eitaa logo
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
36 فایل
دیـٰانت منهـٰاے سیـٰاست🍃 نتیجہ‌اش مےشود کربلـٰا💔؛ نہ‌ ظهور!💚 شروط‌"تبادل‌،کپی..."🤗↶ https://eitaa.com/sh_Vesal180 "شنوای حرفاتون هستیم"😉↶ https://daigo.ir/secret/1491814313 هشتگ‌ها😇↶ https://eitaa.com/3121542/16574 .
مشاهده در ایتا
دانلود
💡 | براى سازندگى و تربيت بايد از اعماق شروع كرد... 🔻براى سازندگى و بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى‌خواهيم و كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى‌خواهيم كسى را دگرگون كنيم،بايد پيش از اين مرحله، و علاقه‌هايش را عوض كنيم و ناچار شناخت‌هايش را و ناچار فكرهايش را، كه ادامه‌ى ، شناخت است و ادامه‌ى ، عشق و ادامه‌ى ، . 🔻ما عاشق آفريده شده‌ايم فقط‌ را انتخاب مى‌كنيم و براى اين انتخاب است كه بايد آن‌ها را بسنجيم كه چه مى‌دهند و چه مى‌گيرند. با اين روش نتيجه‌هاى سريع‌ترى بدست مى‌آيد. 📚 ج۱ ص۴۴ ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
💡 | يك محقق هنگامى به حق مى‌رسد كه... 🔻كسى كه مى‌خواهد راه را بيابد و به حقيقتى برسد، تنها اين برايش كافى نيست كه تفكراتى داشته باشد؛ گرچه زيربناى تربيت و عامل است. ما مى‌بينيم چه بسيارند كسانى كه با تفكراتى وسيع، نه تنها به نرسيده‌اند،بلكه يا شده‌اند و مانده‌اند و يا گرديده و رفته‌اند. و اين هر دو دسته، كم نيستند و مشخص هم هستند. كسى كه مى‌خواهد به برسد بايد هم راه برود و هم از راه برود و در راه شروع كند؛ وگرنه رفتنِ‌ تنها،بدون نتيجه است. 🔻يك محقق هنگامى به حق مى‌رسد كه تحقيق صحيحى را شروع كرده باشد و صحيحى را به كار گرفته باشد. و اين است كه بايد محقق قبل از هر چيز خود را از هر عقيده و هر مكتب آزاد كند. 🔻فكر انسان همانند يك قطب‌نما مى‌تواند راه را روشن و مشخص كند، به شرط‍‌ اين‌كه يك قطب‌نما تحت تأثير كشش‌ها و جاذبه‌ها قرار نگرفته باشد. 📚 ج۱ ص۷۳ ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
💡 | ضرورت خلوت ◼️ در برابر سؤال‌هايى كه مثل كنه مى‌چسبند، عاجز و ناتوان مى‌مانيم كه چرا دنبال اين رفتى؟ و چرا از ميان همه اين را برداشتى و چرا خودت را كردى؟ ◻️ مگر اينكه از سؤال‌ها فرار كنيم و خودمان را به شلوغى‌ها و سرگرمى‌ها بسپاريم و يك لحظه خلوت را و يك لحظه سكوت را هم تحمل ننماييم، ◼️ ولى اين و هم هميشه آراممان نمى‌سازد و اين مانى بزرگ هم براى هميشه نمى‌تواند رنگمان كند. ◻️ فرار كارى نمى‌كند، هنگامى كه ضعيف‌تر شدى دستگير مى‌شوى. تا دارى دست به كار شو. ◼️ ما در برابر اين سؤال‌ها كه ما را به مقايسه و به سنجنش و تعقل وا مى‌دارند، مجبوريم كه به تفكر روى بياوريم و براى اين مجبوريم كه خلوتى و سكوتى را تحمل كنيم؛ كه «دَلِيلُ العَقْلِ، التَّفْكُر وَ دَلِيلُ التَّفْكُر الصَمْت »؛ نشان و سنجش، است و نشان تفكر، و . ◻️ تو تا نشناسى نمى‌توانى بسنجى و تا خلوتى نداشته باشى نمى‌توانى كنى. 📚 کتاب صراط، صفحه ۱۰ ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
🌐 | چه می‌شود که انسان تحول‌گریز می‌شود؟ کسی اهل تحول می‌شود که وجود دشمن را حس کند ➖ با اینکه تغییر و تحول برای انسان مطلوب است، ولی انسان‌ها معمولاً تن به تحول نمی‌دهند، یا آن‌قدر سستی می‌کنند که فرصت‌ها و امکانات را برای تحول از دست می‌دهند. ➖ چه می‌شود که آدم‌ها نسبت به تحول بی‌تفاوت می‌شوند، یا از اجرای آن ناتوان می‌شوند و حتی از آن فرار می‌کنند؟ یکی از دلایل مهمش این است که انسان‌ها باور نکرده‌اند در دنیایی زندگی می‌کنند که محل درگیری و دشمنی است. ➖ ما جدای از دشمن بیرونی، یک دشمن به نام ابلیس داریم و یک دشمن دیگر هم در درون نفس خودمان داریم «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک» اگر کسی زندگی و دنیا را طوری به ما معرفی کرد که در آن دشمنی نیست؛ یا ساده‌لوح است یا خودش دشمن ماست و می‌خواهد فریبمان بدهد. ➖ ما در یک جهان پر از درگیری بین حق و باطل قرار داریم، این را آدم باید باور کند، اگر این حقیقت را باور نکنی سست می‌شوی و دیگر دنبال تغییر اساسی و تحول نخواهی بود. این آمادگی، استحکام درونی انسان را برای پذیرش تحول بالا می‌برد. ➖ در زمان جنگ برای اینکه رزمنده‌ها را آمادۀ عملیات کنند رزم شبانه می‌گذاشتند، مثلاً با تیراندازی هوایی رُعب و وحشت ایجاد می‌کردند و یک درگیری مصنوعی درست می‌کردند، برای اینکه رزمنده‌ها، دشمنی و درگیری را باور و حس کنند. ➖ کسی اهل تحول می‌شود که دشمن را حس کند. اگر بفهمی با دشمنی روبرو هستی که می‌خواهد تو را از بین ببرد، چابک می‌شوی و حاضر هستی هر تغییر و تحولی را بپذیری. 🔘 محافظه‌کاری، قتلگاه انقلاب؛ تحول‌خواهی، گام دوم انقلاب(ج۶) 👤علیرضا پناهیان 👈🏼 متن کامل: Panahian.ir/post/6561 ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
🌐 | چرا برخی دشمن را باور ندارند یا می‌خواهند دشمن را به دوست تبدیل کنند؟ بدون برائت از دشمن اهل‌بیت، دوستی اهل‌بیت موجب نجات نمیشود ➖ چرا انسان علی‌رغم دوست‌داشتنِ تحول‌، برای تحول همت نمی‌کند، انگیزه ندارد، ذهنش خوب کار نمی‌کند و راه‌ها را باز نمی‌کند؟ یکی از دلایلش این است که دشمن را نمی‌بیند یا باور ندارد که دشمن وجود دارد. ➖ بعضی‌ها نمی‌خواهند دشمن را باور کنند، بلکه وجود دشمن را انکار می‌کنند و حتی می‌خواهند دشمن را به دوست تبدیل کنند. درحالی‌که همۀ دشمن‌ها به دوست تبدیل نمی‌شوند؛ بلکه گاهی وحشی‌تر و دشمن‌تر می‌شوند. ➖ متاسفانه برخی از مسئولین و سیاسیون، نه‌تنها دشمنی‌ها علیه کشورمان را جدی نمی‌گیرند، بلکه ما را در رقابت هم نمی‌بینند و تصورشان این است که همه با ما دوست هستند، فقط باید گفتگو کنیم تا سوءتفاهم برطرف بشود! ➖ یکی از ویژگی‌های دولت بازرگان این بود که وجود دشمن را انکار می‌کردند؛ هم در داخل و هم در خارج. می‌گفتند شما زیادی شلوغش کرده‌اید، آمریکا این‌طوری نیست! برای همین، مخفیانه دنبال مذاکره بودند. ➖ بعضی‌ها در اثر ضعف روحی و ترس، چون دوست دارند که دشمن نباشد، در تحلیل‌هایشان وجودِ دشمن انکار می‌شود یا فراموش می‌شود. همۀ ما قبول داریم که بهتر است دشمن نباشد، اما در واقعیت می‌بینیم که دشمن وجود دارد. ➖ جنایت‌های استکبار جهانی در منطقه و در کشورهای همسایۀ ما، بزرگ‌ترین امداد الهی برای جامعۀ ما بود که ما بفهمیم دشمن‌های بی‌حیثیتی داریم؛ و الا اگر نفرت از این دشمن پدید نمی‌آمد، دوستی اهل‌بیت(ع) هم ما را نجات نمی‌داد. ➖ اگر شما دوستی اهل‌بیت(ع) را داشته باشی ولی برائت از دشمنان اهل‌بیت(ع) را نداشته باشی، کارَت لنگ است. با یک بال نمی‌شود پرواز کرد. 🔘محافظه‌کاری، قتلگاه انقلاب؛ تحول‌خواهی، گام دوم انقلاب(ج۶) 👤علیرضا پناهیان 👈🏼 متن کامل: Panahian.ir/post/6561 ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
🌐 | فیلم‌سینمایی ۲ تهیه‌کننده‌ : ‌جمعی‌از کارگردان : بازیگران : ، ، و... نگاهی به داستان فیلم : به دنبال پیروزی (در نقش نامزد ریاست جمهوری حزب دموکراتِ آمریکا) در انتخابات ، محمد جواد ظریف (در نقش امور خارجه ی ایران) و همراهانش ، به این فکر می افتند که به سراغ "برجام۱" رفته و با انجام عمل روی صورت ، او را با نام جدیدِ "برجام ۲" وارد جریان فیلم کنند و به وسیله ی او قدرت ، و ایران را ، کاهش دهند . اما در این بین .......... به گفته ی این اثر ، در صورت از فیلم برجام۲ ، فیلم های برجام ۳ و ۴ هم ساخته خواهد شد . ┏━🍃🌺🍃━┓     @seraat313 ┗━🍂━
🌐 | مجوز برگزاری کنسرت در تهران صادر شد!! باشگاه خبرنگاران جوان: ستاد ملی مقابله با کرونا در مصوبه جدید خود اعلام کرد که برگزاری کنسرت با شرایطی خاص ممکن است. 🔷️ این ستاد همچنین خاطرنشان کرد از آنجایی که یک ویروس مذهبی‌ است، موسیقی را مطلقاً حرام می‌داند و در کنسرت حضور پیدا نمی‌کند و ترجیح می‌دهد در مجالسی حضور پیداکند که یک سودی برای آخرتش داشته باشد. بهمین جهت است که دائما در مساجد، نماز جماعت، نماز جمعه و هیأت‌های مذهبی حضور پیدا می‌کند. همچنین این ویروس به زیارت اماکن مقدس بسیار علاقمند است، بخصوص دم ضریح 💢 گزارش‌ها حاکی از آن است که اربعینِ امسال این ویروس درحالی‌که کوله پشتش انداخته بود در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده بود و زیرلب این نوا را زمزمه می‌کرد، قدم قدم، با یه علم، ایشالا اربعین میام سمت حرم و همچنین دائما در صف گرفتن غذا، بخصوص فلافل دیده می‌شد. ⭕️ ستادکرونا پس از صدور مجوز برای کنسرت‌ها افزود، ما نگران شیوع کرونا در ایام فاطمیه در هیأت‌های عزاداری هستیم و متعاقبا قوانینی برای آن صادر خواهیم کرد. اصلا یکی از دلایلی که توانستیم کرونا را مهار کنیم و روزبه‌روز آمار آن‌را پایین بیاوریم، همین محدودیت‌های شدید در ایام محرم و ایام بود که دوستان متدین آن‌را خوب اجرا کردند، کلا عزیزان متدین خوب اجرا میکنن کسرا حاجی خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان ┏━🍃🌺🍃━┓     @seraat313 ┗━🍂━
| امروز یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ 😷لطفا به محدودیت های کرونایی عمل کنید و تو خونه بمونید و اگر سر کار می روید فاصله گزاری اجتماعی رو رعایت کنید و ماسک بزنید 🗓 ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
❤️ | خاطره ای از رازداری شهید قاسم داخل زاده ✅فریدون دشتی از رزمندگان دفاع مقدس درباره رازداری شهید قاسم داخل زاده به نقل خاطره ای از او پرداخته و می گوید: «روزی به قاسم گفتم، آن چیست که پشت خود مخفی کردی؟ قاسم نگاهی به من کرد و پاسخی نداد. دلم طاقت نمی آورد، چرا قاسم باید چیزی را از من پنهان کند. تازه آن را در کمد گذاشته و در آن را هم قفل کند، اصلا چنین چیزی سابقه نداشت. ✅از فضولی داشتم می مردم و دلم می خواست، قاسم را بگذارم زیر پا و تا می خورد کتک بزنم. البته زور او هم کم نبود ولی با دعوا چیزی گیر من نمی آمد. اگر قاسم را تکه تکه می کردی، چیزی را لو نمی داد و امکان نداشت، بتوانی حرفی از او درآوری. با خود گفتم، بالاخره یک طور با سیاست از زیر زبان وی حرف می کشم. ادامه دارد... ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
📜 |داستان زیبای رازداری روزی از روزها در جنگلی سرسبز روباهی درصدد شکار یک خارپشت بود؛ روباه از خارهای خارپشت می ترسید و نمی توانست به خار پشت نزدیک شود. خارپشت با کلاغ نیز دوستی داشت. کلاغ هم به پوشش سخت خار پشت غبطه می خورد. روزی کلاغ به خار پشت گفت: پوشش تو بسیار خوب است؛ حتی روباه هم نمی تواند تو را صید کند. خار پشت با شنیدن تمجید کلاغ گفت: درسته اما پوشش من نیز نقطه ی ضعفی دارد. هنگامی که بدنم را جمع می کنم، در شکم من یک سوراخ کوچک دیده می شود. اگر این سوراخ آسیب ببیند، تمام بدن من شروع به خارش خواهد کرد و قدرت دفاعی من کم خواهد شد. کلاغ با شنیدن سخنان خار پشت بسیار تعجب کرد و در اندیشه نقطه ضعف خارپشت بود. خار پشت سپس به کلاغ گفت: این راز را فقط به تو گفتم. باید آن را حفظ کنی. زیرا اگر روباه این راز را بداند، مرا شکار خواهد کرد. کلاغ سوگند خورد و گفت: راحت باش. تو دوست من هستی. چطور می توانم به تو خیانت کنم؟ چندی بعد کلاغ به چنگ روباه افتاد. زمانی که روباه می خواست کلاغ را بخورد، کلاغ به یاد خار پشت افتاد و به روباه گفت: برادر عزیزم، شنیده ام که تو می خواهی مزه گوشت خار پشت را بچشی. اگر مرا آزاد کنی، راز خار پشت را به تو می گویم و تو می توانی خار پشت را بگیری. روباه با شنیدن حرفهای کلاغ او را آزاد کرد. سپس کلاغ راز خار پشت را به روباه گفت و روباه توانست با دانستن این راز خارپشت بینوا را شکار کند. هنگامی که روباه خار پشت را در دهان گرفت، خار پشت با ناامیدی گفت: کلاغ، تو گفته بودی که راز من را حفظ می کنی؛ پس چرا به من خیانت کردی؟! این داستان خیانت کلاغ نیست، بلکه خارپشت با افشای راز خود در واقع به خودش خیانت کرد. این تجربه ای است برای همه ی ما انسان ها که بدانیم رازی که برای دیگری افشا شد، روزی برای همه فاش خواهد شد. در واقع انسان ها هستند که باید رازدار بوده و راز خود را نگه دارند تا کسی از آن مطلع نشود و آن را در معرض خطر و آسیب قرار ندهد. ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
❤️ | خاطره ای از رازداری شهید قاسم داخل زاده ادامه👇👇👇 ✅بنابراین الکی گفتم: قاسم،کا، حالا دیگر رازی را از من پنهان می کنی، من که کاکا و رفیقت هستم. خلاصه تا توانستم برای او زبان ریختم ولی فایده نداشت، داشتم وقت تلف می کردم، دیدم نه تنها به حرف نمی آید بلکه من را هم هیچ رقم تحویل نمی گیرد. بالشت را برداشت که بخوابد، پیش خود گفتم، دراز که کشید می پرم روی او شاید اینطور به حرف آید. تا خوابید، روی او پریدم، قلقلک و مشت هم فایده نداشت. قاسم گفت: فایده ندارد کا، به موقع به تو خواهم گفت. گفتم: طاقت ندارم کا. قاسم گفت: خوب برو و سرت را بزن به دیوار. با خود گفتم، کمین می کنم شاید چیزی دستگیرم شد. چند روزی کشیک دادم، ولی قاسم با هوش تر از این حرف ها بود و کارهایی می کرد که من بو نبرم. ادامه دارد... ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
📜 |حکایت جالب «غرور بی جا» یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال آن برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد . برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان در برابر افتادن مقاومت می کرد .در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد . وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتا د با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند تا این که به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت . باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد و بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد. ناگها ن صدای برگ جوان را شنید که می گفت: اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حیاتتت من بودم. ┏━🍃🌺🍃━┓     @seraat313 ┗━🍂━