها که شاید معتکف هم
بشوند ، چه معاویهها که بر علی
اشک هم ریختند .. ! کعبه شدی
مراقب باش علی متولد میشود
یا نه .. ؟ و کدام علی .. ؟
#ایستُ_بازرسی_روح
در روایت است ، شتر اگر سه
بار برود حج، بهشتی میشود ،
اینکه چند سال است هیئت
میرویم یا معتکف میشویم و
هنوز طعم و رنگ و عطر او را
نگرفتهایم ، ترسناک است .. !
نکند حیوانات بروند بهشت و
محضر امام رئوف باشند و ما
با اینکه کربلا رفتیم ولی .. !
#ایستُ_بازرسی_روح
سوءتفاهم داشتن با خدا ،
بدترین درک شما از هستیِ
اوست ، حتی خودتان را هم
قبول نخواهید داشت و در
یک جنگ درونی مستمر
زندگیتان را نفس میکشید..
#ایستُ_بازرسی_روح
گاهی عکسهایی از لحظههای زندگی
خودمان را که بررسی میکنیم ، چه قدر
برای پیشپا افتادهترین چیزها هزینههای
زیاد و اضافی کردهایم .. ! کاش ما عبرتی
از این آگاهی اولیه و فرصتهایی که هدر
دادیم کنیم تا لااقل به تکرار دوبارهی آن
دچار نشویم .. #ایستُ_بازرسی_روح
کیفیت یک زیارت به
میزان حواسجمعی شما
به تپشهای قلبتان است،
هر چه ملاقات زیباتر باشد شما
بر قلبتان ناظر میشوید تا از هر
ورودیای که قرار است عمل و حسی
غیر از #نگاهِ_ابی_عبدلله بسازد جلوگیری
کنید .. #ایستُ_بازرسی_روح
جمع بندی خودتان تا به حال از
این حضورتان در عالَم چه بوده .. ؟
اگر قرار بود کتابی شوید، چه تقریظ
بر صفحهی اول تا به اینجای حضورتان
میزدند .. ؟ #ایستُ_بازرسی_روح
لااقل کمی حال قلبتان را برای
خودتان شرح دهید ..