#روش_زندگی_با_مردم
با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد با اشتياق سوی شما آيند.
❤️#شهادت | چند تکه استخوان!
ترافیک سنگینی بود. خسته و گرسنه از دفتر روزنامه به طرف خانه می آمدم. بوی ناهنجار داخل تاکسی نفسم را بند آورده بود. راننده مدام نق می زد، از گرانی می گفت و از این که شب عیدی چه خاکی بر سرش بریزد. «دو تا دختر دانشجو دارم و یک پسر الاف ولگرد. دختره کمرم را شکسته و پسره ستون خانه ام را.» پک عمیقی به سیگارش زد و همة وجودش را پر از دود کرد. مثل این که با خودش دشمنی داشت. بعد دهانش را به طرف بیرون شیشه کرد. دود را به بیرون داد. پشت چراغ قرمز، کنار یک خودروی گران قیمت آلبالویی، خانمی با یک سگ پشمالو که جفت دست هایش را به شیشه چسبانده بود، ایستاد. هق زدم، دلم بالا آمد. وقتی ناخن های سگ را روی شیشه نقش بسته دیدم، نگاهم به نگاهش گره خورد. زن از دودی که مرد راننده به طرفش هدیه کرده بود، با غیظ دندان هایش را به هم سایید و مرد راننده ترمز دستی را رها کرد. از چراغ قرمز گذشت. کلافه شده بودم از بوی سیگار. داشتم بالا می آوردم. راننده همین طور غرغر می کرد و سرنشینان داخل تاکسی مدام نق ونوق های مرد راننده را با تکیه کلام بریده شان به نشانة تأیید سر می جنباندند.
رادیو داخل تاکسی یک مرتبه آهنگ دیگری که بوی #جنگ را می داد، گذاشت. من چیزی از جنگ نمی دانستم؛ یعنی بعد از جنگ به دنیا آمده بودم، ولی زیاد دربارة #دفاع_مقدس چیزی سرم نمی شد، اما با نوای رادیو خودم را به #جبهه رساندم و در کنار خاکریز ها ایستاده بودم و داشتم تانک های #دشمن را که به طور نعل اسبی به طرفم می آمدند، نگاه می کردم. تشنگی و گرما... یاد خاطرات پدرم افتادم که وقتی تلویزیون جنگ را نشان می دهد، ناگهان بلند می شه و داد میزنه: ها ها، این جا تو این #نیزار ها، من همین جا زخمی شدم؛ همین جا دست هام قطع شد. همین جا توی همین نیزار ها سی نفر از بچه های گردان ما #شهید شدن. چون دشمن حمله کرده و راه بازگشت نبود شهدا را لای پتو پیچاندند.
رادیو خیالم را برید: «شنوندگان گرامی، امشب وداع با شهیدان. پنج #شهید_گمنام...» توی دلم گفتم: ای بابا، #چند_تکه_استخوان ، حتما همان ها که بابام تعریف کرده که لای پتو پیچاندن و دفن شان کردن، حالا بعد سی سال چند تکه استخوان... تو دلم داشتم با خودم غر می زدم و مجادله می کردم که دوباره راننده شروع کرد به حرکت. «جوان های مردم رو به کشتن دادن. من خودم شش ماه جنگ بودم. حالا چی؟ باید شب تا صبح پشت این قارقارک، هی رجز بخونم و گدایی کنم.» هی نق زد و غر زد.
مسافری گفت: بنده خدا، حتما تو عقب افتادی، وگرنه ماشاءالله هی می خورن این #جانبازا. نوش جانشان، بخورن. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. حیف اینا که رفتن زیر یک من خاک.
ادامه دارد...
#شهید_محسن_فخری_زاده
#شهید_هسته_ای
#واکسن_کرونا
#استخوان
#تفحص
#اشک
#ترور
#شهید
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#روش_زندگی_با_مردم
با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد با اشتياق سوی شما آيند.
❤️#شهادت | چند تکه استخوان 2
ناگهان دلم فرو ریخت. وقتی گفت این جانبازان همین طوری دارن #پول_نفت رو می لونبونند، می خواستم با همان گوشی تو دستم بزنم توی دهن زنیکه کنارم و بعد محکم بکوبم تو سر راننده.
رسیدم سر کوچه مون. از تاکسی پیاده شدم. زنگ آپارتمان را زدم. طبقه اول تا چهارم، هر روز این شصت و چهار پله را می شمردم، ولی امروز فرق می کرد. یاد حرف های داخل تاکسی افتادم که چطوری جانبازان مال مردم و دولت و بیت المال را میخورن. ولی ما که مستاجریم و این هم طبقة چهارم و این پدر که با صد تا #ترکش توی پا هاش، هر روز باید دویست پله بالا برود و بیاید. تازه گاهی که بیرون می ره، میگه تا عصر نمی آم. برام سخته هی برم، بیام. ولی خدا را شکر کردم و پله ها رو نشمردم.
بابا و مامان دور سفره منتظر من بودند.
سلام!
تلویزیون تازه شروع به اخبار کرده بود که تا دست و صورتم را شستم و آمدم کنار بابا، بابا رفته بود تو متن خبر. کار هر روزه اش بود. بعد نشستم اولین لقمه را زدم. دیدم باز دارن از #شهدای_گمنام می گن.
بابا نویسنده است و خاطرات شهدا و رزمنده ها رو می نویسه. گفتم: بابا، راست میگن اینا #یک_مشت_استخوان هستن؟ #اشک از گوشه چشم بابام غلتید و هیچ نگفت. خیلی خجالت کشیدم. عذرخواهی کردم، ولی باز هیچ نگفت. رفت توی خلوت همیشگی خودش و من پیش خودم گفتم چه اشتباهی کردم!
ادامه دارد...
#شهید_محسن_فخری_زاده
#شهید_هسته_ای
#واکسن_کرونا
#استخوان
#تفحص
#اشک
#ترور
#شهید
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#روش_زندگی_با_مردم
با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد با اشتياق سوی شما آيند.
❤️#شهادت | چند تکه استخوان 3
همین طور گیج و بی تاب بودم.
نمی دانم چقدر از شب گذشته بود که خواب دیدم سر #مزار شهدا هستم. پنج نفر #بسیجی خیلی زیبا با #چفیه_نورانی دارن همین طور به طرفم می آن. کمی دور تر یک جای بلند که دورش کلی پرچم های «#یازهرا» و «#یاحسین» #سبز و #سرخ و درخت های بید لرزان، صحنه عجیبی که تا به حال ندیده بودم. پنج شهید کفن سفید کنار هم یکی از شهدا پا هاش از کفن بیرون بود. پیش خودم گفتم: اینا که میگن همه یه مشت استخوانه، ولی این که انگار تازه شهید شده، همین طور داشتم با خودم حرف می زدم که دیدم آن پنج نفر که داشتند طرفم می آمدند و چفیه داشتند، جلوم ایستادند. به اسم صدایم زدند. بعد یک نفرشان که از بقیه بلند قد تر بود، با دست جای شهدا رو نشانم داد. دلم ریخت. جنازه ها نبودن و جاشون خالی بود. گفتم: پس این شهدا چی شدن؟ گفت: ما همان پنج شهیدی هستیم که تو گفتی، یک مشت استخوان. حالا هر چه #دلت می خواد از ما بخواه. #ما از #خدا برات می گیریم...
پایان
#شهید_محسن_فخری_زاده
#شهید_هسته_ای
#واکسن_کرونا
#استخوان
#تفحص
#اشک
#ترور
#شهید
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#روش_زندگی_با_مردم
با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد با اشتياق سوی شما آيند.
❤️#شهادت | مصاحبه با پدر شهید طارمی محافظ حاج قاسم
میگوید: هادی از روزی که لباس #سپاه را به تن کرد، آماده #شهادت بود. او حدود ۱۶ سال #پاسدار بود و سالها در تیم حفاظتی سردار #قاسم_سلیمانی حضور داشت. هرچند از مأموریتها و رفت و آمدهایش برای ما چیزی نمیگفت و مخفیانه به #مأموریت میرفت، اما از میزان انسش با سردار قاسم سلیمانی اطلاع داشتم. با هم خیلی صمیمی بودند.
از نظر خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد و عالی بود. هرچند بسیار مظلوم بود، اما زیر بار حرف زور نمیرفت. بارها دیده بودم برای احقاق حق #مظلوم و مقابله با #زورگو پادرمیانی میکرد. پسر من امروز ۴۰ ساله میشد. او دو دختر چهار ساله و ۹ ساله به نامهای «محیا» و «هانیه» دارد. ما اصالتاً اهل شهرستان ابهر در استان زنجان هستیم.
همیشه انتظار شهادتش را داشتم بخصوص این اواخر روحیاتی پیدا کرده بود، معلوم بود در حال #پرواز است. کم حرف شده بود و با #خضوع و $خشوع #نماز میخواند. به مادرش گفتم کاری به او نداشته باش، این حالات رفتاریاش نشان میدهد که هادی در حال پرواز است.
#شهید_محسن_فخری_زاده
#شهید_هسته_ای
#واکسن_کرونا
#استخوان
#اشتیاق
#ترور
#شهید
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
مداحی آنلاین - زن نگو بگو قهرمان عاشورا - سیدرضا نریمانی.mp3
5.01M
#میلاد_حضرت_زینب 🎊
💐 زن نگو بگو قهرمان عاشورا
💐 زن نگو بگو بهترین زن دنیا
#سید_رضا_نریمانی 🎤
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#روش_زندگی_با_مردم
⏳#مناسبت | امروز دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹
😷لطفا به محدودیت های کرونایی عمل کنید و تو خونه بمونید و اگر سر کار می روید فاصله گزاری اجتماعی رو رعایت کنید و ماسک بزنید
🗓#تقویم
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#روش_زندگی_با_مردم
💌#روایت | روش زندگی با مردم
امام علی(ع):
🔹خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ.
🔸حکمت 10
با مردم آن گونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد با اشتياق سوی شما آيند.
(نهج البلاغه،حکمت۱۰)
#مردم
#معاشرت
#زندگی
#مرگ
#اشک
#زنده
#مرده
#اشتیاق
#شوق
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂
#روش_زندگی_با_مردم
⏳#مناسبت | امروز سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹
😷لطفا به محدودیت های کرونایی عمل کنید و تو خونه بمونید و اگر سر کار می روید فاصله گزاری اجتماعی رو رعایت کنید و ماسک بزنید
🗓#تقویم
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روش_زندگی_با_مردم
#مهدویت:نیاز معنوی درون ما خفته است
باید این نیازمون را بیدار کنیم
#استادپناهیان 👤
#پیشنهاددانلودونشر ♻️
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#شناخت_ره_آورد_اقبال_و_ادبار_دنیا
ب#مهدویت:شورش های منطقه ای
۱. فتنه سفیانی: پیش از قیام قائم(ع) مردی از نسل ابوسفیان به نام «عثمان بن عنبسه» در منطقه شام، خروج می کند و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنج گانه: شام، دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین سیطره و تسلط می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنها جایزه تعیین می کند.(همان، ج ۵۲، ص۲۱۵)
۲. خروج دجال: از جمله فتنه ها، خروج دجال است. دجال از ریشه دجل به معنای دروغگو و حیله گر است. بر اساس آنچه از ظاهر روایات استفاده می شود دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی(عج) خروج می کند و با انجام کارها ی شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد.(ر.ک همان ص۱۹۳)
در برخی روایات از دجال ها سخن به میان آمده است و این احتمال را تقویت می کند که دجال نام مشخصی معینی بلکه هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با توسل به حیله گری و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال است چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: قیامت بر پا نمی شود تا وقتی که مهدی(عج) از فرزندانم قیام کند و مهدی قیام نمی کند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کند و هر کدام بگوید: من پیامبرم.(ارشاد شیخ مفید بیروت، موسسه الاعلمی، ج۲، ص۳۷۱)
بر این اساس می توان کفت ما دو نوع دجال داریم: یکی همان دجال حقیقی و واقعی که پس از همه دجال ها می آید و در دروغگویی و حیله گری و مردم فریبی سرآمد است و دیگری گروه شیاد و دروغگویند که دست به فریبکاری و گمراهی مردم می زنند.(نهضت انتظار و انقلاب اسلامی، گروهی از محققان ص۱۱۵)
۳. به اهتزاز درآمدن پرچم های سیاه از خراسان
این حادثه در منابع دینی به عنوان نشانه ظهور بیان شده و مضمون روایات در این باره این است که پیش از ظهور مهدی(عج) در منطقه خراسان [قدیم شامل: قسمت هایی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان] انقلابی بر پا می شود و مردم در حالی که پرچم های سیاه را به اهتزاز در آورده اند، به حرکت در می آیند؛ اینان در زمان ظهور هم هستند و حضرت آنان را به سوی خود فرا می خواند.(ر.ک بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۱۷ و نهضت انتظار ص۱۱۲)
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━
#شناخت_ره_آورد_اقبال_و_ادبار_دنیا
#مهدویت:جنگ جهانی
علی(ع) فرمود: «مهدی(ع) قیام نخواهد کرد تا این که یک سوم مردم [بر اثر جنگ] کشته شوند و یک سوم مردم بمیرند و یک سوم باقی بماند». (عقد الدرر، ص ۶۵).
و امام صادق(ع) فرمود: « این امر - ظهور حضرت مهدی(ع) - صورت نخواهد گرفت تا این که دو سوم مردم از میان بروند، سؤال شد: اگر دو سوم از میان بروند چه کسی باقی می ماند؟ حضرت فرمود: آیا خوشحال نیستید که شما [پیروان اهل بیت] یک سوم باقیمانده باشید؟». (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۱).
┏━🍃🌺🍃━┓
@seraat313
┗━🍂━