تلاقی لبخندها در میان آن چشمها،
خبر از رازهای عمیقِ پنهانی در فرآیند
متن حضور زندگیشان را میدهد که
باید آن را کشف کرد .. ! برخیها چه
قدر خواندنی و نوشیدنی هستند، همین
اندازه لطیف و ملیح،مثل یک نفس عمیق..
#اینفسِعمیقم
#ایرویایِجمیل
و امّا شانههای لرزان در گریههای
سجدههای بیصدا، گویی روحِ موجی
شده از انفجار ترکشهای روزمرگیِ دنیای
متکثر را با تأمّل و طمأنيهای عمیق بر مدارِ
#نگاهِ_ابی_عبدلله تنظیم میکند ..
#اینفسِعمیقم
#ایرویایِجمیل
حسها و باورهای من، نه نامهایست
که نوشته میشود ، نه کلماتی که کنار هم
قرار میگیرد .. نه وصفِ زیبایی که خلق
میشود، نه زمانیست که مرا فتح کرده،
بلکه شرطیست در این عالم که به شما
گره خورده و دلیلیست برای بودنِ اشک
و لبخند و دویدن و تلاش و جهاد ، تا
در سرزمین نگاهت به آغوشِ همان
ملاقاتی از جنس میقاتِ موسی برسم ..
#اینفسِعمیقم
#ایرویایِجمیل
•• زیبایی من ، به خودم نیست، به همان
حضورِ بخشِ کوچکی از تو میانِ قلبم
من عطر نفسهایت را گرفتهام ••
#ایهمهیآرزویِمن
#اینفسِعمیقم
#ایرویایِجمیل
شانههای محکمش بهترین تکیهگاه
برای سایهی خستهام بود .. ! سایهای
که اعتبار وجودش را نگاهِ او داشت ..
چه قدر طعمِ راحتیِ میانِ سختیها
مزهی رایحهی عشق را استمرار میدهد ..
#اینفسِعمیقم
چای خوردن ، نوشیدنِ شیرِ داغ ،
خندیدن ، گریه کردن ، داشتنِ غم و
نگرانی ، نگاه به چهرهاش کردن ،
قدم زدن ، نفس کشیدن ، وضو
گرفتن ، تسبیح یادهای او ، صبر ،
آرامِش قلب ، منبر رفتن ، تلاش
کردن ، مطالعه کردن ، کمک کردن ،
دردمند بودن، زیر باران رفتن ، آسمان
را تماشا کردن ، بخاطر دغدغههای او
نخوابیدن وووو همه و همه مسیرِ
زیبای اجزاء یک زندگی بینهایت
است که در تمام لحظههایش
نفس عمیق عشق را باغبانی
میکنیم .. #اینفسِعمیقم
در مسیر او
شبیه شدن شاید
آسان باشد ، اما ماندنِ
در مسیر شباهت ، همان
استقامت و استمرارش سخت
است .. راز عینیت ، در میانِ، ماندنِ
در مسیر شبیه شدن است .. این جاست
که اهل بقاء نام گذاری میشود ، بخشی از
دریای شهر صاد ..
#نگاهِ_مادرانه
#نگاهِ_ابی_عبدلله
#اینفسِعمیقم
اعتبار و کیفیت صداقت من در میان
محبتهایم به تو ، به تواناییِ من در
حفظ و نگهداری از آن عشق و شوق و
محبت و استمرارش وابسته است ..
#ایرویایِجمیل
#ایهمهیآرزویِمن
#اینفسِعمیقم
هر شهری نیاز به ستونها و چراغهای
قویای دارد .. ! سرزمین روح ، شهری
عمیق از لایههای مختلف مرتبط باهم
است که هم زایشگاهِ حسها را دارد
و هم مدرسهای تربیتی دارد .. ! هم
کوچه و شبستان و دیوار کاهگلی و
باغ دارد و هم عطر نفسهایی از
قدم های یک حضور دارد .. !
فصل پاییز و طلوعِ ماه دارد .. !
انسان عجیب سرزمینیست که
گاهی اشتراک روحی و ملاقات با
شبیهِ هم شده ها دارد .. ! دردها
و نیتها و تلاشها و حرکتها
بهترین نقاش این شهرند .. ! هر
شهری رایحهای مختص به خود
دارد .. ! #اینفسِعمیقم
گاهی باید برسید به جایی که
زمانی را برای این لحظهی مستمر
کنار بگذارید تا با چشمهای بسته،
و نفس عمیق ، هم ببینید و بشنوید
و هم رایحهها را لمس کنید تا آهسته
در رنج مسیر به سایر زمانهایتان
شوق وصال را بچشید .. ! و تمام
قلب به روح برسد ! و شما تماما
همه میشوید ! بر زمان مسلط
میشوید ! پیچش موهای نخل
را میبینی .. ! فصلهای صفحاتِ
خود را میبینید .. ! آهسته خویش
را ورق میزنید .. ! چه قدر تماشایی
میشوید وقتی از تمنای خود ، فقط
او شده اید .. این ها مدار مسیرِ یکی
شدن است .. #اینفسِعمیقم
2.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با معشوقتان¹ بنشینید و صحبت کنید ،
تا جام وجودتان سرشار از آرزوهای او
شود .. ! حتی اگر مرا نخواهی من با
آن مِهر تو میان قلبم ساعتها
خلوت میکنم حتی اگر جایگاهم را
در جهنم بگذاری ، و خدا میداند
چه زیبا شکایت کنم ..
¹؛ #ایرویایِجمیل
#ایهمهیآرزویِمن
#اینفسِعمیقم
خوشبحال آنان که
شهرشان غار حرا دارد .. !
تا خدیجهای دوست داشته
باشد برای سحرهای رمضانش
سلانه سلانه با شوق سحری درست
کند به غار حرایش ببرد .. ! طوبی لکم
و طوبی به آن کوه که خدیجه هر سحر
با ملاحت و طراوت جان قدم در آن
میگذاشت تا به بهانهها باز به ملاقات
حبیبهَش برود .. ! از این آتشِ عشق
بود که عرش به زمین آمد و آیه
آیه صفحات قرآن شد .. !
و بیچاره آنکه غار درونش
سیاهچاله است .. !
#اینفسِعمیقم