☑️#روضه و مدح یاد گرفتنی است نه ساختنی!
🔸گاهی گوشه و کنار پیدا میشود چیزهایی در مداحی میگویند که هیچ اصلی ندارد، اصلا سر و ته مطلب با هم جور در نمیآید. بعد هم بالاخره به یک صورتی یک چیزی گفته بشود دلها بسوزد و اشکی بریزند. خب همین [مطالب] کمک شده در اینکه مردم را بگریانند، تصور میشود که خود این فی حد نفسه خیلی مقام بالایی است! من فکر میکنم این طور نباید باشد.
🔹باید مطالب، مطالب صحیحی باشد. ما کم نداریم مطالبی که اگر درست ادا بشود با ادب با زبان خاص با مقدمه مناسبی، خیلی بیشتر از اینها اشک میآورد و ثوابش هم بیشتر است، نتیجهاش هم بیشتر است. این طور وهنها هم ایجاد نمیکند، نباید خیال کنیم [که] باید خودمان بسازیم! شغل ماست که باید روضه بسازیم؟! نه روضه را باید یاد گرفت و تاریخ و آنچه هست.
در مدحش هم همین طور، خب حالا میبینید گاهی گوشه و کنار بعضیها هم از روی کمال اخلاص و اینهاست ولی یک چیزهایی میگویند که لااقل حالا ما خیلی حسن ظن داشته باشیم الفاظ متشابهی را به کار میبرند.
🔸الفاظی که البته ظاهرش با توحید سازگار نیست ظاهرش بوی شرک میدهد. حالا میگوییم منظورشان این معنای مجازیاش بوده. مثلا من حسین اللهیام...آخر مگر لفظ کم است؟ مگر چیز دیگری نیست؟ آدم باید یک چیزی بگوید که دشمنان شیعه اینها را سوژه کنند علیه ما؟ این چه حرفی است آخر؟ خیلی بهتر از اینها میشود اظهار ارادت کرد...[و] این شبهههای شرک و کفر هم در آن نباشد. چیزهایی را در مداحی و روضه ...انتخاب کنید که واقعیت داشته باشد، خلاف ادب نباشد، موجب وهن نباشد
بيانات مرحوم علامه مصباح يزدي (۱۳۹۳/۰۷/۱۴)
@mesbahyazdi_ir
✅ کانال تشيع پژوهي در ایتا👇
🏴https://eitaa.com/Tashayo
♻️ #تاريخيگري و پيامدهاي آن (6):
دربارۀ: «...#ذائقۀ_عزاداري ها...»؟!
🔹 حدوداً یک سال و اندی پیش همین جا نوشتاری را زیر عنوان: «از ذائقه عزاداري هايمان مراقبت کنيم...» به اشتراک گذاشتم. در آن نوشتار، سخن از این بود که در #آسيبشناسی #عزاداری های محرم حسینی، يک نکتۀ مهم، تغيير ذائقه و علاقۀ عزاداران به سوی شنيدن مصيبتهای «ناشنيده» و #روضه های «مکشوف» است. دیگر بسیار کم اتفاق می افتد که با شنیدن یک عبارت کوتاه و حزن انگيز مقتل –گرچه تکراری- اشکها جاری شود؛ حتما باید جزئيات دريدن ها و بريدن ها را (از زبان قال و حال و...) در قالبی «نو» بشنویم که حال پیدا کنیم!
🔹در آن نوشتار، سخن از این بود که در زمانه¬ای که يک شبهۀ بينهايت خطرناک اين است: «حادثة عاشورا #اسطوره است»؛ متأسفانه اضافه کردن هر سالۀ روضه ها و ذکر مصيبت ها و زبان حال ها، عملاً خوراک همين شبهۀ به شدت خطرناک است.
🔸اکنون در ادامۀ هشدارهای «#تاریخی_گری» سخن در این است:
این دیوار قطوری که ما اهالی تاریخ (به ویژه حوزوی) به دور خود کشیده ایم، با دغدغه های سراسر علمی و خاص خودمان؛ متأسفانه راهی دراز داریم تا تأثیر بر اهالی وعظ و منبر و مجالس عزای حسینی...؛ تا چه رسد تا تأثیر بر ذائقۀ عزاداران!!!
🔸در ایام محرم امسال، توفیق شد در یک برنامه زنده از رسانه ملی، بسیار مختصر انجام وظیفه ای شد. در حاشیۀ آن برنامه، یکی از عوامل برنامه سؤال کرد: «آیا ماجرای حضرت #رقیه دختر امام حسین(ع) سند دارد»؟ فی الجمله پاسخش را دادم و به تفاوت موجود میان سند ماجرا و آنچه که اکنون در محافل شهرت یافته اشاره کردم. اما برایم مایۀ شگفتی بود که تردیدافکنی های ما اهالی تاریخ تا کجاها پیش رفته است؟
اما آیا ما اهالی تاریخ به «حالِ» دختران کم سنّ و معصومی فکر کرده ایم که «رقیه» نام دارند یا در دبستان و مدرسه هایی با همین نام تحصیل می کنند؟! به راستی با این دغدغه های علمی خودمان چه چالشی را به روح و روان ایشان می افکنیم؟!...
✍️حامد منتظري مقدم
🔰https://eitaa.com/Tashayo