☘️ #برگی_از_مقاله
بازشناسی تاریخی مفاهیم شیعه
🔸ترکيب شيعة علي(ع)، بيترديد اصيلترين و کهنترين مورد، و برگرفته از احاديث نبوي است...
🔸ترکيب شيعة عثمان... در روايتي از امام باقر(ع) و ... در برخي از نامههاي سياسي و ... به کار رفته است. در اين حال، پس از شايع شدن کاربرد عثمانيه، ترکيب شيعة عثمان به تدريج افول يافت.
🔸 پيشينة کاربرد شيعة معاويه به ماجراي حکميت در جنگ صفين بازميگردد. در ابتداي پيماننامة حکميت در تعيين طرفين پيمان، همراه با بيان نام علي بن أبيطالب و نام معاوية بن أبيسفيان، از پيروان اين دو، با تعبير «شيعتهما» ياد شد... در نمونهاي ديگر، ابنعقده شيعي کوفي (250ـ332ق) خطاب به فردي اصفهاني به نام ابوجعفر، گرايش مذهبي اصفهانيان را تقبيح کرد، و آنان را شيعة معاويه خواند. شايان توجه است که در برابر، ابوجعفر با انکار چنين گرايشي، تأکيد کرد که اهل اصفهان شيعة علي(ع) اند، و علي(ع) براي آنان از چشم و خاندانشان عزيزتر است.
🔸قاسم بن مجاشع، که يکي از نقيبان دوازدهگانه و از رؤساي دعوت عباسي... بود، در همان حال که مهدي عباسي را وصي خود قرار داد، در وصيتنامة خود نگاشت: «قاسم بن مجاشع ... شهادت ميدهد که ... علي بن ابيطالب وصي رسول خدا(ٌٌص) و وارث امامت پس از اوست». بنابه اين گزارش، اين وصيتنامه بر مهدي عرضه شد، و هنگاميکه به اين قسمت رسيد، آن را انداخت و ديگر به آن نگاه کرد...
🔸کاربرد واژة شيعه ميان پيروان اهلبيت(ع) مبتني بر يک نگرش اصيل و حتي قدسي بود؛ تا آنجا که در روايتي از امام باقر(ع)، تصريح شده که واژة شيعه را خداوند متعالي نام شيعيان قرار داده... است... ائمه(ع) در تثبيت اين اصطلاح و هويتبخشي مفهومي به آن نيز نقش داشتند...
🌿
هدایت شده از حامد منتظری مقدم
🔎 #نکته_ای_و_یافته_ای:
«فراواني ثروت» و «گراني زمين» در حکومت مهدوي؟!
🔷در بخشی از یک سخنرانی که در کلیپی اخیرا دریافت کردم، ادعا شده است: «در حکومت امام مهدی(ع) شما اگر نگاه به سنگ بکنید طلا میشه. یک صاحب الزمان بگید، تمام ریگهای دور و برتان طلا میشه». در این حال، گفته شده است: «کوفه بسیار وسعت پیدا میکنه و زمین در آنجا گران میشه؛ هر متر زمین هزار سکه طلا...».
🔶يک: در روايتي که عمدتا در منابع اهل سنت از رسول خدا(ص) روايت شده، آمده است که پس از ظهور مهدی(ع)، زمين تکههاي جگر خود را بيرون مياندازد (...الأرض أفلاذ كبدها). البته در برخی نقلها فقط همین مقدار آمده و در برخی، در ادامه دارد: طلا و نقره (... ذهبا وفضة...).
اين روايت در منابع دست اول حديثي شيعه (مانند اصول کافی) و منابع تخصصی مهدوی شیعی (مانند کمال الدین و الغیبه نعمانی و الغیبه طوسی) نیامده است و آن را برخی از منابع مياني (مانند امالي سيد مرتضي و امالي طوسي) از راویان اهل سنت نقل کرده اند. بنابر این می توان گفت سند روایت قوی نیست. اما از نظر محتوا و دلالت، بی تردید این روايت در نقلی که طلا و نقره دارد، ناظر به وفور مال و ثروت در حکومت مهدوي است و در نقلی که به طلا و نقره اشاره نشده و فقط گفته تکه های جگر زمین آشکار میشود (که به نظر صحیح تر میرسد)، میتواند ناظر به تمام گنجینه-ها و اسرار مادی و معنوی و حتی علمی قابل کشف در زمین باشد. شایان توجه است که سيد رضي دراينباره تصريح کرده که منظور اين است که در حکومت مهدوي، تمام گنجهاي زمين آشکار ميشود و چيزي پنهان نميماند (رضي، المجازات النبويه، ص306). به هر حال، در روايت سخنی از این نیست که اگر دست به سنگ بزنید یا بگویید یا صاحب الزمان، چنین و چنان می شود (ادامه دارد...)🌿
هدایت شده از حامد منتظری مقدم
🔎 #نکته_ای_و_یافته_ای:
«فراواني ثروت» و «گراني زمين» در حکومت مهدوي؟!
ادامه ...
🔶دو: درباره اين که زمين و خانه های کوفه در حکومت مهدوي گران خواهد شد، فقط يک روايت در کتاب الهداية الکبري خصيبي (ص400) به امام صادق(ع) نسبت داده شده است که بعدا برخي منابع ديگر هم نقل کردهاند. گفتني است که خصيبي غالي بوده و نقل او تضعیف شده است. در روایتی که خصیبی به امام صادق(ع) نسبت داده، آمده است: کوفه مقر حکومت حضرت مهدي خواهد بود و مؤمنان، همه به آن شهر روي ميآورند و بسياري از مردم دوست خواهند داشت که يک وجب از زمين آنجا را به يک طلا (يک سکه طلا: يک دينار) خريداري کنند ( ...وليودن كثيرا من الناس انهم يشترون شبرا من ارض السبيع بواحد ذهب...). ملاحظه میشود که در این روایت، تصریح نشده زمین گران میشود؛ بلکه گفته این اندازه مرغوبیت پیدا میکند. همچنین نگفته هر متر هزار سکه طلا، بلکه گفته هر وجب یک طلا که شاید هر متر بشود پنج سکه طلا.
🔶بنابراین، هم روایتی که میگوید زمین طلا و نقره بیرون میریزد و هم روایتی که میگوید در کوفه زمین گران میشود، به لحاظ سندی ضعیف است. البته در روایات معتبر و قوی که شیعه و سنی نقل کرده اند، تصریح شده است: در حکومت مهدوی، نعمتهای مادی و معنوی فراوان خواهد شد و اموال به طور عادلانه و بالسویه میان مردم تقسیم میشود.
🔶همچنین ادعاهای سخنران مورد اشاره، در روایات نیامده؛ اصلا اگر قرار باشد با یک نگاه تمام ریگهای دور و بر ما طلا بشود، دیگر گرانی خانه معنا نخواهد داشت. با ده- بیست تا نگاه (حتی کمتر) میشود کلی ملک خرید!!!
🔸دربارة وفور نعمت و ثروت و تقسيم عادلانه و بالسوية اموال در حکومت مهدوي، مطالب ارائه شده در اين لینک نيز خواندني است:
mehrnews.com/xG94J
🌿
🔎#نکته_ای_و_یافته_ای
🔷نقل فضائل اهلبيت (علیهم السلام) باعث گسترش محبت و علاقمندی به ایشان (تشیع محبتی) می شد و این، خود زمینۀ آشنایی با معارف مکتب اهل بیت (ع) را فراهم می ساخت و نهایتاً می توانست فرصت و ظرفیت گروش به امامت آنان (تشیع اعتقادی) را توسعه دهد.
♦️در این ظرفیت-افزایی، حتي برخی از محدثان اهلسنت که به نقل فضايل اهلبیت (ع) اهتمام داشتند، تأثیرگذار بودند.
🔸یک نمونه حضور ابوعبدالله حاکم نیشابوری (321-405ق) مؤلف المستدرک علي الصحيحين است در نيشابور.
🔸گویا حاکم نیشابوری، امیرمؤمنان علی(ع) را وصی پیامبر(ص) می¬دانست. ذهبی در میزان الاعتدال، به همین سخن وی اشاره و آن را تضعیف کرده و خود حاکم را نیز «شیعۀ بدون رفض»؛ البته راستگو شمرده است. همچنین ذهبی، صحیح دانستن شماری از احادیث در کتاب مستدرک را جهل و یا خیانت انگاشته است (ذهبی، ميزان الاعتدال، ج3، ص608).🍀
🔹يک نمونه جالب دیگر، حضور طبراني محدث مشهور اهلسنت در اصفهان است.
🔸مشهور است که اصفهان پيشينة ناصبيگري شديد داشته است. شواهد نشان ميدهد که در تحول مذهبی اين شهر و گرایش آنان به تشیع، اقدامات فرهنگي و ترويجي تأثیر فراوان داشته است.
🔸قبلا اشاره شد که ابنعقده شيعي کوفي (250ـ332ق) خطاب به فردي اصفهاني به نام ابوجعفر، گرايش مذهبي اصفهانيان را تقبيح کرد و آنان را شيعة معاويه خواند؛ اما در برابر، ابوجعفر با انکار چنين گرايشي، تأکيد کرد که اهل اصفهان شيعة علي(ع) اند و علي(ع) براي آنان از چشم و خاندانشان عزيزتر است (ذهبی، تاريخ الإسلام، ج26، ص206-207).
🔸دقيقا در همين زمان، طبراني در اصفهان حضور داشته است. او در سال 310 وارد اصفهان شده و شصت سال در آنجا مانده و در نقل روايات، فضائل اهلبيت را هم بيان ميکرده است؛ چنانکه او را متشيع خواندهاند (ذهبی، تاريخ الإسلام، ج26، ص204- 205).
🔸ابراهيمبنمحمد ثقفي کوفي (از نوادگان سعدبنمسعود ثقفي والي اميرمؤمنان در مدائن) مؤلف الغارات (وفات: 283ق) نیز در اصفهان فعالیت فرهنگی کرده است؛ البته او شيعه زيدي بوده و بعد امامي شده است.
🔸ثقفی کتابي به نام کتاب المعرفة در بیان فضائل اهلبيت(ع) نوشته بود. در کوفه کار او را خيلي تحسين کردند. او پرسید: کجا از تشيع خيلي دور است؟ گفتند: اصفهان. او سوگند خورد که کتابش را در آنجا روايت کند و به اصفهان آمد و... (رجال نجاشي، ص17).🍀
🔎#نکته_ای_و_یافته_ای
🔷باور به امامت الهي ائمه (علیهم السلام)
🔸این باور مهمترين ويژگي مذهب تشيع امامی است.
امام رهبر الهي و امامت امتداد نبوت است.
خداوند، امامان را براي تداوم هدايت انسانها معين کرده است.
🔸با وفات پیامبر اعظم(ص) وحي قرآني خاتمه یافت؛ اما انسان¬ها همچنان نيازمند هادی و حجت الهی اند.
قرآن اصول کلي هدايت را در بر دارد اما نيازمند مفسر است...
پیامبر فرمودند: «إني تارکٌ فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي...».
🔸امامت بر پايه نصب الهي و نص نبوی است:
پیامبر نه به رأي خويش؛ بلکه به فرمان خدا مردم را به امامت علي (ع) و ديگر ائمه رهنمون شدند.
🔷چند شاهد تاریخی:
🔶رسول خدا(ًص) در عصر مکی، که از سوي مشرکان بهشدت در فشار و نيازمند حمايت بود، به ميان قبايل گونهگون عرب ميرفت و آنان را به اسلام فرا ميخواند. در ميان آن قبايل، بنيعامربنصَعْصَعه حاضر شدند که به طور مشروط اسلام را بپذيرند. شرط آنان اين بود که چنانچه رسول خدا(ص) بر دشمنان چيره شد، جانشيني حضرت از آنِ ايشان باشد؛ اما رسول خدا(ص) با وجود نياز شديد به حمايت ايشان، اين شرط را رد کرد و فرمود: «این امر (جانشيني و خلافت) به دست خداست كه آن را هر جا بخواهد قرار ميدهد»؛ الأمر إلي الله يضعه حيث يشاء (السيرة النبوية، ج1، ص424-425؛ تاریخ الطبري، ج2، ص350).
ادامه دارد...🍀
https://eitaa.com/Tashayo
🔶 ابوذر، صحابي نامدار رسول خدا، در دوران خلافت عثمان، در مسجد النبی در سخنانی صریح، خاندان پيامبر را ستارگان هدايت و عليبنابيطالب(علیه السلام) را وصي پیامبر دانست و به مردم نهيب زد: «اگر کسي را که خدا مقدم داشته مقدم ميکرديد... و ولايت را در اهلبيت پيامبرتان مينهاديد، "از آسمان و زمين روزي ميخورديد" و هيچ يک از دوستان خدا نادار نميشد و هيچ يک از فرايض الهي از بين نميرفت...»؛ لو قدمتم من قدم الله... و أقررتم الولاية... في أهل بيت نبيكم لأكلتم من فوق رؤوسكم و من تحت أقدامكم و لما عال ولي الله و لا طاش سهم من فرائض الله... (تاريخ اليعقوبي، ج2، ص171).
🔸در سخن ابوذر عبارتِ "از آسمان و زمين روزي ميخورديد" اشاره به آية ... لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ... (مائده، 66) و کنايه از بهرهمندی از نعمتهاي خدادادي آسماني و زميني است.
گویا در نگاه ابوذر، با پذيرش و همراهي مردم، در حکومت اهلبيت،احکام الهي و عدالت، گسترده، و مفاسد و مظالم، زدوده، و زمينه بهرهمندي از نعمتهاي الهي فراهم ميشود و فقر از ميان ميرود.
ادامه دارد...🍀
https://eitaa.com/Tashayo
🔶خزيمةبنثابت انصاري نیز در آغاز خلافت علي(علیه السلام) پس از بيعت با حضرت، اعلان داشت: «... ما مردي را براي دين و دنيايمان برگزيديم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) براي ما برگزيده بود...» (اسكافي، المعيار و الموازنة، ص51). 🌿
https://eitaa.com/Tashayo
🔎#نکته_ای_و_یافته_ای:
🔷انشعاب بزرگ امت اسلام و نقش نگرش ها در آن:
🔹بزرگترين انشعاب امت اسلام بر سر جانشيني و خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رخ داد.
🔶الف) نگرش متفاوت مسلمانان به مسئلة خلافت:
🔸1. خلافت، رهبری دینی و دنیوی است و خلیفه را خداوند معین و پیامبر معرفی میکند؛
🔸2. خلافت، رهبری دنیوی، و تعیین خلیفه به دست مردم است؛
(البته نگرش دوم، در عمل، رهبری دینی را نیز به خلیفه سپرد).
🔶ب) نگرش متفاوت مسلمانان دربارۀ رهنمودها و اوامر پیامبر:
🔸1. لزوم تبعيت به طور مطلق (در همه موارد) با استناد به قرآن (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي...)؛
🔸2. لزوم تبعیت در عبادات و امور شرعی و جواز تبعیت نکردن در دیگر امور
🔸نگرش نخست به شکل¬گیری تشیع و نگرش دوم به پیدایش تسنن منجر شد.
(نک: محمدباقر صدر، نشأة التشيع و الشيعة، ص76)
ادامه دارد... 🍀
🔶ابنابيالحديد (وفات: 656ق)، دانشمند سني معتزلي در گفتگو با استادش، ابوجعفر نقيب، از او پرسید: چگونه اصحاب با روایات فراوانی که از پیامبر دربارۀ خلافت فردي معين (علي علیه السلام) نقل شده است، تقابل کردند؟!
🔶پاسخ استاد: خلافت از نگاه اصحاب، از امور دینی و شرعي (همچون نماز و روزه) نبود؛ بلکه امری دنيوي (مانند نصب والیان و فرماندهان جنگي) بود و آنان خود را در این باره مجاز به ترک فرمان نبوي می¬ديدند؛ چنانکه اصحاب فرمان پیامبر را در پیوستن به سپاه اسامه ترک کردند....
(ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج12، ص82-83.).
🌿
☘️ #برگی_از_مقاله
رهیافتی نو به تاریخ پیدایش تشيع اثناعشری...
🔸در دوران حضور ائمه، انديشة «دوازده امام» براي بسياري از شيعيان ناشناخته بود و این، صرف نظر از آگاهی های فردی راویان بود.
🔸آگاهی جمعی شیعیان، با نقل و ترویج روایات «دوازده امام» ارتباطی تنگاتنگ داشت. ترويج روایات آزاد نبود و این باعث ناآگاهی و حیرت بسیاری از شيعيان در آغاز غیبت شد.
🔸در زدودن حیرت، راويان و مؤلفان شیعه نقشي فعال داشتند. از اواخر عصر حضور، آن روايات میان شيعيان نقل و ترویج شد. همچنین متون حدیثی میانه و اواخر غیبت صغری زمینۀ تثبيت اندیشه را فراهم ساخت.
🔸بر پاية شواهد تاریخی، در میانۀ غیبت صغری و آغاز غیبت کبری اکثریت شیعیان به اندیشۀ مزبور آگاهی و باور داشتند.
🔸تأخیر آگاهی جمعی (از عصر حضور)، متأثر از محدودیت ها و نیز ضروریات اعتقادی و کاملا عادی بود. در دوران حضور، بر اماميه فقط شناخت امام زمان خويش و امامان پیشین لازم بود و شناخت امامان بعدی و شمار آنان ضرورت نداشت. در عصر غیبت، اندیشۀ «دوازده امام»، در تقابل با باور به تداوم نامحدود امامان ضرورت یافت.
🔸بر این اساس، آگاهی و باور جمعی شیعیان به اندیشۀ «دوازده امام» در میانۀ عصر غیبت صغری و آغاز غیبت کبری، «به هنگام» (برآمده از شرایط تقیه و ضروریات اعتقادی) بود؛ نه «ناگهانی»؛ چنانکه مدرسی گفته، و نه با «دگرگونی سریع اوضاع»؛ آن سان که کلبرگ انگاشته است.
🌿
🔎#نکته_ای_و_یافته_ای
🔷اندیشۀ «عصمت امام» و بازتاب آن در تاریخ
🔸از نگاه شیعیان امامی، امام، همچون پیامبر از گناه و خطا معصوم است.
🔸ائمه (علیهم السلام) خود در این باره به آیه تطهیر استناد کرده اند؛ چنانکه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در بخشی از نامۀ خود به معاویه نگاشت: «... ما، اهلبيتي هستيم که خداوند، رِجْس (پليدي) را از آنها دور و تطهيرشان کرد: و نحن أهل البيت الّذين أذهب الله عنهم الرّجس و طهّرهم تطهيرا (الغارات، ج1، ص199)؛
🔸همچنین امام حسن(علیه السلام) فرمود: «ما ... اهل بيتِ طاهر و طيّبِ پيامبريم»؛ نحن ... أهل بيته الطاهرون الطيبون (مروج الذهب، ج2، ص431).
ادامه دارد...🍀
🔶بر پاية گزارشي کهن، اندیشۀ «عصمت امام» در حادثه ای تاریخی همچون جنگ صفین (سال 37ق) انعکاس یافت:
🔸در ميانة آن جنگ، مالک اشتر برای تشویق سپاهیان به حمايت از امام علي (علیه السلام) به فضائل حضرت اشاره کرد و گفت: «... تا این زمان كه [علي] به سن پیری رسیده، هرگز كوتاهي و لغزشي از او سر نزده است...»؛ ... حتي كان شيخا لم يكن له صبوة و لا نبوة و لا هفوة (منقری، وقعة صفين، ص238؛ ترجمه: ص327).
🔸در سپاه معاویه نیز، یکی از فرماندهان به نام ذوالکلاع بر خونخواهي خليفة سوم تأکید کرد و مدعی شد: خلیفه (امام) و هیچ انسان دیگری معصوم نیست: ... فإن كان أذنب ذنبا فقد أذنب من هو خير منه... و لم يعر أحد من الذنوب... (همان، ص239-240).
🔸این گزارش کهن (از مِنْقَري، متوفای: 212ق)، گوياي اين است که در صدر اسلام، پيروان اهلبيت به عصمت امام اعتقاد داشته؛ اما پیروان مکتب خلفا آن را انکار کرده اند.
🔸البته اهل سنت غالباً رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را معصوم دانسته اند؛ چنانکه در حوادث سال33ق، تعبیر به معصوم بودن رسول خدا از زبان معاويه ثبت شده است؛ البته معاویه با مغالطه و ادعای انتساب حکومتش به پیامبر، کوشیده بود تا خود را نیز دور از خطا معرفی کند: ... ان رسول الله کان معصوما فولّاني و ادخلنى في امره... (تاریخ الطبري، ج4، ص321).
ادامه دارد...🍀
🔸در ميان اصحاب ائمه (علیهم السلام) ، نقش هشامبنحکم (وفات: 179ق) در تعميق انديشة عصمت بسيار برجسته بود (نک: عصمت امام در تاريخ تفکر اماميه تا پايان قرن پنجم هجري، ص191-201). از اين رو، برخي پنداشتهاند که او، خود مبتکر اين انديشه بود: ... الي زمن هشامبنالحکم فإنه ابتدع هذا القول... (نک: عبدالجبار معتزلي، تثبيت دلائل النبوة، ج2، ص465؛ مکتب در فرآيند تکامل، ص39).
🔸در حالي که انديشه عصمت امامان، پيشينهاي کهن و ریشه در تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) داشت. شايان توجه است که در يک مورد، هشام خود در بیان مفهوم عصمت، فرمودۀ امام صادق (علیه السلام) را بازگفت: ... فقال: سألت أباعبدالله (علیه السلام) عن ذلك فقال: المعصوم هو الممتنع بالله من جميع محارم الله وقال الله تبارك وتعالى: «ومن يعتصم بالله فقد هدي إلى صراط مستقيم» (صدوق، معاني الاخبار، ص132).
🌿
🔎#نکته_ای_و_یافته_ای
🔷 «معصوم» و «استغفار از گناهان»؟!
♦️بنا به تبیین علامه طباطبایی، گناهان چهار گونهاند:
🔸1. گناه به معناي تخلف از قانون وضع شده (شرعی): حرام است؛
🔸2. گناه به معناي تخلف از احکام اخلاقی: ممکن است حرام نباشد؛
🔸3. گناه به معناي تخلف از آداب اجتماعي: ممکن است حرام نباشد؛
🔸4. گناه به معناي تخلف از اقتضاي محبت در ضروريات زندگي (خوردن و آشاميدن و مانند اينها): در واقع حرام نيست؛ اما به سبب قطع شدن توجه به محبوب، گناه به شمار ميآيد.
در پيامبران و ائمه (علیهم السلام) تعابير دالّ بر استغفار، ناظر به همين گونه چهارم است.
(نک: الميزان، ج6، ص364ـ371).
🔶 ادامه دارد...🍀
🔶 عليبنابيالفتح اربلی (وفات: 693ق) نگاشته است:
من دربارۀ استغفار امام کاظم (علیه السلام) در سجده می اندیشیدم و با خود می گفتم این، چگونه با عصمت می سازد؟
این مسئله را از سید ابن طاووس پرسیدم؛ گفت: «این را ابن علقمی وزیر نیز پرسید؛ به او گفتم این استغفار امام برای تعلیم به دیگران است (امام خود گناه نمی کند)».
اربلی می گوید: من با خود اندیشیدم که امام در سجدۀ شبانه استغفار کرده و کسی آنجا نبوده است که بیاموزد!
سپس می نویسد: ابن علقمی وزیر از من نیز مسئله را پرسید و من هم پاسخ را تکرار کردم و افزودم: «استغفار امام از روی خشوع بوده است»؛ اما هنوز مسئله برای من حل نشده بود تا اینکه پس از چند سال، خداوند -بر پایۀ کرامتی از امام کاظم (علیه السلام)-مرا به پاسخ رهنمون شد. با این بیان:
انبیاء و ائمه (علهیم السلام) همواره قلبهایشان متوجه خداوند است و پیوسته در «مراقبه» اند؛ چنانکه گویا خدا را می بینند و عبادت می کنند؛ پس هر گاه از این جایگاه رفیع به اموری همچون خوردن و نوشیدن و دیگر امور مباح زندگی اشتغال یابند، این را گناه می شمرند و از آن، استغفار می کنند...
اربلی می نویسد: پس از وفات سید ابن طاووس، این نکته را دانستم و ای کاش، او زنده بود تا به او هدیه می کردم.
(كشف الغمة، ج3، ص46-48).
🌿
◾️محمودبن لبید گوید: پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فاطمه (سلام الله علیها) نزد قبور شهدا می رفت و در آنجا می گریست. یک روز در کنار قبر حمزه از او پرسیدم: سیده من، چرا علی (علیه السلام) برای به دست آوردن حق خود، قیام نمی کند؟ حضرت در پاسخ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت کرد:
«امام مانند کعبه است که به سوی او می روند و او به سوی دیگران نمی رود؛
مَثَلُ الإمام مَثَلُ الكعبة إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي»
(خزاز قمي، كفاية الأثر، ص 198- 199)
🔎#نکته_ای_و_یافته_ای
🔷قداست امام از نگاه تشیع و تسنن
در روایت بالا☝️حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تشبیهی که گویای قداست جایگاه امام است، فرمود:
«امام مانند کعبه است...»؛ مَثَلُ الإمام مَثَلُ الكعبة ...
حال مقایسه کنید با:
یک. تشبیه امام به بازار (مَثَلُ الإمام مَثَلُ السوق):
فردی عراقی در نامه به عبدالله بن زبیر (هنگامی که در مکه با او به عنوان خلیفه بیعت می کردند) این تشبیه را کرد و نوشت: «امام همچون بازار است. اگر نیک باشد نیکان به سویش می روند و اگر پلید و فاجر باشد پلیدان و فاجران به او رو می آورند»؛ ...مثل الامام مثل السوق... فإن كان برا جاءه أهل البر ببرهم و إن كان فاجرا جاءه أهل الفجور بفجورهم
(ابن أبي شيبة كوفي، المصنف، ج7، ص 253)؛
دو. عائشه به اسودبن یزید که به او گقته بود، آیا از نزاع بر سر خلافت به وسیلۀ مردی از «طلقاء» (آزادشدگان فتح مکه) (معاویه) تعجب نمی کنی، پاسخ داد: «تعجبی نیست؛ سلطنتی است که خداوند به نیک یا فاجر می دهد...»؛ ...وما تعجب من ذلك هو سلطان الله يؤتيه البر والفاجر...
(ذهبی، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 143).
🌿
چراغ راه.pdf
2.93M
متن وصیتنامه حضرت آیت الله مصباح یزدی (اعلی الله مقامه)
◼️بخشی از سخنان دردمندانۀ امیرمؤمنان علی(علیه السلام) با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هنگام تدفین فاطمۀ زهراء (سلام الله علیها):
سلام بر تو ای رسول خدا...؛
اى پيامبر خدا، صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه کم شده، و توانم از دست رفته...؛
«انا لله و انا اليه راجعون»؛ امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد...؛
از این پس، اندوه من جاودانه و شبهایم، بیداری است...؛
به زودی دخترت، تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو چگونه در ستم بر او اجتماع کردند...؛
از فاطمه بپرس و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر...؛
سلام وداع من به هر دوی شما...
(نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبۀ 202)▪️
◾️خاطره و نکته ای کوتاه دربارۀ گمنامی قبر حضرت زهراء (سلام الله علیها):
در مسجد النبی، مقابل ضریح رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشغول زیارت بودم که آخوندی وهابی، جای خاصی مجاور آن جا (خارج از بیت، روضه و بقیع) را به من نشان داد و با اصرار گفت: «قبر فاطمه بنت الرسول اینجاست»!
بعدا وقتی به اصرار ناموجه او فکر می کردم، متوجه شدم که این گم نامی مرقد، سند آشکار مظلومیت حضرت است و وهابی تلاش می کرد این سند را از بین ببرد...▪️
◼️بخشی از سخنان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خطاب به گروهی از زنان مهاجر و انصار که به عیادت حضرت آمده بودند:
▪️... آیا می دانند که خلافت را از کدام جایگاه حرکت دادند؟...
▪️به خدا سوگند، اگر مسئولیت خلافت را که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی سپرده بود، به او واگذار می کردند، او مرکب خلافت را مهار می کرد و آنان را به راه راست وا می داشت و چنان آنان را آرام و نرم می راند که کم ترین آسیبی به آنها نمی رسید... و آنان را در کنار چشمۀ زلال حقیقت می برد که آب گوارا و شیرین بنوشند و سیراب بیرون آیند...
▪️اگر خلافت را به او واگذار کرده بودند، برکات از آسمان و زمین به روی آنها گشوده می شد...
▪️کارهای شما آبستن حوادثی است که به زودی نتیجه اش را خواهید دید... در آن هنگام برای شما پشیمانی و حسرت است...
(ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج16، ص233-234)◼️
◼️بخشی از خطبۀ فدکیه حضرت فاطمه (سلام الله علیها):
▪️... فجعل الله ... طاعتنا نظاما للملة، و إمامتنا أمانا للفُرقة...
▪️خداوند اطاعت ما (اهل بیت) را مایۀ حفظ نظام دین قرار داد
و امامت ما را مایۀ امان و حفظ امت از افتراق و گسستگی...
(طبرسي، الاحتجاج، ج1، ص134؛
همچنین: صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج3، ص568)◾️
◾️گزارشی کهن درباره "بیت الاحزان":
ابن جبیر اندلسی در سفرنامه اش در بیان مشاهدات خود در سال 580ق، از شهر مدینه، در وصف بقیع نگاشته است:
... پس از قُبّۀ عباسیه (شامل بر مزار عباس بن عبدالمطلب و حسن بن علی علیه السلام) بیتی منسوب به فاطمه دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) معروف به «بیت الحزن» است که گفته می شود: آنجا مکانی است که فاطمه (سلام الله علیها) به آنجا پناه می برد و در آنجا به حُزن بر وفات پدرش محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) ملازم بود...
(رحلۀ ابن جبیر، ص174)
◼️اشاره به نام بیت الاحزان در دو منبع دیگر:
▪️یک) أبو الحسن هَرَوي (وفات611ق) در ذکر اماکن بقیع، از «بیت الاحزان فاطمه» یاد کرده است:
... وبيت الأحزان لفاطمة و به ...
(الإشارات إلى معرفة الزيارات، ج1، ص80).
▪️دو) ابن تیمیه (وفات 728ق) نگاشته است: «... شیعیان و غیر ایشان از حزن فاطمه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنچه به وصف نیاید، حکایت می کنند و نیز اینکه او بیت الاحزان را ساخت...».؛
ثُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ الشِّيعَةِ وَغَيْرَهُمْ يَحْكُونَ عَنْ فَاطِمَةَ مِنْ حُزْنِهَا عَلَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) مَا لَا يُوصَفُ، وَأَنَّهَا بَنَتْ بَيْتَ الْأَحْزَان
منهاج السنة النبوية (ج8، ص459)
🌿