1_1899228905.pdf
400.9K
🔰شبنامه انقلابی شماره یک
۸آبان ۱۴۰۱
این شبنامه را تا جاییکه در توان دارید پخش کنید، فوروارد کنید، اشتراک کنید، چاپ کنید، نشر بدید .
اسمش سلطنت بود
از بچگی تو ابیانه بزرگ شده بود
بهش گفتم سلطنت بانو جان میشه
یه درخواست کنم ؟
گفتم جانم بگو
گفتم من یه عادتی دارم
میرم روستا از آدمایی که بهم
حس خوبی میدن عکس میگیرم
میشه از شمام یه دونه عکس بگیرم؟
گفت پس صبر کن برم روسری
گلگلی که هدیه حاج آقام بود
و بپوشم بعد عکس بگیر :)))
بعدِ ۵ دقیقه امد
با روسری گلگلی یادگاره حاج آقاش :)))
نشستیم به حرف زدن
گفتن حاج خانم جان بخای یه چی بهم بگی که تا آخر عمرم باهام بمونه چی میگی؟
#صرفاجهتاطلاع . .
میدونۍچادرسفیدهایتوحرمیعنۍچی؟!
یعنیاونخانمیکہاومدهحـرم
چادرسرشنبوده
ازدربچادرگرفتہ
یعنیتکفیرۍمسلح
ازکسۍنپرسیدهچادرۍبودییابیچادر !