اگهازدوروبریاتونکاری،حرکتی،
رفتاریدیدینپااسلامنذارید !!
واللهواللهاسلامامثالِمننیستن ...!
بریدزندگینامهچارتاآدمدرستشو
بخونید ..(:
#امام_زمان
#ایران_قوی
شاهد خداست
و تنها او میداند
که جوانیشان را
وقف نجابت کشورشان کردند!♡
#امام_زمان #ایران_قوی
#جمعه #شهید_محمود_رادمهر
🔹 @tarikheshahadat
شهید عزیز
فرمانده رزمنده
#بهروایتمحمدمهدیفرجیهمرزمشهید
🍃آن روزی که تکفیری ها می خواستند خان طومان را از چنگ ما در آورند و حمله شدیدی کردند،می شنیدم که محمود پشت بی سیم فریاد می زد:
این الرجبیون؟ #این_الرجبیون؟ امروز اول ماه رجب هست! بشتابید به سوی دشمن! خدا شما را صدا می زند! ندا فرستاده است! خدا امروز فرشتگانش را به زمین فرستاده است!
رجزهایش همه را به گریه شوق انداخته بود. چنان شور و حماسه ای در نیروها ایجاد شده بود که همه سر از پا نشناخته به سمت خط هجوم می بردند.
#بهروایتسرداررستمیانفرماندهلشکر۲۵کربلا
🍃در ۹۵/۲/۱۷ محمود در محل دیده بانی مستقر بود.حوالی ساعت سه ظهر بود که تکفیری ها تک سنگینی را شروع کردند.
اولین صدایی که از بی سیم به گوش می رسید صدای محمود بود؛
#محمود_رادمهر:ماشاء الله عروسی داره شروع می شه!
محمود رادمهر:بچه ها یک بازی است ماشاء الله!
وجب به وجب #خانطومان را می زدند.حدود ساعت ۳:۳۰ بود که محل دیده بانی را زدند.محمود با چند نفر دیگر تلوتلوخوران از آن محل خارج شدند.ظاهرا بخاطر ریخته شدن آجر روی سرشان تعادلشان به هم خورده بود.
محمود تلوتلوخوران خودش را به یکی از ساختمان ها که برخی اسناد و نقشه های اطلاعاتی در آن بود رساند،تا اطلاعات موجود را از بین ببرد.بعد از ورود محمود، ساختمان محاصره شد.هرچه هم بی سیم میزدیم جواب نمی داد.سید جواد اسدی دوید تا به محمود کمک کند که در حین ورود به ساختمان تیر خورد و به #شهادت رسید. آنجایی که سید افتاده بود دقیقا در تیرراس تک تیرانداز تکفیری ها بود.محمود داشت از ساختمان خارج میشد که با جنازه سید روبه رو می شود. با بی سیم شهادت سید جواد را اطلاع می دهد.صدایش را شنیدم،گوشی را برداشتم وپشت سرهم صدایش زدم؛محمود،محمود؛رضا!محمود؛محمود،رضا!
می خواستم بگویم از آن منطقه دور شود. مدام صدا می کردم و او جواب نمی داد.فردایش شنیدیم چه گوهری را از دست داده ایم.
#بهروایتمعصومهعبدیهمسرشهید
🍃هیچ وقت برای رفتنش به #سوریه گریه نمی کردم؛
اما سفر آخر که می خواست برود،نمی دانم چه بود که وقت خداحافظی مدام گریه می کردم.
رفت سراغ علی و محمد که ببوسدشان.آن وقت شب علی خوابیده بود.آمد که علی را ببوسد،علی بیدار شد.پرسید:《بابا!کجا؟》گفت:《می خواهم بروم ماموریت》 تا دم در همراه ما آمد و با پدرش خداحافظی کرد.
#بهروایتحسینبتیارهمرزمشهیددرخانطومان
🍃محمود همیشه از عکس گرفتن گریزان بود؛ اما این دفعه آخر،خودش گوشی تلفن همراه آورده بود، کلی عکس
می گرفت .هر کسی را می دید می آورد کنارش و به یکی می گفت برایشان عکس بگیرد.گاهی که جمعمان جمع بود همه را وادار می کرد بایستند و عکس بگیرند.همه متعجب بودند،
چند روز بعد که به آرزویش رسید تازه فهمیدند که این سفر آخرمحمود به سوریه بود و خودش این را فهمیده بود.
#شهید_محمود_رادمهر
#ایران_قوی
#امام_زمان
🔹 @tarikheshahadat
ھمؤنـ جآ کھ نشـد
همؤݩـ جآ کھ سڂــت شد
همونـ جآ کھ ڪم آوࢪد؎
یآدتـ بیفتھ خدآۍ مآ
بزࢪگھ...! 🌱
#ایران_قوی
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سینه زنی بسیار زیبای دسته جمعی شهدای خانطومان مازندران
#شهدای_مدافع_حرم
#خانطومان #مازندران
#امام_زمان #ایران_قوی
🔹 @tarikheshahadat
یکۍ یِ خـٰاطرهای میگفت
ڪھ از خاڪ شلمچھ اوردم مادرم عصبانۍ شد
گفت:این خاڪا شیمیایۍان و فلان..:|
ریخت خاڪُ تو باغچھ و درخت سیبۍ ڪھ
سالها میوه نمیداد ،
اون سال سیبهاش عطر گُل محمدۍ میدادن:)
گریـھ میڪرد،
سیب ها رو بغل میگرفت و میخوابید💔
-بوۍسیبعطرِحرم🌱
#شهدا #شلمچه
#امام_زمان
#ایران_قوی
🔹 @tarikheshahadat
19.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحنه هایی از درگیری خانطومان
شهدا شرمنده ایم...
#شهدای_مدافع_حرم
#خانطومان
#امام_زمان #ایران_قوی
🔹 @tarikheshahadat
هدایت شده از تاریخِــــ شهادتـــــ🕊
19.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحنه هایی از درگیری خانطومان
شهدا شرمنده ایم...
#شهدای_مدافع_حرم
#خانطومان
#امام_زمان #ایران_قوی
🔹 @tarikheshahadat
هدایت شده از تاریخِــــ شهادتـــــ🕊
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سینه زنی بسیار زیبای دسته جمعی شهدای خانطومان مازندران
#شهدای_مدافع_حرم
#خانطومان #مازندران
#امام_زمان #ایران_قوی
🔹 @tarikheshahadat