eitaa logo
ولایت فقیه و ظهور
259 دنبال‌کننده
1هزار عکس
297 ویدیو
37 فایل
لینک عضویت درکانال«ولایت فقیه و ظهور» 🆔👇👇👇 💕┏━━━↬↫━━━ @Velayatfaaqih ┗━━━↬↫━━━
مشاهده در ایتا
دانلود
اصل اول: وجوب و لزوم امامت علمای شیعه از جمله شیخ طوسی در اثبات اصل اول از قاعده ای موسوم به «قاعده لطف» استفاده میکنند. به طور مختصر لطف عبارت است از: «هر آن چه که بندگان را به اطاعت خداوند نزدیک و از معاصی دور نگه میدارد.» قاعده عقلی، ارسال رسل و نصب امام، جهت هدایت و تبیین تکالیف الهی «لطف» محسوب شده و واجب عقلی است. لطف بر خداوند واجب است در غیر این صورت هرج و مرج حاکم شده و تعیین تکلیف از سوی خداوند برای بندگان بیهوده خواهد بود. در خصوص قاعده لطف اشکالاتی وارد شده است که به صورت خلاصه مطرح و پاسخ را به صورت مختصر بیان میکنیم:
1)اگر امام که لطف است و به خاطر او به بندگان تکلیف میشود، در غیبت باشد مساله ای تحت عنوان «تکلیف ما لا یُطاق» به وجود میاید. تکلیف ما لا یطاق تکلیفی است که از توان بندگان بر نمی اید. : علت غیبت خود مردم هستند و فرقی بین غیبت و ظهور در تکلیف به بندگان نیست.
2) چگونه به معرفت پیدا کنیم که وجود ندارد؟ آیا وقتی خداوند ما را به معرفت امام تکلیف میکند با نبودن امام، در این خصوص نقض غرض نمیشود؟ : در هر دو حال غیبت و ظهور، امام لطف الهی است، با این که دست او از امور کوتاه است اما لطف از طریق او به زمین میرسد هر چند که کامل نیست، حاصل نشدن لطف کامل تقصیر مردم است.
3) فایده که همان است زمانی است که دست در امور باز باشد. با وجود غیبت باز بودن دست واجب نیست، و وقتی دست امام باز نباشد چه فرقی دارد که در غیبت باشد یا وجود نداشته باشد؟ هر دو یکی است. : شیعه اعتقادی ندارد که در زمان غیبت باز بودن دست ، بلکه در هر دو حال و فی نفسه دست او باز است و فرقی ندارد، بلکه در حالت غیبت باز نبودن دست تقصیر مردم است.
4) وجوب نصب بخاطر مصالح دنیایی است، بنابراین در مصالح دنیایی این لطف لازم نیست. : بسیاری از امور مربوط به دینی است از قبیل وجوب اقامه امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و ... بنابراین نمیتوان گفت که وجوب نصب تنها به خاطر مصالح دنیایی است. برای مثال انزجار از ظلم که نتیجه «معرفت» است از امور دنیایی است پس در این صورت کسب معرفت برای کافر لازم نیست. اما اگر کسب معرفت امری دینی باشد پس بسیاری از امور هم دینی است
5) آیا خداوند نمیتواند به جای این لطف، لطف دیگری را جایگزین کند؟ : در این صورت «لطف» برای خداوند واجب تخییری خواهد بود در حالی که واجب عینی است. اگر قرار بر جایگزینی باشد «کسب معرفت الهی» برای کافر که لطف است، در صورت عدم حصول معرفت برای کافر باید جایگزین شود در حالی که معرفت بَدَل ندارد. پس اگر معرفت بدل ندارد هم بدل ندارد.
6)وجوب امامی که دستش در امور باز باشد سه حالت دارد: الف ـ نصب او بر خداوند واجب است، اگر دست امام باز نباشد این نصب بیهوده است. ب ـ نصبش بر عهده ما است که در این صورت باز مشکل تکلیف ما لا یطاق بوجود میاید زیرا ما نمیتوانیم او را نصب کنیم. ج ـ نصبش بر عهده خدا باشد و باز گزاردن دست او بر عهده مردم، در این صورت علاوه بر این که دلیلی برای آن نداریم در صورت تحقق آن نفع آن به دیگران میرسد که خود نقض اصول است. : پاسخ حالات الف و ب این است که اگر خداوند نصب کرده اما دست او را باز نگذاشته به این معنی است که باز گذاردن دست او بر ما واجب است، حالت ج هم صحیح نیست زیرا افرادی مانند انبیا و ائمه یا دیگران که قبول مسئولیت کرده و به دیگران نفع میرسانند جایگاه مخصوصی در قیامت داشته و مورد عنایت هستند. در ضمن همین اشکال به اهل حل و عقد که در صدر اسلام و اکنون برای مردم رهبر انتخاب میکنند قابل طرح است زیرا نفع این انتخابها و انتصابها به دیگران هم میرسد.
7)چرا وجود در زمان غیبت هم لازم است؟ آیا بهتر نبود اصلا نبود؟ : اگر نبود در این صورت تکلیفی هم نبود زیرا بیان کننده حدود تکالیف است، پس اگر تکالیف دینی وجود دارد یعنی این که هم وجود دارد، اما اگر حضور ندارد در غیبت است. اگر خداوند را فرستاده اما ما در برابر او تکمین نکرده ایم مشکل از جانب ماست و غیبت هم به دلیل عدم تمکین ماست. با این حال لطف هر چند به صورت ناتمام به ما میرسد و با ظهور این لطف کامل میشود.
8)تمکین در برابر در صورتی است که وی وجود داشته و ظاهر باشد، یا حداقل بدانیم که جای ایشان کجاست. اگر منظور از تمکین آمادگی برای یاری باشد ما هم در زمان ظهور آماده خواهیم بود چه باشد و چه نباشد. پس چگونه تمکین با وجود کامل است؟ : لطف خدا (که همان تصرف در امور است) با سه امر کامل میشود: الف ـ ایجاد توسط خدا ب ـ امر که بر عهده است ج ـ یاری توسط مردم. اگر وجود دارد و هم دارد پس اطاعتش بر ما واجب است. با این حال چگونه اعتقاد به عدم وجود او داشته باشیم؟
9)اگر ما آماده یاری حضرت باشیم چه فرقی بین وجود و غیبت او و عدم او وجود دارد؟ پــاســخ: خداوند از را واجب کرده پس امام وجود دارد و از او در همه حال واجب است در غیر این صورت تکلیف به اطاعت معنا نخواهد داشت. در صورتی این اشکال وارد است که اطاعت موقتی و منوط به حضور باشد در حالی که این گونه نیست. نظیر همین اشکال را برای «معرفت» هم میتوانیم مطرح کنیم. اگر برای معرفت، نصب دلیل از جانب خداوند نیاز است و تکلیف به کسب معرفت بدون دلیل و راهنما شایسته نیست، نیز همین گونه است.
تا این جا اشکالات مربوط به قاعده لطف ذکر شد. مسایل دیگری در این خصوص مطرح است که ذکر میگردد.
10)فرمانبرداری و اطاعت از فقط در زمان ظهور بر ما واجب است نه در همه حال از جمله غیبت. در این صورت وجود او هم لازم نیست. : اگر خداوند اطاعت را واجب کرده پس حتما باید# امامی هم وجود داشته باشد. خداوند ابتدا تکلیف را مقرر کرده و سپس مکلف میکند نه این که ابتدا مکلف کرده سپس تکلیف بکند. از سوی دیگر که مکلف به قیام است چگونه میتواند معدوم باشد؟ از طرفی نصب تنها به خاطر اطاعت از وی نیست و اطاعت فرع بر است، شئون دیگری هم دارد.